خلاصه:  رمان پلیسی و سرشار از طنز داستان در مورد دختری به نام بهاره‌ست. شیطون و پر سر و زبون. با استعداد در زمینه برنامه نویسی و کد نویسی. سرگرد آرمان امیریان به عنوان محافظ بهاره وارد زندگیش می‌شه. چند وقت بعد اتفاقی برای بهاره می‌افته که باعث می‌شه زندگیش تغییر کنه. رفاقت ایستادن زیر باران و با هم خیس شدن نیست; رفاقت آن است که یکی برای دیگری چتر شود و دیگری نفهمد که چرا خیس نشد! مقدمه: من را دریاب. من آن خشکیده درخت بی برگم. من آن افتاده با سر موج بر ساحل... من آن برگ سفید بر سر دیوار همسایه... که دیگر یادی از من نیست. نشانی نیست! فراموشم مکن ای یار دیرینه. تو ای سبزینه خوشرنگ... تو ای موج خروشان... ای نامه‌ی صد برگ... فراموشم مکن. نگاهم کن. اگر چه دور ...

  • به یادم آور
  • Bahareh
  • PARISA_R
  • تعداد صفحات : 238
  • عاشقانه، طنز، پلیسی
  • بازدید: 8175
ادامه و دانلود

خلاصه: رمان طنز ای جز جیگر بگیری ناتاشا .. داره دل و رودم از تو حلقم میاد بیرون ... ای خدا .. مردم..لال میشی یا نه ..؟ همه دارن نگامون میکنن ..نیوشا _نگاه کنن ..بزار همه ببین چطور داری خواهر دوقلوتو میکشی...ای که اون زبونتو مار میزد تا به بابا نگی دارن نیرو اعزام میکنن .ابت نبود نونت نبود ..افغانستان رفتنت چی بود .. _ای بمیری نیوشا ..اینجام دست از لودگی برنمیداری .. ببین سرهنگ داره نگامون میکنه .. نیوشا_کو... کجاست؟ ..الهی من فدای اون چشای عسلیش بشم . . قربون قد بلندش ..نمیدونم مامانش و باباش چی خوردند که همیچن نانازی رو پس انداختن.. جیگره به خدا ... ... _ خاک بر سرت نیوشا ..این چه طرز حرف زدنه ؟ عین این لاتای چاله ...

  • نام رمان: ناتاشا
  • نویسنده:یاسمن
  • طراح:Lady Green
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:
  • موضوع:طنز، عاشقانه
  • بازدید: 8108
ادامه و دانلود

خلاصه : دانلود داستان کوتاه اتوبوس _ داستان درباره‌ی روستایی است که مردمانش از ایام قدیم به دو گروه جداگانه تقسیم شدند و همیشه‌ی خدا با هم سر جنگ دارد. وای به آن روزی که با ورود اتوبوسی به این روستا، جدال و دعوا بین مردمان این روستا به اوج خود برسد. این یک رمان جدید اختصاصی سایت یک رمان است. قسمتی از کتاب: به سمت یخچال کوچکی که در گوشه‌ی آشپزخانه‌اش بود رفت و چند قالب پنیر را که خود، از شیر گاوشان درست کرده بود، در کاسه‌ای پر از آب انداخت؛ تا شوری بیش از حد پنیر محلی را بگیرد و برای ناشتایی* قابل خوردن باشد. دانلود داستان کوتاه اتوبوس   آهسته قدم برداشت و از خانه بیرون رفت، آب‌پاشش را از گوشه‌ی یکی از پله‌ها ...

  • نام داستان : اتوبوس
  • نویسنده : نسترن بانو کاربر انجمن یک رمان
  • ویراستار : YASER
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات : 53
  • ژانر : تاریخی، اجتماعی، طنز
  • بازدید: 2817
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان گل های مریم رژان دختر مغرور و لجبازی که مجبور به کمک به پسری می شه تا بتونه کارشو یاد بگیره، ولی پسر یه کوچولو یعنی از یه کوچولو بیشتر دست پاچلفتیه و از سر همین دست پا چلفتی بودن پسر اتفاقات بامزه و جالبی برای رژان میفته که... میان نفس هایت حبسم کن من بے طُ بودن را بلد نیستم... در ویلای بزرگ به آرومی بصورت اتوماتیک باز شد. با ذوق پا تند کردم و وارد باغ شدم. با اشتیاق تمام باغ رو از نظر گذروندم. همه جای باغ سرسبز و پر بود از درخت و البته انواع گل های زیبا. محو اون باغ بزرگ و زیبا شده بودم و آروم آروم جلو می رفتم رمان عاشقانه ای که توی ...

