مقدمه: مجموعه دلنوشته های منع شده _ در کدام قصه نوشته شدهای...؟ که نه میبینمت... نه میخوانمت... نه توان خواستنت را دارم؟... من منع شدهام، در اوج رویایت! مجموعه دلنوشته های منع شده قسمتی از دلنوشته: احساساتت... نشان از چیست زیبای من؟ خطاب به من، رو به او میگویی: " دوستت دارم! " آه... نخواهم این نفس تنگی را، از سوز درد حرفهایت! *** همزیست شدی... . معشوق گمشده در کردار من! چه کردی با دل من؟ که در دوریِ تو، آرام نماندم... . شکستم جام مجنون را... آری، شکستم! منِ عاشق چرا فرهاد کوهکن را شکستم؟! *** ناگفتههایم... تکرار نشدنیست! گویی در انحنای جان، قلب بر کف دادهام. ناگفتههایم... دلنوشته ها آهشان دامانت را خواهد گرفت! گویی زین پس زندگی به کاممان تلخ خواهد شد؛ اما کجاست آن رهبر سراییهایت؟ کجاست آن حس خوش بوی عید پیراهن بنفشت؟ *** تنهاییهایت... چه آشنا... ...