دانلود رمان نقطه سر خط ⭐️

خلاصه:

دانلود رمان نقطه سر خط زندگیم را یک هدیه می دانم و هیچ قصدی برای تلف کردنش ندارم هیچگاه نمی دانی آنچه بعدا بر سرت خواهد آمدچیست… ولی کم کم یاد خواهی گرفت که با زندگی همانطور که پیش می آید روبرو شوی. یاد می گیری هر روز، به همان اندازه برایت مهم باشد. و هر وقت ته خط رسیدی، نقطه ای می گذاری و سر خط… و در زمینه هایی نظری پژوهش در علوم پزشکی، انسانی، قضایی و…

و نیز ارائه ی راه حل های مناسب از طریق همین پژوهش ها

در جهت بهبود وضع سلامت مردم فعالیت دارد. شایان ذکر است

اپیدمیولوژی پایه ی رشته ی سلامت عمومی است.

روی هم رفته روز خوبی بود البته اگه از تماس دکتر مهرانفر فاکتور می گرفتم.

نگاهی به ساعتم انداختم … نیم ساعتی از موعد مقرر خوابگاه دیرتر رسیده بودم

و توی دلم دعا دعا می کردم

نگهبان امشب آقای کامیاب باشه. پیرمرد مهربونی که با دوتا گردن کج کردن راضی می شد

اسممون توی لیست تاخیریا وارد نشه. با لبخند از فاصله ۲۰۰ متری برای امیر دست تکون دادم

و همزمان با وروودم به ساختمون نوساز خوابگاه تک تک

لحظه هایی که امروزو با هم داشتیم توی ذهنم مرور شد.

 

دانلود رمان نقطه سر خط

 

دانلود رمان نقطه سر خط

 

 

رمان اجتماعی اسمتونو وارد لیست نکردین آقای حیدری، ملقب به شاهین… گیرترین نگهبون خوابگاه. شانسم، درسته تو حلقم!!

درحالیکه داشتم در دل زمزمه می کردم الحق بچه ها خوب اسمی برات گذاشتن،

با لبخند نگامو از کله ی کچلش گرفتم و اسممو تو دفتر تاخیریا وارد کردم.

-اون آقایی که شما رو تا اینجا رسوند کی بود؟

ابروهامو با تعجب بالا دادم و تو ذهنم دو دو تا چارتا می کردم که حالا چی باید بهش بگم

و در دل نالیدم: امیر چقدر بهت گفتم سر کوچه پیاده ام کن.

-استادم بود

 نگاهمو با خباثت ازش گرفتم و گفتم: دکتر مهرانفر رو میشناسین؟

و در دل ادامه دادم البته دور از جونِ امیر

– معاون آموزشی دانشگاهو می گم

– خب؟

– ایشون منو رسوندن

– می تونم زنگ بزنم برگردن تا مطمئن شین

– نیازی نیست. اون گوشه که نوشته همراه کی بیرون بودی رو بنویس، دکتر مهرانفر

ای گندت بزنن حیدری.

یعنی فردا ناظمه خوابگاه لیستو چک می کنه؟!

ولش کن مریم الان از زیر دست این شاهین در برو نهایتش فردا یه چیزی سرِ هم می کنی.

با لبخندی که توش کلی فحش و دری وری پنهان بود نگامو از قد قناص و بلندش گرفتم

و اسم دکتر مهرانفرو با کلی دعا و صلوات وارد کردم.

 

پیشنهاد می شود

دانلود رمان خوابگاه

دانلود رمان ترس از مه

دانلود رمان جدال خاکستری

دانلود رمان الهه مرگ

رمان قندی‌گل | م.صالحی 

 

لینک های دانلود پاک شده است

4.5/5 - (2 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 1809 روز پیش

بازدید :4748 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

نام رمان:نقطه سر خط

نویسنده

نویسنده:gandom_me

ژانر

موضوع:عاشقانه،اجتماعی

طراح

طراح:فرزانه رجبی

تعداد صفحات

تعداد صفحات:782



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 13 )


  1. سحر گفت:

    بنظر میاد قشنگ باشه.میخونمش ببینم چطوره

  2. لبخند خدا گفت:

    رمان قشنگی بود. از یک سری سطر هاش توی اون زوایای پنهان کلمات درس های قشنگی گرفتم. یکیش این که امیدم برای درس و کنکور ارشد بیشتر شد?
    ممنون از نویسنده محترم و با آرزوی موفقیت های روزافزون

  3. Ko3ar گفت:

    عااالی بود ?

  4. Moaz17 گفت:

    عالی بود. عالی دوست داشتنی.

  5. fariba گفت:

    عالییی بود عالی

  6. لیلا گفت:

    خیلی عالی بود.. بعد از مدتها یه رمان پر محتوا خوندم
    این نشون میده که نویسنده فرد آگاهیه.. یا اینکه حسابی تحقیق کرده.. واقعا عاالی.. شخصیت ها واقعی بودن بدور از تظاهر.. از اسامی عجیب و غریب خبری نبود.. از زیبایی های اساطیری هم همینطور..
    خیلی مرتب و منظم و منسجم و بدون کشیدگی های هرز.. واقعا عالی بود.. دست نویسنده درد نکنه..
    امیدوارم از این نوع رمان ها بیشتر بخونیم

  7. نفس گفت:

    عالی?

  8. Moaz17 گفت:

    دوست داشتنی و زیبا. معلوم بود که نویسنده اطلاعات خوب و جامعی داشته.

  9. ليلي ناز گفت:

    ٨٠-٧٠ صفحه شو خوندم اصلا خوشم نیومد و ادامه ندادم، برای من اصلا قلم گیرایی نداشت

  10. Maryam گفت:

    رمان خیلی قشنگی بود،از همه نظر ممنونم نویسنده گل بابت رمان زیبات

  11. Pardis گفت:

    قشنگ بود، حرفه‌ای نوشته شده. ممنون

  12. مطهره گفت:

    سلام
    واقعا رمان قشنگی بود. از خوندنش پشیمون نمیشید. وقایع به دور از خیال پردازیهای لوس و فانتزی بود. میتونید باهاش همزادپنداری هم بکنید. یعنی میتونید به خودتون این اجازه رو بدید که فضای رمان رو تو ذهنتون بازسازی کنید و همراه با شخصیت رمان درگیر ماجرا باشید. این درحالیه که اگه رمان مثل خیلی رمانهای دیگه تم فانتزیهای غیرواقعی با قلم لوس داشت این اصلا امکان پذیر نبود.
    باید به نویسنده خداقوت گفت. امیدوارم موفق باشند

  13. عاطفه گفت:

    رمان زیبایی بود. از خواندنش لذت بردم. قلم روان و قوی نویسنده خواننده را جذب می کند.

افزودن نظر