  • نام رمان: گل های مریم
  • نویسنده:حمیرا خالدی
  • طراح:h•a•n•a
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:140
  • موضوع:اجتماعی ، طنز و عاشقانه
  • بازدید: 6536
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان فاصله ی جانبی دست تقدیر است دیگر؛ ادم ها از هرکس که متنفر باشند، مدام می بینندشان. نفس برای جلوگیری از رویارویی مهرداد و مهراز سخت در تلاش است. در هر راهی را می بندد تا مهرداد وارد زندگی جدید ان ها نشود. اما مهرداد است و لجبازی هایش... غد بازی هایی که او را تا مرز دروغ و مرگ می برد. حال مهرداد با شرایط جدیدش چگونه می تواند خانواده اش را راضی کند؟ آیا کسی او را می پذیرد؟ توضیحات: این رمان جدید مستقل از جلد اول خود می باشد اما می توان ان را در ادامه ی جلد اول خود، خواند. این رمان اختصاصی سایت یک رمان است. سطح رمان عاشقانه  : پیشرفته یعنی چی مهرداد اونجاست و می خواد ...

  • نام رمان:فاصله ی جانبی «جلد دوم به سادگیم بخند»
  • نویسنده: F.k کاربر انجمن یک رمان
  • اجتماعی ، طنز و عاشقانه
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:476
  • موضوع:اجتماعی ، طنز و عاشقانه
  • بازدید: 22646
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان من دختر افسانه ایم _ داستان این بار ما راجع به یه دختریه که با استفاده از نیروی فوق‌العاده ماوراییش، می‌تونه تمام موجودات خطرناکی که توی سیاره زمین هستند رو از بین ببره! داستان متفاوتیه مثل داستان میشا دختر خوناشام این رمان اختصاصی سایت رمان است. مقدمه: اینجا آخر دنیاست، جایی مثل جهنم! جایی که قدم به قدمش تو رو بدرقه می‌کنه به سمت مرگ! نه یه مرگ راحت، یه مرگ دردناک و زجر آور. یه جایی که هرلحظه باید منتظر باشی تا وقتی به تنگنا اومدی، خودت با یه گلوله کارت رو بسازی! برای همینه که همیشه میگم: "من دختر افسانه‌ایم"! دانلود رمان من دختر افسانه ایم قسمتی از رمان : رمان تخیلی با دو وارد ساختمون شدم و کارتم رو گرفتم جلوی سرباز، نگاهی بهش انداخت و ...

  • نام رمان : من دختر افسانه ایم
  • نویسنده : mohadeseh.f ( محدثه فارسی ) کاربر انجمن یک رمان
  • ویراستار: نسترن بانو
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات : 296
  • ژانر: طنز، تخیلی، عاشقانه
  • بازدید: 10329
ادامه و دانلود

خلاصه : دانلود رمان سبحان _ یک آینه نفرین شده باعث زندانی شدن روح چندین نفر از جمله سبحان می‌شود. این مشکل به دست چه کسی حل می‌شود؟ آیا کسی می‎تواند آینه را از بین ببرد؟ و... این رمان اختصاصی سایت یک رمان است. قسمتی از رمان: چند سال پیش یه پسر بچه که خوشگل و بانمک بود در مشهد زندگی میکرد، اسم این پسر بچه سبحان بود؛ سبحان حسینی. همه عاشق سبحان بودن حتی غریبه هایی که یک بار میدیدنش. پسر بچه ی تپل و سفید با قیافه‌ای بانمک و تو دل برو، اما این چیزا آن چنان مهم نیست؛ مهم داستانی‌ست که میخواهم برایتان بگویم، این پسر بچه خیلی شر و شیطون و البته باهوش و زرنگ بود،جوری که خیلی بیشتر از سن ...

