خلاصه رمان:
دانلود رمان تیمارستانی روایتگر شادیِ قصه زندگی ساده ای داره.اما به خاطر محیط خانوادگی بدی که داره و اتفاقاتی که براش درگذشته افتاده دیوونه میشه و به تیمارستانی منتقل میشه که شروع کننده یه داستانِ عجیبه و بامزه است آشنایی شادی با پسری توی تیمارستان که سال هاست با کسی حرف نزده و بسی خطرناکه همه چیز و عوض می کنه.و شادی که تلاش می کنه پسر و با دیوونگیش به زندگی برگردونه اما خبر نداره بیماری و زندگی و گذشته پسر فراتر از تصورشه و آیا دو تا دیوونه که یکی بامزه و شادو و یکی خطرناک و مرموزه با هم چه داستانی و رقم می زنن عاشقانه؟یا
وارد اتاقم شدم و در و محکم بستم و تند تند نفس نفس می زدم.
در اتاق و قفل کردم و دوییدم تو حموم و در حمومم قفل کردم و سریع لباسام رو درآوردم و شیر آب داغ و باز کردم و رفتم زیر آب داغ و با همه وجود جیغ زدم.
دستام و رو گوشام گذاشته بودم و جیغ می زدم.
چرا من همه رو ناراحت می کردم؟جوابش رو خودمم می دونستم.چون اونا من و ناراحت می کردن.
از بچه گی تف سر بالا بودم. اُفت خانواده. دختر بده،دختر تنبله،دختر زشته
همیشه بد بودم.جیغ زدم:همش باعث می شید جیش کنم.
آدمای بد همتون ترسناکید همتون هیولایید.
توخودم قایم شدم و چشمام رو با حرص بستم.
دوست نداشتم این طوری باشم.
اما دست من نبود من دیوونه بودم!
اون قدر تو حموم موندم که در آخر مامان و شراره به زور از حموم آوردنم بیرون و لباس تنم کردن و من فقط نگاهشون می کردم!
دیوونه بودم؟ آره احتمالا
دانلود رمان تیمارستانی ها
لابه لای پتو پیچیدم و چشمام رو بستم و قطرات خیس آبی که روی موهای کوتاه و بلندم لیز می خوردن توجهم رو جلب کرده بودن.
یعنی خدا وجود داره؟ اگه وجود داره کجاست! آره آره هست
حسش می کنم! بلند شدم و رو تخت نشستم.
مامان و شراره از اتاق رفته بودن. به پنجره زل زدم و بلند شدم با چشمای گرد شده بلند جیغ زدم:
خدا جووونم؟ جوابی نشنیدم! اخمام رفت تو هم…پس کجا بود؟
دوباره حسش کردم! باد که از پنجره باز می وزید و پرده های نیلی رنگ که کنار می رفتن می تونستم خدارو حس کنم.
این جا بود!تو همین اتاق،کنار من!
با ذوق گفتم: ناقلا کجایی تو؟
بلند خندیدم و رفتم جلو که پام به لبه فرش ماکارونی شکل زیر پام گیر کرد و محکم خوردم زمین جوری که یک پام بالا بود و اون یکی دولا شده و زیرم بود.
موهامم ریخته بود جلو صورتم و مثل کورا با دستم شنا می کردم!
با ناله گفتم:-خب می خوای خودت رو نشون ندی نده چرا می زنی؟
با حرص موهام رو کنار زدم و بلند شدم و نشستم.
پام درد گرفته بود اما مهم نبود.
رفتم سمت پنجره و دستام رو دو طرف طاق گرفتم و نفس عمیقی کشیدم و گفتم:
چه فضای دل انگیزی!
با حرف خودم بلند خندیدم و خم شدم رو به خیابون نگاه کردم.
فاصله آن چنانی با زمین نداشتم.
طبقه دوم بودم.
رمان های توصیه شده ما :
نحوهی قرار دادن رمان در انجمن یک رمان
رمان باران عشق و غرور | zeynab227
رمان آخرین اَشوزُشت | مبینا قریشی
دانلود رمان می خوام دیوونه باشم
هق…!
من قبلا خریدمش):
الان رایگان بخونش
خیلیییییییییییی قشنگه 😀 قلمی عالی رمانی متفاوت ،الان که همه رمانا شبیه هم شدن این متفاوته
خیلی موضوع جالبی داره ولی اشکالاتی هم داره.
