معرفی رمان: رمان پشیمان می شوی جلد دوم رمان سرپناهی دیگر _ قصه‌ی ما، قصه زندگی آدم‌های مختلف است که هرکدام پس از گذشت هفت ماه، آشیان و پناهی برای خود پیدا کرده‌اند. دیدارهای تصادفی، آتش انتقام باعث برداشته شدن رازهای خانوادگی می‌شود. پشیمانی از حماقت‌های گذشته، همانند پیچکی بر دور روابط انسان‌ها می‌پیچد و زندگی افراد زیادی را تحت شعاع قرار می‌دهد. گاهی این پیچک چنان تازیانه‌ای می‌زند که باعث نزدیک شدن یا دور شدن آن‌ها می‌شود. و اما عشق... آشیان خیلی از آن‌ها را در می‌زند؛ افرادی لابه‌لای دفتر گذشته پنهان شده‌اند که ناجی زندگی مهره‌های اصلی هستند. حال با این توصیف، زندگی آن‌ها به کدام مسیر می‌رسد؟! انتقام یا عشق؟! جبران گذشته یا تباهی؟!   رمان پشیمان می شوی جلد دوم رمان ...

  • پشیمان می شوی جلد دوم رمان سرپناهی دیگر
  • غزل محمدی
  • زهرا.زد.کا
  • تعداد صفحات : 1249
  • عاشقانه / اجتماعی / تراژدی / معمایی
  • بازدید: 3708
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان آخرین یادواره _ زندگیِ آرامِ جوانی، با چالشِ ناگهانی روبه‌رو شده. تغییری ترسناک در راه است، که شبیه به یک مجازات می‌ماند. اما او تاوان چه چیزی را پس می‌دهد؟ شاید سزای آخرین یادواره. خاطره‌ای که هستی و نیستی‌اش را رقم می‌زند.   رمان آخرین یادواره   قسمتی از رمان: آوای رعد و برق در میان غوغای باران، ترس را به اندام مردانه‌اش هدیه می‌داد. وجودش با کبریتی به‌نام دلهره به آتش کشیده شده. حتی شرشر بارشِ ابرهای سیاه هم نمی‌توانست شعله‌های سرخِ زبانه کشیده در جانش را خاموش کند. گاه دلپیچه و گاه سرگیجه داشت. زخمِ تازه‌ی روی شقیقه‌اش، ناامید از به‌ درد آوردن تنِ او، دست از تقلا برداشته است. خراشِ کوچکِ چند روزه، در مقابل انبوهِ آلامش، شبیه به موری ...

  • آخرین یادواره
  • گندم سرحدی
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 560
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 19338
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان جدایی رسیدنی _ همه‌چیز از یه تلنگر شروع شد. از یه کودکی، از یه نگاه از سر لج‌ولج‌بازی، دوست داشتن از اینجا شروع شد. دختر کوچولویی که با از دست دادن خانواده‌ش تنها شد و غمش رو پنهان کرد. نخواست کسی اشکش رو ببینه؛ ولی نیاز داشت به یه جادو، به یه تلنگر و به عشق... .   رمان جدایی رسیدنی   قسمتی از رمان: با عجله ماشینو بردم تو پارکینگ منتظر آسانسور بودم که خب از شانس من باز دیر میاد! پس پله‌هارو دوتا یکی میرم باز با عجله خودمو به طبقه چهار رسوندم و با تقی به در وارد آزمایشگاه شدم، خوشبختانه آقای وین هنوز نیومده. - هی الیزا آقای وین نیومده نه؟ باز که تو دیر اومدی! بعدم الیزا نه الیزابت، ثانیاً ...

  • جدایی رسیدنی
  • نرجس
  • زهرا.د
  • تعداد صفحات : 235
  • عاشقانه / اجتماعی / طنز
  • بازدید: 10606
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان دامی از جنس خنده‌ هایش _ ماهین با قلب مهربون و همه‌ی ذوقِ زندگی و انرژی مثبت‌هاش، درد عمیقی رو از بچگی به دوش می‌کشه... . اون مثل بیشتر دخترها دنبال مد و ظاهر امروزیه، درحالی که داره روزمرگی‌هاش رو می‌گذرونه خیلی اتفاقی در محیط کار مذهبی قرار می‌گیره و روز اول خانمی اون رو بخاطر ظاهر امروزیش مورد قضاوت قرار میده، حالا این دختر نمی‌تونه بی‌تفاوت باشه و قطعاً با یک‌دامِ ظریف این قضاوت رو تلافی می‌کنه.   رمان دامی از جنس خنده‌ هایش   قسمتی از رمان: صدای خنده‌هامون کافه‌ی فسقلی و کم نور رو پُر کرد. تینا با ناخن‌های کاشته شده و لاک قرمز خورده‌اش نیشگون محکمی از بازوی نیمه ورزشکاری مهرنوش گرفت و بین خنده‌های بقیه غُر زد. - جونم ...