  • نام رمان : سبحان
  • نویسنده : mahdieh83 کاربر انجمن یک رمان
  • ویراستار: Arოan
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات : 84
  • ژانر : طنز / تخیلی / ترسناک / اجتماعی
  • بازدید: 6131
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان نقاش مزاحم جلد سوم _ در جلد مهراد اقدام به شیمی درمانی کرد اما در این جلد خبر مرگ مهراد زلزله شروع را می زند.  این مشکل به جایی کشیده می شود که متین دست به خودکشی می زند ولی قبل از این که رگ را روی رگش بکشد، صدایی از کارش جلوگیری می کند. این رمان اختصاصی سایت یک رمان است. قسمتی از رمان : جانم؟! صدای مهراد؟ مگه نمرده؟ خدایا غلط کردم، نکنه دستی دستی بخاطر مهراد خودم رو کشتم؟ وای نه! نگاهی به تیغ که توی دستم بود انداختم اما هیچ خونی روش نبود و هیچ جای من هم زخمی نبود! یعنی چی؟ چرا من صدای مهراد رو می‌شنوم؟ علتش چیه؟ نکنه از تو قبرش بلند بشه منو ببره با خودش؟ ...

  • نام رمان : نقاش مزاحم(جلد سوم)
  • نویسنده : mahsaaa کاربر انجمن یک رمان
  • ویراستار : نسترن بانو
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات : 117
  • ژانر : طنز/ عاشقانه/ اجتماعی
  • بازدید: 8345
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان فاجعه ی پاییز _ بازی‌های مختلف روزگار، با یک دختر به اسم الینه، دختری که به دلیل مسایلی از خانواده‌اش ترد می‌شه و مجبور به کار کردن می‌شه تو یه خونه به عنوان خدمتکار. برای دختری که همیشه تو ناز و نعمت بوده، به یدک کشیدن این اسم، سخته ولی دوره‌های دوار روزگار، براش همه چیز و عوض می‌کنه... این رمان اختصاصی سایت یک رمان است. مقدمه: تو را دوست خواهم داشت، آنچنان که خود را حتی اگر تمام عشاق را دیوانه بخوانی و عشق را ، قصه‌ای بی‌سرانجام من تو را دوست خواهم داشت حتی بیشتر از خودم حتی اگر شده، یواشکی بین خودمان باشد، اما من تو را یواشکی دوست خواهم داشت دانلود رمان فاجعه ی پاییز   قسمتی از رمان : توی کافه نشستم، قهوه‌ام یخ کرده، اشکام همینجوری سرازیر ...

  • فاجعه ی پاییز
  • شمیم فرهادی
  • نسترن بانو
  • تعداد صفحات : 376
  • اجتماعی/ طنز/ عاشقانه/ درام
  • بازدید: 6336
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان دختران لجباز پسران مغرور _ سه دختر... سه پسر ... پسرانی از دنیای پر از تکبر و غرور ... و دختران، از دنیایی پر از شیطنت و لجبازی، پسرها و دخترهای قصه‌ی ما، عاشق می‌شن و تو این راه، دو چیز مانع رسیدن اون‌ها به هم می‌شه... لجبازی... غرور. این رمان اختصاصی سایت یک رمان است. قسمتی از رمان: وای وای! بازم دانشگاه، بازم درس، بازم خر زدن، ای خدا! به دادم برس، چرا من؟ آه ای خدا! این چه بلای آسمانی بود که سر من نازل شد؟! خب، بخوابم که فردا باید برم دنبال این خلا، که ببرمشون دانشگاه . به سه نرسیده، بین زمین و آسمون خوابم برد. آه آه، این چه صدای مزخرفیه! فهمیدم؛ باز آلارم گوشی. گوشی رو ...

  • نام رمان : دختران لجباز پسران مغرور
  • نویسنده : Ranya کاربر انجمن یک رمان
  • طراح : حسنا(هکرقلب)
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:
  • ژانر : عاشقانه / طنز
  • بازدید: 25499
ادامه و دانلود

رمان طنز چرا ؟

دانلود رمان طنز بدون سانسور عاشقانه شامل آن دسته موضوعاتی‌ست که نمکین و طناز در قالب لفافه و بیانی خنده‌دار مطرح می‌شوند. این ژانر اتفاقات اجتماعی را آن‌چنان جلوه می‌دهد که کل‌کل‌ها و کلمات توهین آمیز در آن به چشم نمی‌خورد.

