خلاصه رمان: رمان عملیات پر دردسر آتریسا یک دختر شیطون و مغرور، که سر دسته یک گروه پنج نفره تو دانشگاه هستش، آن ها دنبال کارهای هیجان انگیز و پر خطر هستن و معتقدن که با انجام این کارها به نحوی به مردم کمک می‌کنند.از قضا در یکی از عملیات هایشان...آیا دوست دارید که نتیجه اش را ببینید؟ که چه اتفاقی می افتد؟ پس تا آخر این رمان با ما همراه باشید. انگشت هام رو تو هم قفل کردم و صورتم رو به شمع ها نزدیک کردم چشم هایم رو بستم و از ته دلم آرزو کردم و بعد از چند ثانیه که در اون حالت بودم چشم هایم رو باز کردم، که چهار جفت چشم کنجکاو بهم خیره شده بودن.  حالا ...

  • رمان عملیات پر دردسر
  • سارینا بانو
  • ستاره سیاره
  • تعداد صفحات : 500
  • عاشقانه، طنز، پلیسی
  • بازدید: 2774
ادامه و دانلود

معرفی رمان: دانلود رمان ویانا نیوز _ ویانا دختر سر به هوایی که با پارتی بابای پرنفوذش توی یه مجله خبری معتبر شروع به کار می‌کنه و این سرآغازی میشه برای آشنایی با آویز و ماجراهای طنزشون. آویز پسر خودساخته از قشر ضعیف جامعه‌ست که با مرگ پدرش سرپرستی کل خانواده بر عهده‌اش افتاده و کار کرده… این بین ویانا می‌تونه زندگی آویز رو از این رو به اون رو بکنه و شخصیت‌های جدیدی که وارد رمان میشن تغییراتی در زندگی آویز و ویانا به وجود میارن و با یه ماموریت خبری، خیلی چیزها رو میشه…   رمان ویانا نیوز   قسمتی از رمان: این تیکه از لاکم چرا کنده شده؟ پوفف، این ناخنمم دیروز شکست، حالا چرا من این ناخنای دست چپم رو گرفتم اون یکی ...

  • ویانا نیوز
  • آمنه آبدار
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 975
  • عاشقانه / طنز
  • بازدید: 7759
ادامه و دانلود

خلاصه رمان: دانلود رمان سه سوت با صداي  خانم سهیلی توپ و ول کردم. همراه صداي برخورد توپ به زمین بقیه توپ ها هم رها شدن. صداي نالهبچه ها با صداي تپ و تپ توپها که می خورد به زمین قاطی شده بود و توي سالن اکو می شد. انگار خانم سهیلی میخواست همین جلسه اولی زهر چشم بگیره تا بقیه ترم حساب کار دستمون بیاد. تمام عضلاتم گرفته بود. بچه ها عرقریزون به سمت رخت کن ها می رفتن و چند نفري هم که قرار بود توپارو جمع دیگه واقعا کسی حال و حوصله حرف زن هم نداشت. اصلا فکرشم نمی کردم واحد بسکتبال این همه داغون باشه. باز صد رحمت به شنا. سرم و توي ساکم خم کرده بودم و داشتم ...

  • سه سوت
  • بهاره. ش
  • h•a•n•a
  • تعداد صفحات : 782
  • عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 69722
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان مارشمالو جلد اول _ مسیر زندگی مثل یک تیکه مارشمالو، شیرین و خوش‌مزه‌ست! گاهی اوقات این مسیر با رقم خوردن یک اتفاق عجیب، شیرین میشه که این اتفاق می‌تونه با یک سفر و یا ورود یک انسان جدید به زندگیت شروع بشه. نفس و دو دوست دیگش تصمیم می‌گیرن به سفر کوتاه مدتی برن. از همون ابتدای سفر، شانس باهاشون یار نیست؛ اما داستان همینطور باقی نمی‌مونه! اون‌ها در این سفر با آدم‌هایی آشنا می‌شند و خیلی چیزها رو برای اولین بار تجربه می‌کنند. شاید همین تجربه‌های متفاوت، این مسیر رو براشون تبدیل به مارشمالو می‌کنه.   رمان مارشمالو جلد اول   قسمتی از رمان: - نفس باز تو اون گوشی دستته! بذارش کنار بیا کمک من کن. - مامان شمام هی غر بزن! مهنوش یه ...

