خلاصه: رمان رهایی از قفس برای پرواز - دختری داریم مغرور و شیطون و از یه طرف پسری داریم مغرور و مرموز! طی اتفاقاتی اونا عاشق میشن، ولی عشقی ممنوعه! عشقی با سرانجامی نامعلوم! اینجا چندین عشق وجود دارد! عشقهایی که تکلیف مشخصی ندارند و آینده هیچ یک از این عشقها مشخص نیست. این وسط یک راز وجود دارد، رازی که ورق زندگی همه را برمیگرداند. رازی که باعث تغییری بزرگ در زندگی همه میشود! این راز چیست؟ آیا این عشق پایدار است؟ پایان و سرانجام این عشق ممنوعه چیست؟ آیا این زوج عاشق به هم خواهند رسید؟ آینده نامعلوم این عشقهای نیمهکاره چیست؟ رهایی از قفس برای پرواز قسمتی از رمان: داشتیم از خنده ریسه میرفتیم که یِهو یه ماشین کنار ماشینم نگه ...
