معرفی رمان: رمان کارد به استخوان می رسد _ «جرأت ندارند که بگویند؛ ولیکن تا کارد به استخوان می‌رسد، لب‌ها را می‌گشایند.» پنهان‌کاری‌هایی زندگی زُلفا را تحت‌الشعاع قرار داده است. با پیدا شدن سوم شخصی مرموز و کینه‌های کهنه‌اش، روزمرگی‌های آرام زلفا کم‌کم رنگ می‌بازند. بوم شوم مرگ، در حوالی عزیزانش کمین می‌کند و او برای حفاظت از آن‌ها مجبور به کنکاش گذشته‌ای می‌شود که مادرش از بازگو کردن آن هراس داشت. و در این بین، همه چیز از آشنایی با مردی شروع می‌شود که زندگی‌اش به طور عجیبی با گذشته‌ی زلفا، گره خورده است... .   رمان کارد به استخوان می رسد   قسمتی از رمان: اولین بار، سقوط را از پله‌های خانه‌ی پدری‌ام، تجربه کردم. درد داشت؛ اما خوبی‌اش این بود که فهمیدم چیزی به نام ...

  • کارد به استخوان می رسد
  • مبینا قریشی
  • فاخته
  • تعداد صفحات : 1257
  • عاشقانه / درام
  • بازدید: 7971
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان نقاش نقش _ او فوق‌العاده است! در هنگامه‌ی پستی و بلندای زندگی جوانی‌اش، او به جبران عشقی که بر دلش جوانه نمی‌زند، به سودای قدرتی پوشالین می‌رود. و قدرت، قرار است همیشه دست و پاگیر باشد، حتی آن زمان که او در منجلاب گرگانی درنده، دست یاری به سوی روباه نقاشی‌هایش می‌کشاند. او فریب می‌دهد، بی‌رحم می‌شود، دوست می‌دارد و در نقشِ نقاشِ نقش‌ها، او پرده می‌اندازد از نقش قلم‌مویش بر رازهایی که مُهرشان در لابه‌لای الماس‌هاست و بر مِهرهایی که گم می‌شوند لای گلوله‌های روباه‌ و گرگ‌صفتان. او شاید روزی ملکه‌‌ی جهنم خود شود و شاید هم هدفش همان باشد که روزی بتواند با خود تکرار کند، آیا به راستی "او فوق‌العاده‌است؟" رمان نقاش نقش قسمتی از رمان: انگشتانش در میانه‌ی راه ایستادند. برای ...

  • نقاش نقش
  • الیف شریفی
  • مائده شمس
  • جنایی / معمایی
  • بازدید: 11577
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان سایه ی من _ قصه از جایی شروع میشه که مینا با عشق به تدریس وارد یک روستای دورافتاده و به محض ورود، توی خونه فعالیت های ماورایی شکل میگیره... در این بین، اون به خاطر تصمیمش برای استقلال و شجاعت بیشتر به جای ترک خونه، تصمیم به تماس با صاحب خونه میگیره تا با کمک اونا بتونه مشکل و حل، و به زندگیش توی روستا ادامه بده... اما ورود صاحب های واقعی خونه فقط اوضاع رو بدتر و رازهای بیشتری رو فاش می‌کنه...   رمان سایه ی من   قسمتی از رمان: دو ساعت از وقتی که حرکت کرده بودم می‌گذشت. دیگه از جاده‌ی شلوغ خبری نبود، حالا دیگه تنها چیزی که‌‌ می‌دیدم درخت‌های دو طرف جاده‌ی خلوت و آسفالت و جنگل‌های ...

  • سایه‌ی من
  • زهرا باقری
  • فائزه اکبری
  • تعداد صفحات : 844
  • ترسناک / معمایی
  • بازدید: 12613
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان اشک سورا _ تاریخ کشورمان پر از قهرمانان، حماسه‌ها و دلاوری‌‌هاست. در این کتاب، حقایق تاریخی و تخیل را در هم آمیختم و قطره‌ای از تاریخ سرزمینمان را به تصویر درآوردم. سورا، شاهدختی اشکانی است که برای پاسداری از کشورش، از خود گذشتگی می‌کند. اردشیر چوپان‌زاده‌ای است که می‌خواهد ثابت کند هیچ چیزی نمی‌تواند مانع اراده‌ی آدمی شود. آرتاوازاد ولیعهدی است که هیچ‌ کس و هیچ‌ چیز به جز تاج و تخت برایش ارزش و معنایی ندارد. گلناز خدمتکاری است که زندگی‌اش را با غبطه خوردن و جاه‌طلبی می‌گذراند. سرنوشت، این چهار شخص را به هم گره زده و حال باید دید که پایان شیرین می‌شود، شور یا تلخ!   رمان اشک سورا   قسمتی از رمان: بعضی‌ها می‌گن که هر کس خودش ...