  • مارشمالو جلد اول
  • هدیه سعادتی
  • آرزو توکلی
  • تعداد صفحات : 373
  • عاشقانه / طنز
  • بازدید: 11361
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان جدایی رسیدنی _ همه‌چیز از یه تلنگر شروع شد. از یه کودکی، از یه نگاه از سر لج‌ولج‌بازی، دوست داشتن از اینجا شروع شد. دختر کوچولویی که با از دست دادن خانواده‌ش تنها شد و غمش رو پنهان کرد. نخواست کسی اشکش رو ببینه؛ ولی نیاز داشت به یه جادو، به یه تلنگر و به عشق... .   رمان جدایی رسیدنی   قسمتی از رمان: با عجله ماشینو بردم تو پارکینگ منتظر آسانسور بودم که خب از شانس من باز دیر میاد! پس پله‌هارو دوتا یکی میرم باز با عجله خودمو به طبقه چهار رسوندم و با تقی به در وارد آزمایشگاه شدم، خوشبختانه آقای وین هنوز نیومده. - هی الیزا آقای وین نیومده نه؟ باز که تو دیر اومدی! بعدم الیزا نه الیزابت، ثانیاً ...

  • جدایی رسیدنی
  • نرجس
  • زهرا.د
  • تعداد صفحات : 235
  • عاشقانه / اجتماعی / طنز
  • بازدید: 9848
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان دامی از جنس خنده‌ هایش _ ماهین با قلب مهربون و همه‌ی ذوقِ زندگی و انرژی مثبت‌هاش، درد عمیقی رو از بچگی به دوش می‌کشه... . اون مثل بیشتر دخترها دنبال مد و ظاهر امروزیه، درحالی که داره روزمرگی‌هاش رو می‌گذرونه خیلی اتفاقی در محیط کار مذهبی قرار می‌گیره و روز اول خانمی اون رو بخاطر ظاهر امروزیش مورد قضاوت قرار میده، حالا این دختر نمی‌تونه بی‌تفاوت باشه و قطعاً با یک‌دامِ ظریف این قضاوت رو تلافی می‌کنه.   رمان دامی از جنس خنده‌ هایش   قسمتی از رمان: صدای خنده‌هامون کافه‌ی فسقلی و کم نور رو پُر کرد. تینا با ناخن‌های کاشته شده و لاک قرمز خورده‌اش نیشگون محکمی از بازوی نیمه ورزشکاری مهرنوش گرفت و بین خنده‌های بقیه غُر زد. - جونم ...

  • دامی از جنس خنده‌ هایش
  • نفیسه سادات امیرلطیفی
  • ریحانه ن‌ف
  • تعداد صفحات : 1516
  • عاشقانه / طنز
  • بازدید: 14263
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان درخشش شب تارم _ داستان در مورد دختری هست که خیلی ناخواسته وارد بازی میشه که اصلا ربطی بهش نداره و اصلا نمی‌دونه چرا و چطوری سر از این بازی شوم درآورده ولی یه چیز رو خوب می‌دونه، مقاوم باید بود. شاید میشه اینجوری گفت که این دنیا ارزش اینو نداره که برای خواسته‌ت نجنگی و عقب بکشی!   رمان درخشش شب تارم   قسمتی از رمان: پا روی پا انداخته بودم و همین‌طور داشتم چیپسم رو می‌خوردم و به دعوای عمه و مامان نگاه می‌کردم. گاهی هم یه لبخند ریز می‌زدم ولی چون می‌ترسیدم به چوخ برم، زود جمعش می‌کردم تا چیزی نشه که عمه دوباره شروع کرد. - ببین الهام، این درست نبود تو جلوی همه فامیل به من بگی زینت. اسم ...

  • درخشش شب تارم
  • زهرا تاجیک
  • آرزو توکلی
  • تعداد صفحات : 288
  • عاشقانه / طنز / پلیسی
  • بازدید: 13731
ادامه و دانلود

معرفی رمان: دانلود رمان جاده ی دل تو _ سرگرد عباسی یک مرد قانون، که تمام هدفش این است که تمام پروندهای سخت پلیسی را انجام دهد برای او سختی‌ها معنا ندارد او فقط به فکر هدفش است و بس، در این دوره‌ها دختری به اسم گلنار توانست دل این آقای سرگرد ما رو ببرد، سرگرد عباسی از وقتی که این دختره پا به اداره ای آگاهی گذاشت حواسش به سمت او رفت تا اینکه دید حسابی عاشق دخترست و دیگر نمی‌‌تواند کاری کند یک جورایی کارش تمام است، چون می‌داند که دخترک حسابی ازش متنفر است و چشم دیدنش را لحظه‌ای ندارد و تا بهم می‌رسند با هم کل کل دارند ولی داستان به اینجا ختم نمی‌شود چون با باز ...