طنز شاید بهترین انتخاب هنرمند برای انتقاد نسبت به وضعیت سیاسی و فرهنگی جامعه‌اش و آرزوی دنیایی جدید باشد. پوششی لطیف که نیش تند کنایه و حتی عصبانیت هنرمند را می‌پوشاند تا هم تلنگری به جامعه باشد و آگاهی رسانی کند، هم نگاه حساس او را نشان دهد. عنصر خیال که به خوبی با طنز همراه می‌شود، به هنرمند کمک می‌کند با ترسیم جهانی انتزاعی، تا حد ممکن از گزند سانسور در هر جامعه‌ی جهانی در امان بماند. نویسندگان گاهی به سراغ طنزی سیاه می‌روند تا کلنجارهای درونی‌شان و ترس‌ها و آشوب‌های ذهنی‌شان را در روایت‌های داستانی به جریان بیندازند. مسئله‌ی واضح این است که نویسندگان ژانر طنز، اغلب به زبان مشخصی می‌رسند که مخصوص خود آن‌هاست و بر فضای تمام آثارشان حاکم است. همین ویژگی، این ژانر را به انتخابی دوست داشتنی و سرگرم کننده تبدیل می‌کند.

برای نوشتن رمان طنز باید بی رحم باشید و واقعیت رو توی صورت فرد بکوبید(!) و بهش سر کوفت بزنید.اگه داستانی خوندید و خندیدید به این معنی نیست که طنزه قویه.
طنز نویسی یعنی نوشتن یه اتفاق خنده دار و این اتفاق ممکنه شما رو نخندونه.حتی ممکنه شما رو ناراحت کنه و تلخ بخندید.بعضی از جوک هایی که توی فضای مجازی منتشر میشه واقعیت جامعه یا خصوصیات یه فردی رو در قالب طنز بیان کرده و باعث میشه شما بخندید.

“خنده ی حاصل از طنز,خنده ی شادمانی نیست;خنده ای است تلخ و دردناک که شخص یا مطلب مورد انتقاد را سرزنش می کند و به او سرکوفت می زند.”

نویسندگان از شیوه های مختلفی برای ساخت طنز استفاده می کنند که اساس همه ی آن ها ((بر هم زدن عادت ها))ست.
1.بزرگ نمایی و اغراق در توصیف چهره و حالات و خصایص انسانی مثل توصیف مصطفی در داستان کباب غاز
2.کش دار کردن موضوع یا ماجرا,با حاشیه پردازی و روده درازی مطلب اصلی را به عمد به فراموشی می سپارند.
3.جا به جا کردن حوادث و وقایع
4.نقیضه پردازی یا تقلید از آثار ادبی
5.وجود غلط های املایی در نوشته ی طنز که آگانه به کار می روند,قدرت طنز نوشته را بالا می برند.

رمان طنز چیست؟

گونه ای از ادبیات است که مسائل اجتماعی را با زبانی شیرین و در عین حال در قالب نقد بیان می‌کند. در ادبیات طنز گونه معایب، مفاسد و کمبودهای افراد و جامعه به گونه ای اغراق آمیز به تصویر کشیده می شود تا زشتی نقص بیشتر به چشم آید و در جهت رفع آن کوشش شود.

انواع طنز از نظر مضامین عبارتند از: طنز فردی، طنز خصوصی، طنز فلسفی، طنز اجتماعی، طنز سیاسی و طنز خانوادگی.

خواندن رمان طنز کمک می کند تا ساعاتی به دور از اتفاقات روزمره اطرافمان شاد باشیم و با قسمت های بامزه رمان بخندیم. هنر طنزپردازی در واقع از سخت ترین هنر ها به حساب می آید و نویسنده این گونه آثار باید مهارت زیادی برای خنداندن مخاطب داشته باشد.

طنز، همواره مضامینِ خود را از لابه‌لای حوادث اجتماعی می‌یابد و در پی آن، نگاهی هم به مسایل سیاسی دارد. در این ارتباط، طنز در نقشِ یک آینه عمل می‌کند و بر آن است که عیب‌های افراد را در مقابل دیده‌گان‌شان قرار دهد؛ آن‌چنان که آینه عمل می‌کند و نقایص ظاهری انسان را نشان می‌دهد.

طنز اصولی و بنیادین، می‌تواند افراد پاکدامن را حفظ کند، اما نمی‌تواند آن‌چنان که توقع می‌رود، افراد بدطینت را هدایت کند؛ چرا که جریان‌های منفی، متأسفانه در سطح جامعه به‌سرعت شیوع پیدا می‌کنند و کمتر دیده شده است که یک جریان مثبت بتواند بر ذهن و فکر افراد منفی جامعه غلبه کند. در این میان، باید به لحن طنزپرداز توجه شود؛ چرا که لحن راوی می‌تواند فرد مخاطب را قانع، یا در او ایجاد شک و شبهه کند.

