نتایج جستجو :

معرفی:  دانلود داستان کوتاه دژاوو کابوس‌ها _ نویسنده‌ای که سرنوشت شخصیتش گریبان‌گیر خودش می‌شود. به یکباره در عالم ذهن تو در تویش گم می‌شود و در این خلسه‌ی تلخ، ترس‌هایش او را اسیر می‌کنند. آخر در این گیر و دار کابوس‌های حقیقی با کسی آشنا می‌شود که کشتنش راه نجات اوست.   دانلود داستان کوتاه دژاوو کابوس‌ها   قسمتی از داستان: يك‌ دفعه وحشت تمام وجودم را فرا گرفت؛ هيچ ضربان قلبی را در وجودم احساس نمی‌شد، در هوا بر سمت در روانه شدم سپس دستم را بر دستگيره در گذاشتم؛ باور نكردنی بود! دستانم از هر شیء رد می‌شد، مانند يك روح! شايد من مرده باشم و شايد... كمی فكر كردم تا دليل منطقی برای اين اتفاق پيدا كرده، ولی هيچ چيز منطقی نتوانستم برای اين ...

  • داستان کوتاه دژاوو کابوس‌ها
  • EREBUS
  • شادی روحبخش
  • تعداد صفحات : 31
  • تخیلی / تراژدی
  • بازدید: 1347
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه چهل روز تا گرگ و میش _ داستان از عشق می‌گوید. از عشق گرگ و میشی که سر راه هم قرار می‌گیرند و گرگ برای فریب میش پیش قدم می‌شود. احساسات میش را درگیر می‌کند، اما نمی‌داند که دلش به دام خوبی‌های این یار می‌بازد و ورق برمی‌گردد.     دانلود داستان کوتاه چهل روز تا گرگ و میش   قسمتی از داستان: اول گرگی بود در لباس میش. گولم زد! گفت که میشی تنهاست. قبول کردم که پیشش بمانم. اما بعد که ماندگار شدم، لباس میش را در آورد و خوده واقعیش را به من نشان داد. اولین اشک را آن موقع ریختم؛ از آغاز اسارتم، اما لبخند زدم. به خودم گفتم: - این نشانه‌ی عشق اوست. و پیشش ماندم، شاید که درون او به جای گرگ میشی نهفته باشد. *** گرگ: با هم‌نوعان خود نمی‌ساختم پس ...

  • داستان کوتاه چهل روز تا گرگ و میش
  • M.Fakher
  • هادی ملاحی
  • تعداد صفحات : 37
  • عاشقانه / فانتزی
  • بازدید: 1613
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه زندگی دیوانه‌ها _  هر کس را به یک دلیل خاص در تیمارستان بستری می‌کنند. همه‌ی افراد تیمارستان براون (بهترین تیمارستان نیویورک)، گویی با هم قهر‌اند ولی به دلایلی گروه پنج نفره‌ای به وجود می‌آید که تا آخر عمرشان هوای یکدیگر را دارند.   دانلود داستان کوتاه زندگی دیوانه‌ها   قسمتی از داستان: هر دو سکوت می‌کنند. پس از مدتی، پنی سر صحبت را باز می‌کند و حسی به او می‌گوید رابرت می‌تواند سنگ صبور خوبی برای او باشد. -تا پنج سالگی با رز -مادرم- زندگی می‌کردم. تا اینکه سرطان خون باعث مرگش شد. من تنهای تنها شدم، ولی بعد از یک سال مردی 23ساله من‌ رو به فرزندخوندگی قبول کرد. همیشه چهره جذابش، باعث می‌شد به سمتش کشیده بشم. خودم‌و براش لوس می‌کردم ...

  • زندگی دیوانه‌ها
  • Faezeh_As
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 42
  • عاشقانه
  • بازدید: 1890
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه بانوی شبنم و کوه _  هر حادثه‌ای در خود رازهای بی‌شماری دارد که گاه در طول زمان فاش می‌شود و... حوادثی نیز هستند که تنها راوی آن خداوند است و تا پایان برای ما پنهان می‌ماند. اسرار ازل را نه تو دانی و نه من وین حرف معما نه تو خوانی و نه من هست از پس پرده گفت‌وگوی من و تو چون پرده در افتد نه تو مانی و نه من     دانلود داستان کوتاه بانوی شبنم و کوه   قسمتی از داستان: بانو، چشمان قهوه‌ای خود را به بالا دوخت. زير نور كشنده‌ی خورشيد، پيكر بلندبالاى سيد بر روى اسب سپيد، امواج گرما و فضا را مى‌شكافت و نزدیک مى‌شد. موهاى بلند و مواجش در دست نوازشگر باد گرم، گرد چهره مهربان مى‌نشست ...