  • جاده ی دل تو
  • زهرا عبدی(دلربا)
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 128
  • عاشقانه / پلیسی / طنز
  • بازدید: 6508
ادامه و دانلود

معرفی رمان: دانلود رمان ساعت 3 بامداد _ امیر وکامیار دو دوست صمیمی هستند حتی بیشتر از دو دوست صمیمی! آنها با هم یک برادرند و رفاقت دوستی آنها همیشه پابرجاست،که هر رازی را بهم می‌گویند، حال مسئله‌ای و رخ دادن حادثه‌ای هولناک برای کامیار، او را به یک انسان تو دار و درونگرایی تبدیل کرده است... امیر هم مشتاق جویای حال او است.... طی اتفاقی به رفتار کامیار و شخصیت دیگری که پیدا کرده شک می‌کند و به دنبال عامل اصلی این اتفاق می‌گردد و پیگیری می‌کند تا علاج آن را بیاید ولی.....   دانلود رمان ساعت 3 بامداد   قسمتی از رمان: محسن:بابا یکی این جعبه‌ها رو بیاره بالا دستام شکست. کامیار آرام پس گردنی نثار امیر کرد و گفت: پاشو داداش این کار خودته ...

  • ساعت 3 بامداد
  • زهرا عبدی
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 101
  • ترسناک / فانتزی / طنز
  • بازدید: 4752
ادامه و دانلود

خلاصه رمان: دانلود رمان آخرین نفر _ رﯾﺤﺎﻧﻪ دﺧﺘﺮی ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻨﺮ ﻋﻼﻗﻪ داره ﻧﺎﺧﻮاﺳﺘﻪ اﺗﻔﺎﻗﺎﺗﯽ ﺑﺮای ﺧﻮدش و ﺧﺎﻧﻮادش ﻣﯿﻔﺘﻪ اﻣﺎ ﺑﺎﻫﺎﺷﻮن ﻣﺒﺎرزه ﻣﯿﮑﻨﻪ و ﺳﺮ اﻧﺠﺎم ﺑﺎ ﺟﻨﯽ ﺑﻪ اﺳﻢ آرﮐﺎ آﺷﻨﺎ ﻣﯿﺸﻪ که ﻣﺎﺟﺮای اﯾﻦ دوﻧﻔﺮ ﺟﺎﻟﺒﻪ... بخشی از داستان بر اساس واقعیت است.   دانلود رمان آخرین نفر   قسمتی از رمان: اﻣﺮوز ﻣﺜﻞ اﯾﻦ ﺳﻪ ﭼﻬﺎر روزه ﻫﻮا ﺑﺎروﻧﯽ ﺑﻮد و ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻮ اﯾﻦ ﻫﻮای ﺳﺮد ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ. ﻣﺪرﺳﻪ ﭘﻮف ﮐﻼﻓﻪ ای ﮐﺸﯿﺪم درﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ زﯾﺮ ﻟﺐ ﺑﻪ ﺟﺪ و آﺑﺎد ﺳﺎزﻧﺪه ﻣﺪرﺳﻪ ﻓﺤﺶ ﻣﯿﺪادم رﻓﺘﻢ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﮐﻪ ﺻﺒﺤﻮﻧﻪ ﺑﺨﻮرم ﻣﺎﻣﺎن و ﺑﺎﺑﺎ و رﻫﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮدن ﺻﺒﺤﻮﻧﻪ ﻣﯿﺨﻮردن ﻣﻦ:ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﭼﺮا ﻣﯿﺨﻮرﯾﻦ؟ رﻫﺎ:ﺳﻼﻣﺖ ﮐﻮ؟ ﭼﺸﻤﺎﻣﻮ ﺑﺮاش ﭼﺮﺧﻮﻧﺪم و ﮔﻔﺘﻢ:ﺳﻼم ﺑﺎﺑﺎ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ:ﺑﯿﺎ ﺑﺸﯿﻦ دﺧﺘﺮم رﻓﺘﻢ ﮐﻨﺎر ﺑﺎﺑﺎ ﻧﺸﺴﺘﻢ و ﺷﺮوع ﮐﺮدم ﺧﻮردن ﺻﺒﺤﻮﻧﻪ ﺧﺐ ﺑﺰارﯾﺪ ...