تحلیل‌گران وادی طنز و کنایه، بر این باورند که یک طنز اصولی، باید به مسایلی چون بیان حقیقت، کشمکش‌ها و تضادها بپردازد؛ و در این راستا، پس از ریشه‌یابی معضلات، راه‌حل مناسب و منطقی ارایه دهد. گاه دیده می‌شود اغلب مردم، میان طنز و هجو، تفاوتی قایل نیستند و همه را یکسان می‌پندارند. در صورتی که میان طنز و هجو، تفاوت عمده وجود دارد. طنز اصولاً بازتاب عمومی دارد و طنزپرداز، در این وادی، مسایل و رویدادهای عمومی و همه‌جانبه را در نظر می‌گیرد. در صورتی که هجو، تنها به یک فرد خاص می‌پردازد و بر آن است که آن فرد مذکور را هدف قرار دهد.

طنزنویسی را نمی شود گرفتار قاعده و قانون کرد.چون در سایۀ شکستن قاعده هاست که شکل می گیرد و آفریده می شود.ولی در هر حال،یک داستان طنز،ویژگی هایی دارد که با شناختن آنها،می توان دریافت که یک داستان طنز چگونه خلق می شود و چطور می شود آن را نوشت:

۱- بیرحمی، لازمۀ طنزنویسی
طنزنویسی، بیش و پیش از آن که “تکنیک”را پشتوانۀ خود داشته باشد، برخاسته ازنوعی”نگاه”است. طنزنویس، این قدرت را دارد که از موضعی فراتر،با فاصله،نقادانه و بیرحم به سوژه نگاه کند.این نگاه،بیش از آن که حاصل تمرین و ممارست باشد، یک توانایی ذاتی در برخی افراد است.بنابراین طنزنویسی چیزی نیست که بتوان آن را آموخت،بلکه می توان آن را پرورش داد .اگر نمی توانید فاصلۀ انتقادی با سوژه بگیرید و مدام احساساتی می شوید،سراغ طنزنویسی نروید!

۲- تکلیفتان را با طنز مشخص کنید
طنز نسبی است.بستگی به درک و تلقی افراد دارد.هر چه عمیق تر باشد و در لایه های اثر بیشتر پنهان باشد و کمتر به چشم بیاید،نسبیت آن بیشتر است.اثری را که ممکن است از نظر شما طنز تلقی شود ،ممکن است دیگری بخواند و بگوید:”خب!این طنزش کجاست؟!”این امر،در مورد بخشهای دیگر ادبیات داستانی صادق نیست.یک اثر در ژانر پلیسی یا معمایی یا وحشت،قوی یا ضعیف،یا متعلق به آن ژانر است یا نیست.ولی در مورد طنز،قضیه فرق می کند.ممکن است یک اثر از دید شما طنز باشد و از دید دیگری،نه.بستگی به تعریف و برداشت مخاطب از طنز دارد.

۳-ایده اولیه، حس تضاد
یک اثر طنز هم مثل هر اثر داستانی دیگری با یک ایدۀ اولیه همراه است، تصویری هر چند گنگ از یک ناپایداری که در ذهن حک شده است.این ایده، درداستان طنز همیشه با حس تضاد پیوند می خورد. هر اثر طنز،یک کشف است:کشف یک تضاد در محیط درون یا پیرامون هنرمند که به زبان می آید و قالب داسنان به خود می گیرد.شما در داستان طنز،باید ابتداتضادی را حس کنید تا آن را در قالب روایت بازگو کنید وکار را پیش ببرید.این تضاد می تواند در ذهن و فکر شما رخ دهدوحاصل یک حس درونی باشد،و یا ممکن است متاثر از محیط پیرامونی تان باشد.هر اثر طنز،از درک این تضاد آفریده می شود.سپس بر اساس آن،پیشبرد داستان،شخصیت سازی ،نتیجه گیری و…رخ می دهد.البته هر تضادی ممکن است به آفرینش طنز منجر نشود ولی وقتی با این حس در قالب و با زبانی نو “بازی ” کنید،به طنز می رسید.