  • اشک سورا
  • فاطمه حمید
  • فاخته
  • تعداد صفحات : 1197
  • عاشقانه / تاریخی
  • بازدید: 9133
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان به سبک اپرا _ در جدالی نابرابر... در دنیایی که بویی از عدالت نبرده؛ وارد صحنه نمایش می‌شوی. این تو! این من! دختری از عمق تنهایی‌... مردی هزار چهره... روایت این دو نفر را بخوانید...   رمان به سبک اپرا   رمان‌های دیگر نویسنده: دانلود رمان تاوان دانلود رمان دشمن خودی (جلد دوم رمان تاوان) دانلود رمان توازن اقیانوسی   قسمتی از رمان: وسواس شغلی داشتم و این ایجاب می‌کرد که لباس‌هایم را با دقت خاصی انتخاب کنم. کیف چرم دستیم را هم برداشتم و وسایل داخلش را چک کردم. مقابل آینه آرایش محوی روی صورتم پیاده کردم. دستی به فرق موهای قهوه‌ایم کشیدم و مقنعه را سر کردم. نگاهم در آینه چند ثانیه‌ای ثابت ماند. نمی‌دانم همه چیز دست به دست هم داده تا پخته روزگار شوم یا یک چیز دیگر! ...

  • به سبک اپرا
  • AZ _novelists (آیدا سلیمی_زهرا فکوری)
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 1998
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 16517
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان آخرین یادواره _ زندگیِ آرامِ جوانی، با چالشِ ناگهانی روبه‌رو شده. تغییری ترسناک در راه است، که شبیه به یک مجازات می‌ماند. اما او تاوان چه چیزی را پس می‌دهد؟ شاید سزای آخرین یادواره. خاطره‌ای که هستی و نیستی‌اش را رقم می‌زند.   رمان آخرین یادواره   قسمتی از رمان: آوای رعد و برق در میان غوغای باران، ترس را به اندام مردانه‌اش هدیه می‌داد. وجودش با کبریتی به‌نام دلهره به آتش کشیده شده. حتی شرشر بارشِ ابرهای سیاه هم نمی‌توانست شعله‌های سرخِ زبانه کشیده در جانش را خاموش کند. گاه دلپیچه و گاه سرگیجه داشت. زخمِ تازه‌ی روی شقیقه‌اش، ناامید از به‌ درد آوردن تنِ او، دست از تقلا برداشته است. خراشِ کوچکِ چند روزه، در مقابل انبوهِ آلامش، شبیه به موری ...

  • آخرین یادواره
  • گندم سرحدی
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 560
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 20473
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان تار بی صوت _ مردم می‌ترسند، از مرگ، از تنهایی، از رفتن، از جدایی... . اما بزرگ‌ترین ترس‌شان رو به‌رو شدن با خود واقعی‌شان هست. تمام‌ آدم‌ها قسمت تاریکی دارند و این تاریکی، زمانی به سراغ‌شان می‌آید، که دیگر کاری از دست‌شان ساخته نیست! چَکاوَک دختری روستایی، به پیشنهاد غریبه‌ای به تهران می‌آید؛ تا استعدادش در خواندن کشف شود. اسیر اتفاقاتی ناگوار می‌شود که پایان ندارد!   رمان تار بی صوت   قسمتی از رمان: عشق را باید به بقالِ محل فروخت، آن‌ هم اگر به‌جایش مواد غذایی بدهد! این را زمانی با خودش گفت که شکم‌اش پر از خالی بود. خیابان‌های شهر شلوغ‌تر از چیزی بودند که فکر می‌کرد! دلش می‌خواست زودتر صدایش به گوش جهانیان برسد. او از راه‌ رفتن خسته بود. پاهایَش ...