مثلا یه دیوونه به خودش نمیگه من دیوونه هستم؛ معمولا میگه بقیه فکر میکنن من دیوونه هستم اما در اصل من…
یا مثلا نمیگه همیشه دختر بده و زشته و فلانه من بودم؛ میگه اونا فکر میکردن من همیشه دختر زشته بودم، درصورتی که اونا درکی از زشت و زیبا ندارن
اینا رو معمولا افراد افسرده میگن؛ چون تلقین هستن. دیوانه با افسرده فرق داره
وایییییی آقا رضا مرسیییییییییییییی اصلا خیلی انرژی گرفتم دیدم رایگان گذاشتیدش
خیلی رمان قشنگیههههههههه
عالی بود من خیلی دوست داشتم
چرا بعضی از کتاباتون فایل epub رو که میزنی pdf باز میشه؟
سلام
ممنون از اطلاع رسانی
اصلاح شدن همشون
دقیقا.
ولی باز هم خیلی لالی بود دستشون درد نکنه
از کجا باید دانلود کنیم؟؟؟
سلام
پایین همین صفحه لینک های دانلود رمان قرار گرفته
رمان واقعا جالبی بود خوندش لذت بخش بود😍
سلام به نویسنده ی عزیز
خسته نباشید
میتونم بگم ایده نو و جدیدی بود. اینکه از دید یه دیوونه نوشته بودین خیلی قشنگ بود. من به شما تبریک میگم که تونستین اینقدر قشنگ طنز بنویسین بیشتر رمانای طنز شده رگبار فحش های جدید و قدیم اما شما اینکار و نکردید و این رو ثابت کردید که میشه بدون فحش دادن رمان طنز نوشت. قلمتون رو دوست داشتم.
تنها نکته ای که به چشمم اومد اینکه یکم توی توصیف ها ضعیف بودین بیشتر توی توصیف مکان و ظاهر یه وقتایی مسلسلوار میشد و کمی خسته کننده.
امااا واقعا قشنگ بود خیییییلیییییی دوستش داشتم.
با آرزوی درخشش روز افزون شما❤🌷
سلام
خیلی خوشحالیم که این رمان باب میل شما بوده و نظر شما را جلب کرده
در مورد نکات هم نویسنده قطعا استفاده خواهد کرد
خیلی جالب و خوب بود و اینکه تکراری نبود مرسی عزیزم
وای وای وای عااالییی بوووود جوری که از خدابم زدم چشمام داره در میاد ولییی کلشو تو یه شب تمدم کردم وااااااااای کاش من جهی شادی بودم، مرسی از نویسنده بابت این رمان فوقالعاده
خدااااای من چقدر قلم این نویسنده عااالی بود یه داستان متفاوت با کلی ماجرای جاااالب و جذااااب….
از نظر من رمان خیلی کاملی بود احساسات رو بسیار زیبا توصیف کرده بودن به طوری که من با بعضی از قسمت های رمان بغض کردم و با بعضی قسمت ها خندیدم وااااقعا زیبا بود
سلام نویسنده ی عزیز خدا قوت رمانتون متفاوت با قلنی روان و زیبا بود و موضوع داستان جذاب و ایده ی نویی داشت
در مورد اون دختر زیاد دیوونه بودنش مشهود نبود در اصل افسردگی بود بیشتر و اکثرا متعادل حرف میزد اینکه من این و اون بودم خب دیوونه درکی ازین القاب و وصله ها نداره… ولی در کل عالی بودید با آرزوی موفقیت روزافزون💗
بسیار زیبا 🙂
رمان من رو وسوسه میکرد به خوندن
بسیاری از رمانها وقتی صفحهی اولش خونده بشه خواننده جذبش نمیشه
ولی این رمان خیلی خوب میتونه خواننده ها رو جذب خودش کنه
موفق باشی نویسنده جان به تلاشت ادامه بده💚😊
عالیییییییییی نمیدونم چجوری توصیفش کنم یه سبک کاملا جدید از یه رمان دیدم اونم رمان شما بود نمیدونم چجوری احساساتم رو بیان کنم فقط میتونم اونقدر عالی بود که از خندیدن زیاد دل درد گرفته بودم ممنون بابت زحماتتون