۴-انتخاب قالب، مهمترین گام
یافتن قالب و ظرف مناسب برای ایدۀ اولیه،مهمترین بخش طنزنویسی است.طنزنوشتن بیش از هر بخش دیگر ادبیات داستانی بر تعقل استوار است و آگاهانه آفریده می شود.این آگاهی (که در تمامی لحظات خلق اثر حضور دارد) ابتدا در یافتن قالب است که نمود پیدا می کند. ابتدا از خود بپرسید که ایدۀ اولیه ام مناسب برای چه قالب،ظرف یا ژانری است؟کدام بهتر جواب می دهد؟آیا ایدۀ فلسفیم را در ژانر معمایی بریزم بهتر جواب می دهد(چندان که بهرام صادقی در”با کمال تاسف”،”وسواس”و برخی دیگر از داستانهای کوتاه خود آزموده است)یا بهتر است آن را مثلاًدر قالب ژانر تخیلی بازگو کنم(چندان که در بسیاری از داستانک های جیمز تربر می بینیم)؟ ممکن است این تلاش مدتها طول بکشد،تا به این نتیجه برسید که ایدۀ اولیه تان به چه قالبی بیشتر می آید و با آن بیشتر هماهنگ است.

صادق هدایت ایدۀ هجو کلیۀ مظاهر قدرت را در قالب روایت تاریخی “توپ مرواری” برد که بی شک ایدۀ او جز در آن قالب قابل پرداخت نبود.این قالب را پیش از آغاز نگارش کتاب ،حساب شده انتخاب کرده بود و به دوستانش گفته بود که می خواهم یک روایت تاریخی بنویسم،چون حرفهایم را در قالب دیگری نمی توانم بیان کنم .کافی است به یاد قلعۀ حیوانات یا 1984 جورج اورول بیافتید تا به اهمیت انتخاب قالب مناسب برای یک ایده و سوژه و تاثیر آن در ماندگاری اثر داستانی طنزپی ببرید.اورول 1984 را با هدف نقد سیاستهای استالین نوشت ولی قالب و پرداخت چنان قوی بود که اثر از زمان و مکان خاصی فراتر رفت و جاودانه شد.

۵ – طنز کلامی
مخاطب در یک اثر طنز،چیزی را می بیند که سر جایش نیست و این،او را به خنده می اندازد.بخشی از این “سر جایش نبودن”می تواند جدا از سوژه،در زبان اثر متجلی شود.

بازی با کلیشه های زبانی آشنا و بازسازی آنها،استفاده نابجا از ادبیات رسمی یا محاوره ای،غلط نویسی و یا غلط گویی تعمدی،استفاده از تعابیر طنز آمیز برای توصیف صحنه و شگردهای دیگر در واژگان و کلام، در تشدید فضای طنز در اثر موثر است.شما در نگارش اثر طنز،همان طور که در موضوع و سوژه و ماجرا مخاطب را غافلگیر می کنید، در زبان نیز می توانیدهمین غافلگیری را به کار ببرید،تا به تعمیق حس طنز کمک کنید،حتی در طنز می توانید به “واژه سازی “هم روی آورید یا مفاهیم نو را بر کلمات سوار کنیدکه چه بسا در زبان معمول و رایج مردم هم کم کم به کار بروند. کافی است به معروفترین رمان معاصر طنز فارسی(دایی جان ناپلئون)مراجعه کنید تا ببینید زبان روان،شوخ و استفاده دقیق از کلمات و بار کردن مفاهیم جدید بر آنها،تا چه حد در خواندنی کردن کتاب و سپردن آن به حافظۀ جمعی نقش داشته است،تا آنجا که عباراتی مثل:”کار،کار اینگیلیساست” در محاورات روزمرۀ ما،به صورت ضرب المثل درآمده است!البته طنزعبارتی را آگاهانه وحساب شده به کار ببرید وگرنه به لودگی پهلو می زند و مخاطب را پس می زند. یعنی طنز کلامی باید در خدمت ارائۀ ایده و نظر اصلی اثر باشد و نباید در بکار گیری آن زیاد دست و دلبازی به خرج بدهید.

۶- شخصیت پردازی
شخصیتهای آثار طنز،اغراق آمیزند.این اغراق را می توانید از طریق کوچک نمایی یا بزرگ نمایی شخصیت ها انجام دهید.آدمهای آثار طنز،یا کوچک تر از آنند که در دنیای واقعی به نظر می آیند،یا بر عکس،بزرگ تر از اندازه خودشان در عالم واقع هستند.(البته معمولاً سایزی که آثار طنزبرای شخصیتها می سازند مناسب ترشان است،تو گویی طنز نویس نقاب از هیکل ظاهری افراد بر می دارد!)در هر حال اثر طنز هر چند واقع نما باشد یا سرگذشت آدمهای واقعی را به تصویر بکشد در سایۀ همین بزرگ نمایی یا کوچک نمایی، تصویری اغراق شده از آنها را نمایش می دهد.

