دانلود رمان ناجی قلب شکسته ی من ⭐️

خلاصه رمان :

دانلود رمان ناجی قلب شکسته ی من  این رمان در مورد دختریست به اسم لعیا که نوزده سال سن دارداو دختریست با چشمانی سیاه مانند بخت او، او در پیچ و خم روزگار سختی های فراوانی میکشد اما او را مانند کوهی سخت میکند پدرش را در ده سالگی بر اثر حادثه ای از دست داده وبا مادر مهربان و صبورش زندگی میکند.مادرش دکتر است و وضع مالی خوبی دارند .خواهری بزرگ تر از خودش دارد به اسم لیلا که ازدواج کرده.اتفاقی باعث میشود مسیر زندگی او به یک باره تغییر کند و …. اما این را به خاطر داشته باشید که.

لعیا به سمت آشپز خانه رفت و لیوان آبی برای لیلا آورد و به او داد. لیلا آب را نوشید لعیا دستانش را فشرد و زمزمه کرد

ببین لیلا اصلا متوجه نمیشم چی میگی تو که منو کُشتی از نگرانی نمیخوای بگی چی شده خواهر

لیلا اشک ریزان و با بغض شروع کرد به حرف زدن.

-تازه از آگاهی زنگ زدن مامان با یه مرده تصادف کرده و اون مرده هم فوت کرده.

پاهای لعیا سست شد و برروی زمین افتاد پاهایش بر بدنش سنگینی رمان عاشقانه میکرد. بعد از پدرش مادرش همه کسش بود. به دیوار تکیه کرد و بلند شد به سمت اتاق رفت سریع یه رو انداز بر روی لباسش پوشید و شال را بر روی سرش انداخت و از اتاق بیرون زد و به سمت در پذیرایی رفت. خواهرش لیلا با دیدن او به سمتش دوید و دستش را گرفت.

لعیا کجا داری میری؟لعیا با چشمان اشکی به لیلا چشم دوخت‌

میرم آگاهی بعدش هم میرم به سمت خونه ی مرده .

لیلا گوشی را از جیبش در آورد و رو به لعیا کرد.

پس حداقل بزار زنگ بزنم سامی بیاد دنبالمون.

بعد از ربع ساعت بالاخره سامی رسید .لعیا و لیلا سوار شدند و به سمت اداره ی آگاهی حرکت کردند‌. لعیا رنگی به رخسارش

دانلود رمان ناجی قلب شکسته ی من

دانلود رمان ناجی قلب شکسته ی من

 

نبود. اگر مادرش تا به حال نبود او یک دختر افسرده میشد و مادرش بود که به او روحیه میداد. او به خاطر مادرش در سختی های این روزگار تاب اورده. ماشین سامی درب اگاهی ایستاد لعیا پیاده شد و رو به سامی کرد.

-سامیار لطفا لیلا رو ببر خونه چون برای بچه ی توی شکمش این همه اسطراب خوب نیست.

لیلا نگاهی به خواهرش لعیا انداخت.

-اما من با تو میام.

اینبار سامیار به حرف امد.

-لیلا لعیا به خاطر خودت میگه تو خونه بمون من میام پیش لعیا.

لیلا به ناچار قبول کرد و ماشین سامی از آگاهی دور شد.

لعیا به سمت داخل اداره ی پلیس رفت مرد سربازی روی صندلی نشسته بود. به کنار مرد رفت.

-میشه بپرسم خانم شکوفه راد رو به کجا منتقل کردن.

مرد نگاهی به پرونده ی جلوی دستش کرد و بعد نگاهی رمان جدید به لعیا انداخت.

-میشه بپرسم شما چه نسبتی با ایشون دارید.

-دخترشون هستم.

-ایشون توی اتاق بازرسی هستن.انتهای راهرو سمت چپ. بله ممنون.

به سمت اتاق بازرسی رفت. در اتاق را کوبید صدای مردی چهل و خورده ی ساله از پشت درب اومد که به لعیا میگفت بیاد داخل .لعیا دستگیره ی در را گرفت و آن را باز کرد و با سرهنگ رو به رو شد. سرهنگ سرش رو از پرونده ها بلند کرد و لعیا رو به نشستن دعوت کرد.

-جناب سرهنگ مادر من با یک مرد تصادف کرده و ایشون فوت کرده میخوام بدونم مجازات مادر من چیه.

-خوب ببینید اگر که شاکی پرونده رضایت به آزادی مادرتون بده که مادرتون آزاد میشه حالا چه با دیه چه همین طور ولی اگر که نه متاسفانه رای دادگاه برای مادرتون چندان خوب نیست

 

پیشنهاد می‌شود

رمان مُعَمَر | ریحانه نصیری 

رمان قاتل‌‌ها دوبار می‌میرند | فرناز ضرغامی

دانلود رمان نم شب (جلد دوم)

دانلود رمان دل آزار

رمان توبه شکن

امتیاز شما به این رمان

منتشر شده توسط :REZA_M در 978 روز پیش

بازدید :3290 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

ناجی قلب شکسته ی من

نویسنده

ناشناس

ژانر

عاشقانه ، اجتماعی

طراح

ستاره سیاه

تعداد صفحات

170

منبع

رمانکده

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 1 )


  1. دوشیزه گفت:

    با سلام و خسته نباشید به نویسنده عزیز با کمال احترام باید بگم اصلا رمان جالبی نبود واقعا بی‌کیفیت بود

افزودن نظر