  • دامی از جنس خنده‌ هایش
  • نفیسه سادات امیرلطیفی
  • ریحانه ن‌ف
  • تعداد صفحات : 1516
  • عاشقانه / طنز
  • بازدید: 15504
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان دراکولا _ تمام اتفاقات عجیب و رعب‌آور هنگامی به وقوع می‌پیوندند که جانسون هارکر سفر کاری‌اش به یک شهر را آغاز می‌کند. او وقتی نام مکانی که باید در آن بگذراند را به ساکنان شهر می‌گوید، شاهد رفتار عجیب و وحشت‌زده‌ی آنان می‌شود؛ اما بی‌اهمیت از کنار آن می‌گذرد. همین واکنش بی‌اهمیتش هم باعث به وقوع پیوستن اتفاقات تلخ و ناگوار برای خودش و اطرافیانش می‌شود. او می‌تواند خودش را از آن حوادث نجات دهد و از مهلکه جان سالم به در ببرد؟   رمان دراکولا   قسمتی از رمان: خورشید روی پوشش سبزی کوه‌های کارپاسیان نورنمایی می‌کرد. جایی بالای اون کوه‌ها، عمارت دراکولا قرار داشت؛ مکانی که کانت زندگی می‌کرد. کالسکه‌ی بیستریز من رو به بورگو پاس می‌برد. محلی بود که با ...

  • دراکولا
  • BRAM STOKER
  • رها امینی
  • تعداد صفحات : 67
  • فانتزی / ترسناک
  • بازدید: 2863
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان درخشش شب تارم _ داستان در مورد دختری هست که خیلی ناخواسته وارد بازی میشه که اصلا ربطی بهش نداره و اصلا نمی‌دونه چرا و چطوری سر از این بازی شوم درآورده ولی یه چیز رو خوب می‌دونه، مقاوم باید بود. شاید میشه اینجوری گفت که این دنیا ارزش اینو نداره که برای خواسته‌ت نجنگی و عقب بکشی!   رمان درخشش شب تارم   قسمتی از رمان: پا روی پا انداخته بودم و همین‌طور داشتم چیپسم رو می‌خوردم و به دعوای عمه و مامان نگاه می‌کردم. گاهی هم یه لبخند ریز می‌زدم ولی چون می‌ترسیدم به چوخ برم، زود جمعش می‌کردم تا چیزی نشه که عمه دوباره شروع کرد. - ببین الهام، این درست نبود تو جلوی همه فامیل به من بگی زینت. اسم ...

  • درخشش شب تارم
  • زهرا تاجیک
  • آرزو توکلی
  • تعداد صفحات : 288
  • عاشقانه / طنز / پلیسی
  • بازدید: 14908
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان اصیل و خونخوار جلد اول _ «هر لحظه ممکن است سرنوشت، داستان زندگی‌ات را عوض کند!» این جمله حکایت دختری‌ست که تنها با سفر کردن به یک روستای متروک، سرنوشت و داستان زندگی‌اش را تغییر داد. افسانه، دختری که بدون اطلاع داشتن از حقایقِ وهم‌آلود آن روستای خونین و جهنمی، پا به آن‌جا می‌گذارد و ناخواسته درگیر ماجراهای فراوانِ خطرناکی می‌شود. پی به حقیقت‌های مخفیِ عجیب و کهنه‌اش می‌برد. زندگی‌اش با موجوداتی عجیب و افسانه‌ای یکی می‌شود. برای بقا و زنده ماندن باید بجنگد و درنهایت، قلبش گرفتار عشقی ممنوعه، خون‌آلود و سراسر خطر می‌شود! عشقی که ممکن است حاصل نبردهای خونین و یک آینده‌ی سیاه باشد!.   رمان اصیل و خونخوار جلد اول   قسمتی از رمان: تندتند شروع به دویدن کردم و دستم رو ...

