خلاصه : رمان تخیلی جنی به نام هیراد، به دستور اربابش تمام زنای روی کرهی زمین رو نابود کرده و تنها مردای جهان رو زنده نگه داشته و از اونها، به عنوان بردههایی برای حکومت به زمین استفاده میکنند. تو که خوب مرا میشناسی! تو، تنها کسی هستی که میدانستی درون من، چه چیزی در حال جولان دادن است. تو، به خوبی میدانستی که قدرت بیاندازهام، روزی کار دستم میدهد. به خوبی میدانستی که چه خطراتی را برای تو و خانوادهمان به ارمغان آوردم. بر آن بودم که پس از حل مشکلی که دارم، نزد تو برادر عزیزتر از جانم و خانوادهمان برگردم. اما هیچ کدام نمیدانستیم که پس از سالها دوری، ملاقاتمان این چنین خواهد بود؛ دو برادر، یکی جنی خونخوار و دیگری انسان! *حاکمیت زمین ارباب ...