  • آخرین نفر
  • ریحانه حیدری
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 271
  • عاشقانه / فانتزی / طنز
  • بازدید: 5352
ادامه و دانلود

رمان طنز چرا ؟

دانلود رمان طنز بدون سانسور عاشقانه شامل آن دسته موضوعاتی‌ست که نمکین و طناز در قالب لفافه و بیانی خنده‌دار مطرح می‌شوند. این ژانر اتفاقات اجتماعی را آن‌چنان جلوه می‌دهد که کل‌کل‌ها و کلمات توهین آمیز در آن به چشم نمی‌خورد.

طنز شاید بهترین انتخاب هنرمند برای انتقاد نسبت به وضعیت سیاسی و فرهنگی جامعه‌اش و آرزوی دنیایی جدید باشد. پوششی لطیف که نیش تند کنایه و حتی عصبانیت هنرمند را می‌پوشاند تا هم تلنگری به جامعه باشد و آگاهی رسانی کند، هم نگاه حساس او را نشان دهد. عنصر خیال که به خوبی با طنز همراه می‌شود، به هنرمند کمک می‌کند با ترسیم جهانی انتزاعی، تا حد ممکن از گزند سانسور در هر جامعه‌ی جهانی در امان بماند. نویسندگان گاهی به سراغ طنزی سیاه می‌روند تا کلنجارهای درونی‌شان و ترس‌ها و آشوب‌های ذهنی‌شان را در روایت‌های داستانی به جریان بیندازند. مسئله‌ی واضح این است که نویسندگان ژانر طنز، اغلب به زبان مشخصی می‌رسند که مخصوص خود آن‌هاست و بر فضای تمام آثارشان حاکم است. همین ویژگی، این ژانر را به انتخابی دوست داشتنی و سرگرم کننده تبدیل می‌کند.

برای نوشتن رمان طنز باید بی رحم باشید و واقعیت رو توی صورت فرد بکوبید(!) و بهش سر کوفت بزنید.اگه داستانی خوندید و خندیدید به این معنی نیست که طنزه قویه.
طنز نویسی یعنی نوشتن یه اتفاق خنده دار و این اتفاق ممکنه شما رو نخندونه.حتی ممکنه شما رو ناراحت کنه و تلخ بخندید.بعضی از جوک هایی که توی فضای مجازی منتشر میشه واقعیت جامعه یا خصوصیات یه فردی رو در قالب طنز بیان کرده و باعث میشه شما بخندید.

“خنده ی حاصل از طنز,خنده ی شادمانی نیست;خنده ای است تلخ و دردناک که شخص یا مطلب مورد انتقاد را سرزنش می کند و به او سرکوفت می زند.”

نویسندگان از شیوه های مختلفی برای ساخت طنز استفاده می کنند که اساس همه ی آن ها ((بر هم زدن عادت ها))ست.
1.بزرگ نمایی و اغراق در توصیف چهره و حالات و خصایص انسانی مثل توصیف مصطفی در داستان کباب غاز
2.کش دار کردن موضوع یا ماجرا,با حاشیه پردازی و روده درازی مطلب اصلی را به عمد به فراموشی می سپارند.
3.جا به جا کردن حوادث و وقایع
4.نقیضه پردازی یا تقلید از آثار ادبی
5.وجود غلط های املایی در نوشته ی طنز که آگانه به کار می روند,قدرت طنز نوشته را بالا می برند.

رمان طنز چیست؟

گونه ای از ادبیات است که مسائل اجتماعی را با زبانی شیرین و در عین حال در قالب نقد بیان می‌کند. در ادبیات طنز گونه معایب، مفاسد و کمبودهای افراد و جامعه به گونه ای اغراق آمیز به تصویر کشیده می شود تا زشتی نقص بیشتر به چشم آید و در جهت رفع آن کوشش شود.

انواع طنز از نظر مضامین عبارتند از: طنز فردی، طنز خصوصی، طنز فلسفی، طنز اجتماعی، طنز سیاسی و طنز خانوادگی.