  • بانوی شبنم و کوه
  • دخترعلی
  • ریحانه فنایی
  • تعداد صفحات : 18
  • اجتماعی
  • بازدید: 1774
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه سال‌های آزادی _ تنها تفاهمی که با هم داشتیم حافظیه‌رفتن بود. همان مکانی که عشقی جرقه خورد و شعله‌اش سراسر زندگی‌مان را به آتش کشید. سال‌ها طول کشید تا من و او، ما شدیم؛ اما چه سود که ما شدنمان، پایان ماجرا بود... .​   دانلود داستان کوتاه سال‌های آزادی   فسمتی از داستان:   گرگ‌ومیش صبح بود و من در امتداد همان جاده‌ی سرسبز و مملو از گل‌های رز قدم می‌زدم. کمی نگذشت که همان چهره‌ی آشنا، باز آرام و بدون هیچ حرفی از کنارم رد شد. این‌بار ناگهان صدایش زدم؛ اما همین که برگشت نفسم تنگ شد و ناگهان همه‌جا رو به تاریکی رفت. با سرفه‌های پی‌درپی از جایم پریدم. باز هم همان خواب همیشگی. هرچند که دیگر به آن عادت ...

  • سال‌های آزادی
  • امیر ادبی و شمیم فرهادی
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 213
  • عاشقانه / درام / تاریخی /اجتماعی
  • بازدید: 2284
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه یک قدم تا بدبختی _  یه دختر که زندگی عالی داره، ثروت زیاد داره، تو ناز و نعمت بزرگ شده ولی یه اتفاق... یه اتفاق ساده باعث می‌شه زندگی دختر از این رو به اون رو بشه... یه اتفاق باعث می‌شه زندگی دختر نابود بشه... پایان نسبتاً خوش ولی گنگ!   دانلود داستان کوتاه یک قدم تا بدبختی     قسمتی از داستان: همه چی از اون روز نفرین شده شروع شد. من به خاطر پول و فامیل و دوستانی که بدِ من رو می‌خواستن بدبخت شدم. بارها با خودم فکر می‌کنم مگه من چی کار کردم؟دانلود داستان کوتاه اجتماعی یک قدم تا بدبختی  چرا باید زندگیم این طوری بشه؟ چرا اونا بدِ من رو می‌خواستن؟ اونا فامیل من بودن اما از هزار تا غریبه ...

  • داستان کوتاه یک قدم تا بدبختی
  • شاینا توکلی
  • آیسا حامی
  • تعداد صفحات : 63
  • اجتماعی
  • بازدید: 2819
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه باران صدایم می‌زند _ وقتی که یک‌نفر می‌رود، وقتی که «بود» می‌شود و خاطراتش می‌ماند، همه چیز یخ می‌بندد و سرما به قلب نفوذ می‌کند. حال او رفته‌است و من ماندم و سوال‌های بزرگ و دلیل مبهم رفتنش. می‌گویند قبل رفتن گفته: «باران صدایم می‌زند!» می‌خواهم از باران بپرسم چگونه صدایش زدی که این‌گونه رفتن را ترجیح داد.       دانلود داستان کوتاه باران صدایم می‌زند   قسمتی از داستان: پاهای سست و فرتوتم دیگر برای من نیستند، من نیستم که ساق لرزانشان را جلو می‌برم و به سمت کلبه‌ی ییلاقی هدایت می‌کنم. من مات مانده‌ام... . دانلود داستان کوتاه عاشقانه باران صدایم می‌زند چشم‌هایم به در چوبی بلوطی و نم‌دار کلبه خشک می‌شوند؛ ولی جرئتی برای در زدن ندارم. صداها در گوشم اکو می‌شوند و ...