  • تار بی صوت
  • فاطمه فاطمی
  • مائده شمس
  • تعداد صفحات : 214
  • تراژدی / جنایی / ترسناک
  • بازدید: 10053
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان حزین _ ماهی، دختر رها شده‌ای که سال‌هاست دنبال خانواده گم شده‌اش می‌گردد. در میان این جست‌و‌جو، مردی عجیب زندگی او را در طی یک سانحه نجات می‌دهد و این سرآغاز ماجراهای عجیب و غریبی برای ماهی قصه ماست.   رمان حزین   قسمتی از رمان: خانواده‌ام مرا روز آخر شهریور توی شلوغی فرودگاه رها کردند. مدت‌ها با لباس آبی چین‌دار روی صندلی فایبرگلاس نشستم و به درب شیشه‌ای زل زدم تا بیایند و مرا با خود ببرند. مثل آدم کوکی به ازدحام مسافران و خانواده‌هایشان که برای بدرقه یا استقبال آمده بودند، نگاه کردم. ‌اشک‌ها و لبخندهایی که در صورت آدم‌ها شکل می‌بست. ساعت‌ها منتظر ‌آمدن ‌ایلمان ماندم. ولی هیچ‌کس سراغم را نگرفت، وقتی از تشنگی و گرسنگی مثل گلوله خودم را جمع کردم؛ در ...

  • رمان حزین
  • طیبه حیدرزاده
  • آرزو توکلی
  • تعداد صفحات : 600
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 11372
ادامه و دانلود

معرفی رمان: دانلود رمان دنا کوه نیست _ قتلی در روستای کوچک از توابع استان اصفهان رخ می‌دهد که در پی آن یک بی‌آبرویی آشکار می‌شود و کل مردم روستا را تحت‌ تاثیر خود قرار می‌دهد. دنا در پی سکته‌ی مغزیِ پدرش، به روستا باز می‌گردد اما در میان انبوهی از حقایق کوچک و دروغ‌های بزرگ احاطه می‌شود.   رمان دنا کوه نیست     قسمتی از رمان: روی صندلی تک‌نفرهِ‌ی سفت نشسته و صدای جیرجیرِ فنرهای خرابش رو تحمل می‌کردم. بوی بد روکش‌های زرشکی و عرق حالم رو بهم می‌زد. نتونسته بودم دربست گیر بیارم؛ مینی‌بوس‌، سریع‌ترین راه واسه رسیدن به روستا بود. نگاهم روی بقیه مسافرها چرخید. اکثرشون رو می‌شناختم اما جوون‌ترها رو نه! حتی راننده هم پسرعمویِ شوهرخاله‌م بود! موقع سوار شدن محل نداد، ...

  • دنا کوه نیست
  • فرزان
  • آرزو توکلی
  • تعداد صفحات : 561
  • عاشقانه / اجتماعی / درام
  • بازدید: 10339
ادامه و دانلود

معرفی رمان: دانلود رمان غوغاگر _ سرگرد دلارا راستی، با آشکار شدن هویتش به جای پا پس کشیدن، سعی می‌کند تا به عنوان وکیل وارد آن باند مخوف شود. دختری که میان تاریکی‌ها جان گرفته و با شکسته شدن قلبش قوت گرفته است. نه مرحمت سرش می‌شود و نه گرما! در آن سوی داستان، پسری به نام سیاوش که به تازگی با از دست دادن برادر چیزی برای از دست دادن ندارد، با فریب خوردن از مردی ملقب به گادفادر وارد همان باند مخوف می‌شود، تا انتقام بگیرد و جان از دست‌ رفته‌اش را زنده کند! حالا با رویارویی دلارا و سیاوش، چه اتفاقاتی رخ خواهد داد؟ آیا این مرگ به واسطه چه کسی به سرانجام رسیده است؟   رمان غوغاگر   قسمتی از رمان: شب سردی بود. ...

  • غوغاگر
  • فاطمه زحمت‌کش
  • شادی روحبخش
  • تعداد صفحات : 1770
  • عاشقانه / جنایی
  • بازدید: 12158
ادامه و دانلود