خواندن رمان طنز کمک می کند تا ساعاتی به دور از اتفاقات روزمره اطرافمان شاد باشیم و با قسمت های بامزه رمان بخندیم. هنر طنزپردازی در واقع از سخت ترین هنر ها به حساب می آید و نویسنده این گونه آثار باید مهارت زیادی برای خنداندن مخاطب داشته باشد.

طنز، همواره مضامینِ خود را از لابه‌لای حوادث اجتماعی می‌یابد و در پی آن، نگاهی هم به مسایل سیاسی دارد. در این ارتباط، طنز در نقشِ یک آینه عمل می‌کند و بر آن است که عیب‌های افراد را در مقابل دیده‌گان‌شان قرار دهد؛ آن‌چنان که آینه عمل می‌کند و نقایص ظاهری انسان را نشان می‌دهد.

طنز اصولی و بنیادین، می‌تواند افراد پاکدامن را حفظ کند، اما نمی‌تواند آن‌چنان که توقع می‌رود، افراد بدطینت را هدایت کند؛ چرا که جریان‌های منفی، متأسفانه در سطح جامعه به‌سرعت شیوع پیدا می‌کنند و کمتر دیده شده است که یک جریان مثبت بتواند بر ذهن و فکر افراد منفی جامعه غلبه کند. در این میان، باید به لحن طنزپرداز توجه شود؛ چرا که لحن راوی می‌تواند فرد مخاطب را قانع، یا در او ایجاد شک و شبهه کند.

تحلیل‌گران وادی طنز و کنایه، بر این باورند که یک طنز اصولی، باید به مسایلی چون بیان حقیقت، کشمکش‌ها و تضادها بپردازد؛ و در این راستا، پس از ریشه‌یابی معضلات، راه‌حل مناسب و منطقی ارایه دهد. گاه دیده می‌شود اغلب مردم، میان طنز و هجو، تفاوتی قایل نیستند و همه را یکسان می‌پندارند. در صورتی که میان طنز و هجو، تفاوت عمده وجود دارد. طنز اصولاً بازتاب عمومی دارد و طنزپرداز، در این وادی، مسایل و رویدادهای عمومی و همه‌جانبه را در نظر می‌گیرد. در صورتی که هجو، تنها به یک فرد خاص می‌پردازد و بر آن است که آن فرد مذکور را هدف قرار دهد.

طنزنویسی را نمی شود گرفتار قاعده و قانون کرد.چون در سایۀ شکستن قاعده هاست که شکل می گیرد و آفریده می شود.ولی در هر حال،یک داستان طنز،ویژگی هایی دارد که با شناختن آنها،می توان دریافت که یک داستان طنز چگونه خلق می شود و چطور می شود آن را نوشت:

۱- بیرحمی، لازمۀ طنزنویسی
طنزنویسی، بیش و پیش از آن که “تکنیک”را پشتوانۀ خود داشته باشد، برخاسته ازنوعی”نگاه”است. طنزنویس، این قدرت را دارد که از موضعی فراتر،با فاصله،نقادانه و بیرحم به سوژه نگاه کند.این نگاه،بیش از آن که حاصل تمرین و ممارست باشد، یک توانایی ذاتی در برخی افراد است.بنابراین طنزنویسی چیزی نیست که بتوان آن را آموخت،بلکه می توان آن را پرورش داد .اگر نمی توانید فاصلۀ انتقادی با سوژه بگیرید و مدام احساساتی می شوید،سراغ طنزنویسی نروید!

۲- تکلیفتان را با طنز مشخص کنید
طنز نسبی است.بستگی به درک و تلقی افراد دارد.هر چه عمیق تر باشد و در لایه های اثر بیشتر پنهان باشد و کمتر به چشم بیاید،نسبیت آن بیشتر است.اثری را که ممکن است از نظر شما طنز تلقی شود ،ممکن است دیگری بخواند و بگوید:”خب!این طنزش کجاست؟!”این امر،در مورد بخشهای دیگر ادبیات داستانی صادق نیست.یک اثر در ژانر پلیسی یا معمایی یا وحشت،قوی یا ضعیف،یا متعلق به آن ژانر است یا نیست.ولی در مورد طنز،قضیه فرق می کند.ممکن است یک اثر از دید شما طنز باشد و از دید دیگری،نه.بستگی به تعریف و برداشت مخاطب از طنز دارد.