واقعاا عالی بودد متفاوت با رمانای کلیشه ای العان بود و جذاب و خواننده رو جذب خودش میکرد..مرسی ازتون واقعا عالییییییییییی بوود:)💖
سلام رمان عالی و جذاب ،بهتون تبریک میگم که تونستید این رمان رو به بهترین شکل بنویسید،بقیه رمان ها همش بغل و کل کل الکی و…ولی شما شیطنت هاشونم قشنگ توصیف کردید و مهتر اینکه موضوعش تکراری نبود.یه خسته نباشید گرم خدمت نویسنده عزیز🌹🌹من اولین باره درمورد رمانی نظر میدم چون هیچ کدوم اینقدر دلنشین نبودن🤩
این رمان حرف نداشت وقعا لذت بردم قلم قوی داشت عالی بود فقط ای کاش صحنه های بوس هم داشت
وااای عالی بود خیلی خوب بود حتما بخونید مرسی از نویسنده عزیز این دومین رمانی که از این نویسنده میخونم و خیلی جذابه و اصلا چیز کلیشه ای نمینویسه همشون با موضوعاتی متفاوت👌👌اولین رمانی که از این نویسنده خوندم و خیلی راضی بودم اونم فوق العاده بود دختر بد پسره بدتر هست و این رمان تیمارستانی ها حتما این دوتا رو بخونید قلم قوی داره💜💜
واقعا عالی بود😍😍😍
سلام
خیلی خوشحالیم رمان فوق مورد نظر شما بوده و لذت بردید
سلام .
من رمان دختر بد پسر بدتر و خوندم و خیلی دوست داشتم ، تیمارستانی هارو هم خیلی وقت پیش خوندم و الان دارم نظر میدم .
با نظر خانوم مهتاب ار تی کاملا موافقم ، میشه ضعف هاشو به خاطر قلم خوبتون و موضوع جذاب رمان ندید . منتظر رمان های بعدی مرجان جون هستم
وااااااااااای قبلا چند پارت ازین رمان خونده بودم ، خیلی دنبالش گشتم ولی پیداش نکردم تا الان شانسی دیدمش😁
سلام،
رمان خوبی بوووود💙
ولی خب چندتا مشکل هم داشت.
یکیش منطق حرفهای نویسنده بود، وقتی که گفت که دختر ۲۴ساله دیدم، خب این با عقل جور در نمیاد که شما سن کسی رو که هنوز نمیشناسین و نپرسیدین رو دقیقاً بدونید. اگه از جملاتی مثل”به نظر میرسید۲۴ساله باشه” یا “شبیه ۲۴سالهها بود” استفاده میشد بهتر بود.
برای توصیف اطراف و جزئیات هم بهتر بود که اونها از زبان سوم شخص باشه، چون الان توضیحات از زبون کسی که دیوونست و اون کارارو کرده واقعاً منطقی به نظر مییاد که این اشتباهه.
ولی در کل موفق شدین یه رمان متفاوت بنویسی، تبریک میگم💙
این رمانو قبلن خوندم ولی نصفه
نصفشو باید میخردیم 🙁
این کامله؟
بله کامل هست
رمان رایگان شده
عالی بود خیلی پرماجرا و درعین حال قشنگ بود.
این رمان و تمام رمانای خانم فریدی فوق العاده هست حتما حتما پسشنهاد میکنم بخونید من خودم رمانای زیادی خوندم و میتونم تفاوت قلم ها تحبر رو حس کنم و با وجودم حس کردم رمانای خانم فریدی کاملا متفاوتن چه از نظر ژانر و چه از نظر موضوع که همشون متفاوتن و از هیچ چیزی کپی نشده تشکر میکنم ازشون آرزوی موفقیت میکنم براشون و امیدوارم به چیزی که لایقش هستن و در شان ایشون هست برسن
رمان خیلی خیلی قشنگی بود ممنون از نویسنده 🙂❤❤❤❤
رمان بسیار عالی بود ولی چرا بنظر میرسید که سانسور شده؟ یا فقط من اینطوری فکر میکنم؟🤔
یکی از بہترین رمان ہا است😍
نمیدونم چطور توصیفش کنم ولی میتونم بگم معرکه هستش!
من قبلاً این رمان رو خوندم و الان باز هم دانلودش کردم که دوباره بخونم.
قلمت مانا خانم نویسنده😉
سلام ممنون که رمان ها رو رایگان میذارین.تمومی لینک های این رمان خرابن میشه لطفا چک کنین