  • داستان کوتاه باران صدایم می‌زند
  • فاطمه پناهی
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 74
  • عاشقانه / تراژدی
  • بازدید: 3572
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه دیگری جان _ نیمه‌ی وجود، جانِ دیگر. نامه‌هایی به برادری زاده‌ی روح و جان... دیگری جانی که تمامِ راوی قصه را می‌شناسد؛ حتی بهتر از خود او. مرور خاطراتی از گذشته و دیگری جانی که همیشه نیمه‌ی پر لیوان را نشان داده و کام شیرین کرده. روایتی از محبتی خالصانه و وابستگی عمیق، به برادری که همیشه هم‌جان است.     دانلود داستان کوتاه دیگری جان     قسمتی از داستان: دیگری جان، جای پایت آنقدر محکم شد، که دیگر وجودت الزامی بود برای اولین نفر بودن برای همه چیز، میدانی همه چیز! آنها خیال میکردند اجازه را آنها صادر کرده‌اند اما نمی‌دانستند، با تو میز گرد گرفته‌ام و تصمیم نهایی را با تو، اولین نفر بودی که فهمیدی از تاریکی میترسم و اولین نفر ...

  • دیگری جان
  • ف فرخی
  • رها امینی
  • تعداد صفحات : 16
  • عاشقانه
  • بازدید: 1338
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : ایلانا دختر زیباروی سرزمینشه که به دست دشمنان به اسارت گرفته میشه. سرزمینش، مردمش، خانواده‌ش، قدرت و تمام دارایی‌ش نابود میشه و حالا از اون شاهزاده‌ی زیبارو تنها یه شکست‌خورده و نابودشده مونده... .جنگ شومی که جز مرگ و نابودی یک سرزمین چیزی به همراه نداشت، جز به اسارت رفتن مردمی بی‌گناه چیزی به همراه نداشت. جز بی‌کس شدن، برای شاهزاده‌ی زیباروی سرزمین چیزی به همراه نداشت. شاهزاده‌ی زیبارویی که مهربانی و زیبایی‌اش زبانزد همه بود. شاهزاده‌ای که از آب لطیف‌تر بود و از نوادگان آب بود. شاهزاده‌ای که نوه‌ی دوست‌داشتنی استلا بود و او داستانی را رقم می‌زند که شاید سخت‌ترین روزهای زندگی‌اش باشد؛ ولی آیا پایان این داستان که لحظه‌های غم‌انگیز و رویایی را به ...

  • داستان کوتاه فروزان‌تر از آتش
  • Melina
  • بهار قربانی
  • تعداد صفحات : 100
  • فانتزی، عاشقانه، معمایی
  • بازدید: 2375
ادامه و دانلود

خلاصه: رمان  داستانی که روایت نشد. روایتی برخواسته از حیله‌های یک شخصیت؛ شخصیت بی‌نامی که به خوانده نشدن محکوم شد. او از سیاه‌چاله‌ی ذهن نویسنده‌اش برمی‌خیزد و خود داستانش را روایت می‌کند. داستانی که نباید نوشته میشد! داستانی که نباید خوانده شود!​ تمام کوچه پس‌کوچه‌های ذهنم درد می‌کند؛ زلزله‌ی فکرها، خانه‌ی آرزوهایم را ویران کرده. ابرهای برخواسته از سردرگمی، دائم می‌بارند و آتشِ حسرت‌هایم، زبانه می‌کشد. درمیانِ طوفان غم می‌ایستم و به او خیره می‌شوم. جایی کنارِ تخته‌ی روحم ایستاده و خودنویسِ مشکی رنگ را با صدای بدی بر آن می‌کشد. تمام جسمَم از صدای خش برداشتنِ روحم، پر شده است. تنها راهِ نجات، خواسته‌ی اوست و من در سیاه‌چاله‌ی ذهنم سقوط می‌کنم. *** معلق درمیانِ سیاهی به دنبالش می‌روم. دست‌هایش را در جیب شلوارش فرو برده؛ همان شلوارِ مشکی ...

  • خودنِویس
  • mehrabi83
  • MaeDew
  • تعداد صفحات : 70
  • فانتزی، اجتماعی
  • بازدید: 2401
ادامه و دانلود