۳-ایده اولیه، حس تضاد
یک اثر طنز هم مثل هر اثر داستانی دیگری با یک ایدۀ اولیه همراه است، تصویری هر چند گنگ از یک ناپایداری که در ذهن حک شده است.این ایده، درداستان طنز همیشه با حس تضاد پیوند می خورد. هر اثر طنز،یک کشف است:کشف یک تضاد در محیط درون یا پیرامون هنرمند که به زبان می آید و قالب داسنان به خود می گیرد.شما در داستان طنز،باید ابتداتضادی را حس کنید تا آن را در قالب روایت بازگو کنید وکار را پیش ببرید.این تضاد می تواند در ذهن و فکر شما رخ دهدوحاصل یک حس درونی باشد،و یا ممکن است متاثر از محیط پیرامونی تان باشد.هر اثر طنز،از درک این تضاد آفریده می شود.سپس بر اساس آن،پیشبرد داستان،شخصیت سازی ،نتیجه گیری و…رخ می دهد.البته هر تضادی ممکن است به آفرینش طنز منجر نشود ولی وقتی با این حس در قالب و با زبانی نو “بازی ” کنید،به طنز می رسید.

۴-انتخاب قالب، مهمترین گام
یافتن قالب و ظرف مناسب برای ایدۀ اولیه،مهمترین بخش طنزنویسی است.طنزنوشتن بیش از هر بخش دیگر ادبیات داستانی بر تعقل استوار است و آگاهانه آفریده می شود.این آگاهی (که در تمامی لحظات خلق اثر حضور دارد) ابتدا در یافتن قالب است که نمود پیدا می کند. ابتدا از خود بپرسید که ایدۀ اولیه ام مناسب برای چه قالب،ظرف یا ژانری است؟کدام بهتر جواب می دهد؟آیا ایدۀ فلسفیم را در ژانر معمایی بریزم بهتر جواب می دهد(چندان که بهرام صادقی در”با کمال تاسف”،”وسواس”و برخی دیگر از داستانهای کوتاه خود آزموده است)یا بهتر است آن را مثلاًدر قالب ژانر تخیلی بازگو کنم(چندان که در بسیاری از داستانک های جیمز تربر می بینیم)؟ ممکن است این تلاش مدتها طول بکشد،تا به این نتیجه برسید که ایدۀ اولیه تان به چه قالبی بیشتر می آید و با آن بیشتر هماهنگ است.

صادق هدایت ایدۀ هجو کلیۀ مظاهر قدرت را در قالب روایت تاریخی “توپ مرواری” برد که بی شک ایدۀ او جز در آن قالب قابل پرداخت نبود.این قالب را پیش از آغاز نگارش کتاب ،حساب شده انتخاب کرده بود و به دوستانش گفته بود که می خواهم یک روایت تاریخی بنویسم،چون حرفهایم را در قالب دیگری نمی توانم بیان کنم .کافی است به یاد قلعۀ حیوانات یا 1984 جورج اورول بیافتید تا به اهمیت انتخاب قالب مناسب برای یک ایده و سوژه و تاثیر آن در ماندگاری اثر داستانی طنزپی ببرید.اورول 1984 را با هدف نقد سیاستهای استالین نوشت ولی قالب و پرداخت چنان قوی بود که اثر از زمان و مکان خاصی فراتر رفت و جاودانه شد.

۵ – طنز کلامی
مخاطب در یک اثر طنز،چیزی را می بیند که سر جایش نیست و این،او را به خنده می اندازد.بخشی از این “سر جایش نبودن”می تواند جدا از سوژه،در زبان اثر متجلی شود.

بازی با کلیشه های زبانی آشنا و بازسازی آنها،استفاده نابجا از ادبیات رسمی یا محاوره ای،غلط نویسی و یا غلط گویی تعمدی،استفاده از تعابیر طنز آمیز برای توصیف صحنه و شگردهای دیگر در واژگان و کلام، در تشدید فضای طنز در اثر موثر است.شما در نگارش اثر طنز،همان طور که در موضوع و سوژه و ماجرا مخاطب را غافلگیر می کنید، در زبان نیز می توانیدهمین غافلگیری را به کار ببرید،تا به تعمیق حس طنز کمک کنید،حتی در طنز می توانید به “واژه سازی “هم روی آورید یا مفاهیم نو را بر کلمات سوار کنیدکه چه بسا در زبان معمول و رایج مردم هم کم کم به کار بروند. کافی است به معروفترین رمان معاصر طنز فارسی(دایی جان ناپلئون)مراجعه کنید تا ببینید زبان روان،شوخ و استفاده دقیق از کلمات و بار کردن مفاهیم جدید بر آنها،تا چه حد در خواندنی کردن کتاب و سپردن آن به حافظۀ جمعی نقش داشته است،تا آنجا که عباراتی مثل:”کار،کار اینگیلیساست” در محاورات روزمرۀ ما،به صورت ضرب المثل درآمده است!البته طنزعبارتی را آگاهانه وحساب شده به کار ببرید وگرنه به لودگی پهلو می زند و مخاطب را پس می زند. یعنی طنز کلامی باید در خدمت ارائۀ ایده و نظر اصلی اثر باشد و نباید در بکار گیری آن زیاد دست و دلبازی به خرج بدهید.