  • اصیل و خونخوار جلد اول
  • کیمیا وارثی
  • فاخته
  • عاشقانه / فانتزی / ترسناک
  • بازدید: 5225
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان حزین _ ماهی، دختر رها شده‌ای که سال‌هاست دنبال خانواده گم شده‌اش می‌گردد. در میان این جست‌و‌جو، مردی عجیب زندگی او را در طی یک سانحه نجات می‌دهد و این سرآغاز ماجراهای عجیب و غریبی برای ماهی قصه ماست.   رمان حزین   قسمتی از رمان: خانواده‌ام مرا روز آخر شهریور توی شلوغی فرودگاه رها کردند. مدت‌ها با لباس آبی چین‌دار روی صندلی فایبرگلاس نشستم و به درب شیشه‌ای زل زدم تا بیایند و مرا با خود ببرند. مثل آدم کوکی به ازدحام مسافران و خانواده‌هایشان که برای بدرقه یا استقبال آمده بودند، نگاه کردم. ‌اشک‌ها و لبخندهایی که در صورت آدم‌ها شکل می‌بست. ساعت‌ها منتظر ‌آمدن ‌ایلمان ماندم. ولی هیچ‌کس سراغم را نگرفت، وقتی از تشنگی و گرسنگی مثل گلوله خودم را جمع کردم؛ در ...

  • رمان حزین
  • طیبه حیدرزاده
  • آرزو توکلی
  • تعداد صفحات : 600
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 10307
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان ترانه دوری _ کسی چه می‌داند که بزرگ شدن در خانه‌ای به نام پرورشگاه یعنی چه؟ کسی چه می‌داند درک نکردن مفاهیم خانواده و پدر و مادر یعنی چه؟ کسی چه می‌داند احتیاج به مادر و پدر داشتن یعنی چه؟ اما دخترک می‌دانست، پسرک هم می‌دانست اما یک جایی یکی باید روی احساسات و روابط حسنه پا بگذارند تا مفاهیم مجهول طرف مقابل معلوم شوند! دخترک باید پسرک را طرد می‌کرد و الا که روی همه احساسات و علاقه‌اش پا نمی‌گذاشت... .   رمان ترانه دوری   قسمتی از رمان: توی مبل فرو رفتم و با کنترل مشغول جا‌به‌جایی کانال‌های تلویزیون شدم. یکی از یکی حوصله‌سربرتر! خب منطقی بود ساعت چهار صبح هیچ کانالی فیلم و برنامه جذابی پخش نمی‌کنه وقتی مخاطبی وجود نداره! همه ...

  • ترانه دوری
  • t.sh
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 458
  • عاشقانه / تراژدی
  • بازدید: 3756
ادامه و دانلود

معرفی رمان: دانلود رمان دنا کوه نیست _ قتلی در روستای کوچک از توابع استان اصفهان رخ می‌دهد که در پی آن یک بی‌آبرویی آشکار می‌شود و کل مردم روستا را تحت‌ تاثیر خود قرار می‌دهد. دنا در پی سکته‌ی مغزیِ پدرش، به روستا باز می‌گردد اما در میان انبوهی از حقایق کوچک و دروغ‌های بزرگ احاطه می‌شود.   رمان دنا کوه نیست     قسمتی از رمان: روی صندلی تک‌نفرهِ‌ی سفت نشسته و صدای جیرجیرِ فنرهای خرابش رو تحمل می‌کردم. بوی بد روکش‌های زرشکی و عرق حالم رو بهم می‌زد. نتونسته بودم دربست گیر بیارم؛ مینی‌بوس‌، سریع‌ترین راه واسه رسیدن به روستا بود. نگاهم روی بقیه مسافرها چرخید. اکثرشون رو می‌شناختم اما جوون‌ترها رو نه! حتی راننده هم پسرعمویِ شوهرخاله‌م بود! موقع سوار شدن محل نداد، ...

  • دنا کوه نیست
  • فرزان
  • آرزو توکلی
  • تعداد صفحات : 561
  • عاشقانه / اجتماعی / درام
  • بازدید: 9276
ادامه و دانلود