۶- شخصیت پردازی
شخصیتهای آثار طنز،اغراق آمیزند.این اغراق را می توانید از طریق کوچک نمایی یا بزرگ نمایی شخصیت ها انجام دهید.آدمهای آثار طنز،یا کوچک تر از آنند که در دنیای واقعی به نظر می آیند،یا بر عکس،بزرگ تر از اندازه خودشان در عالم واقع هستند.(البته معمولاً سایزی که آثار طنزبرای شخصیتها می سازند مناسب ترشان است،تو گویی طنز نویس نقاب از هیکل ظاهری افراد بر می دارد!)در هر حال اثر طنز هر چند واقع نما باشد یا سرگذشت آدمهای واقعی را به تصویر بکشد در سایۀ همین بزرگ نمایی یا کوچک نمایی، تصویری اغراق شده از آنها را نمایش می دهد.

کنشهای شخصیتهای اثر طنز،مناسب و متناسب با شخصیت های آنها در عالم واقع نیست و دچار بی تناسبی و تضادند.اینجاست که پای شگردهای طنز مثل “حماسۀ مضحک” به میان می آید:هجو شخصیتی که دچار خودبزرگ بینی است در سایۀ آفرینش مضحک فضایی حماسی. برای مثال شخصیت دن کیشوت که با وجود ناتوانی، غرق در خیالات خود است و می خواهد به دورۀ شکوه شوالیه گری بازگردد و در عالم اوهام آسیاب های بادی را دشمن می پندارد .نمونۀ روشن دیگری از حماسۀ مضحک،مثنوی موش و گربۀ عبید زاکانی است و قضیۀ عابد و زاهد شدن گربه که با لحنی حماسی ادا می شود و در نهایت مخاطب می بیند که توبۀ گربه، مضحکه ای بیش برای چپاول موشان نبوده است!

البته این اغراق در شخصیت سازی را باید دقیق انجام دهید. شخصیت باید در عین اغراق آمیز بودن، باور پذیر باشد وگرنه اثربخشی خود را از دست می دهد و سمت و سوی کاریکاتوریستی به خود می گیرد که همذات پنداری مخاطب را برنمی انگیزد.قدرت و قوت شخصیت طنز،در سایۀ حرکت آکروباتیک او روی بند اغراق و واقع نمایی شکل می گیرد.شخصیت اثر داستان طنز ،ما به ازای واقعی ندارد،چون در ساخت آن،مبالغه شده است ولی نمادی اغراق شده از مابه ازای واقعی خود است و از این رو و در عمق خود،شخصیتی واقع نماست و برای مخاطب ،شخصیتی خیالی نیست و چه بسا خود را در آینۀ او ببیند. مثلاً “چرویاکف”شخصیت اول داستان”یک شب خوش”چخوف،یک تیپ کاملاًآشناست،کارمندی دون و ساده،بی هیچ تشخٌص خاصی.او شبی در سالن تئاتر غفلتاًعطسه می کند و از این که می بیند مدیر کل ادارۀ راه،جلوی او نشسته است از این عطسۀ خود شرمنده می شود و چنان ابراز و احساس شرمندگی را تداوم می دهد تا در نهایت دق می کند و می میرد!این اغراق در شخصیت پردازی چنان ماهرانه و واقع نمایانه صورت گرفته است که برای مخاطب پذیرفتنی به نظر می آید و چه بسا خود را در آینۀ اعمال و رفتار چرویاکف می بیند!

در آثار طنز،گاه تضاد در شخصیت سازی،در آفرینش شخصیتهای متضاد در آثار متجلی می شود.دم دستی ترین نمود این شگرد،در آثار سینمایی از رهگذر خلق دو شخصیت متضاد از نظر فیزیک بدنی و خصوصیات(لورل و هادردی،چیچو و فرانکو …)دیده می شود و در آثار داستانی،از رهگذر برخورد میان تیپ های متضاد ،طنز در کلام و موقعیت آفریده می شود.نمونه روشن آن،شخصیت دن کیشوت و سانچو پانزا در رمان دن کیشوت است .دن کیشوت آدمی خیالپرداز و دچار اوهام است و سانچوپانزا شخصیتی واقع بین و ساده دل ولی مطیع ارباب .بخش مهمی از طنز این اثر،از رهگذر برخورد میان این دو است که شکل می گیرد و آفریده می شود.

بسیاری از طنزنویسان از رهگذر آفرینش شخصیت غیر قابل پیش بینی در اثرشان به طنز می رسند.معمولاًکنش و واکنش این شخصیت،در جهت عکس پیش بینی مخاطب حرکت می کند و در نتیجه تعجب مخاطب را بر می انگیزد و همین امر موجب خندۀ او می شود.چون کاری می کند که مخاطب انتظارش را ندارد.در هر حال،چه شخصیتتان قابل پیش بینی باشد و چه غیر قابل پیش بینی،قرار دادن او در موقعیتهایی که در آن غرابت در رفتارو یا کلام رخ دهد،ضروری است.

۷- غافلگیری در گره گشایی
یک گره گشایی غافلگیر کننده و تکان دهنده،قوی ترین گزینه برای بخش پایانی داستان طنزشماست.تعجب،موتور خنده است و در داستان طنز این تعجب در غافلگیری نهایی به اوج خود می رسد. آخرین جمله داستان طنز، باید به ذهن مخاطب ضربه بزند و او را غافلگیر کند.

۸- بازی با قواعد و قوانین
در داستان طنز،آموزشهای کلاسیک داستان نویسی رنگ می بازند.چرا که طنز،عرصۀ ممکن ساختن ناممکن هاست.در طنز،شما مجازید که قالبهای ممنوع در داستان نویسی را به کار بگیرید و مخاطب را با خود در لذت این ورود به حریمهای ممنوعه شریک سازید!می توانید کار را یکسره در قالب زبان خشک و غیر منعطف و غیر داستانی اداری بنویسید،از غلط نویسی عمدی استفاده کنید ،زبان گزارشی به اثر بدهید و جا به جا،حکم های کلٌی صادر کنید.به سبک و سیاق انشاهای دورۀ دبستان،توصیفات شدید و غلیظ به کار ببرید.می توانید اثر را در قالب مقاله های مستند و مستقیم بنویسید .می توانید وقایع جزئی و کلی مربوط به خودتان را بی هیچ تخیل و تکنیک روایی به قلم بکشید،کارهایی که در کلاسهای داستان نویسی ،پیوسته شما را از آن برحذر می دارند.آن وقت از این همه غلط نویسی تعمدی غرق در لذت شوید و مخاطب را هم در این لذت شریک کنید!البته از فرمان های طنزنویسی هم غافل نشوید.چرا که برای گذر از تجربه های دیگران و آزمودن افقهای تازه، لازم است که ابتدا بر شگردهای آزموده شده که حاصل قرنها و قرنها تجربه بزرگان طنز ادبیات فارسی است مسلط شوید. در نهایت خدا را چه دیده اید،شاید با آفرینش اثرتان،شگردی بر این شگردها افزودید!بهرام صادقی می گوید:”هنرمند باید چیزی از خود به دنیا اضافه کند،ولو این که یک مثقال باشد.”!

با مشهورترین رمان های طنز ایرانی آشنا شوید

از میان معروف ترین کتب طنز کتاب “لطایف الطوایف” اثر فخرالدین علی صفی و “موش و گربه” و “کشکول” شیخ بهایی، “چرند و پرند” علی اکبر دهخدا و آثار عبید زاکانی، از نمونه‌های خوب طنز فارسی هستند و در قالب داستان کوتاه و رمان  می‌توان رمان “حاجی آقا” صادق هدایت و کتاب‌های جمال‌زاده نظیر “یکی بود یکی نبود” و “قصه‌ی ما به سر رسید” را معرفی کرد<. هم چنین حکایت های شیرین ملانصر الدین نیز در ادبیات طنز فارسی زبانان شهرت بسیار دارد.