کنشهای شخصیتهای اثر طنز،مناسب و متناسب با شخصیت های آنها در عالم واقع نیست و دچار بی تناسبی و تضادند.اینجاست که پای شگردهای طنز مثل “حماسۀ مضحک” به میان می آید:هجو شخصیتی که دچار خودبزرگ بینی است در سایۀ آفرینش مضحک فضایی حماسی. برای مثال شخصیت دن کیشوت که با وجود ناتوانی، غرق در خیالات خود است و می خواهد به دورۀ شکوه شوالیه گری بازگردد و در عالم اوهام آسیاب های بادی را دشمن می پندارد .نمونۀ روشن دیگری از حماسۀ مضحک،مثنوی موش و گربۀ عبید زاکانی است و قضیۀ عابد و زاهد شدن گربه که با لحنی حماسی ادا می شود و در نهایت مخاطب می بیند که توبۀ گربه، مضحکه ای بیش برای چپاول موشان نبوده است!

البته این اغراق در شخصیت سازی را باید دقیق انجام دهید. شخصیت باید در عین اغراق آمیز بودن، باور پذیر باشد وگرنه اثربخشی خود را از دست می دهد و سمت و سوی کاریکاتوریستی به خود می گیرد که همذات پنداری مخاطب را برنمی انگیزد.قدرت و قوت شخصیت طنز،در سایۀ حرکت آکروباتیک او روی بند اغراق و واقع نمایی شکل می گیرد.شخصیت اثر داستان طنز ،ما به ازای واقعی ندارد،چون در ساخت آن،مبالغه شده است ولی نمادی اغراق شده از مابه ازای واقعی خود است و از این رو و در عمق خود،شخصیتی واقع نماست و برای مخاطب ،شخصیتی خیالی نیست و چه بسا خود را در آینۀ او ببیند. مثلاً “چرویاکف”شخصیت اول داستان”یک شب خوش”چخوف،یک تیپ کاملاًآشناست،کارمندی دون و ساده،بی هیچ تشخٌص خاصی.او شبی در سالن تئاتر غفلتاًعطسه می کند و از این که می بیند مدیر کل ادارۀ راه،جلوی او نشسته است از این عطسۀ خود شرمنده می شود و چنان ابراز و احساس شرمندگی را تداوم می دهد تا در نهایت دق می کند و می میرد!این اغراق در شخصیت پردازی چنان ماهرانه و واقع نمایانه صورت گرفته است که برای مخاطب پذیرفتنی به نظر می آید و چه بسا خود را در آینۀ اعمال و رفتار چرویاکف می بیند!

در آثار طنز،گاه تضاد در شخصیت سازی،در آفرینش شخصیتهای متضاد در آثار متجلی می شود.دم دستی ترین نمود این شگرد،در آثار سینمایی از رهگذر خلق دو شخصیت متضاد از نظر فیزیک بدنی و خصوصیات(لورل و هادردی،چیچو و فرانکو …)دیده می شود و در آثار داستانی،از رهگذر برخورد میان تیپ های متضاد ،طنز در کلام و موقعیت آفریده می شود.نمونه روشن آن،شخصیت دن کیشوت و سانچو پانزا در رمان دن کیشوت است .دن کیشوت آدمی خیالپرداز و دچار اوهام است و سانچوپانزا شخصیتی واقع بین و ساده دل ولی مطیع ارباب .بخش مهمی از طنز این اثر،از رهگذر برخورد میان این دو است که شکل می گیرد و آفریده می شود.

بسیاری از طنزنویسان از رهگذر آفرینش شخصیت غیر قابل پیش بینی در اثرشان به طنز می رسند.معمولاًکنش و واکنش این شخصیت،در جهت عکس پیش بینی مخاطب حرکت می کند و در نتیجه تعجب مخاطب را بر می انگیزد و همین امر موجب خندۀ او می شود.چون کاری می کند که مخاطب انتظارش را ندارد.در هر حال،چه شخصیتتان قابل پیش بینی باشد و چه غیر قابل پیش بینی،قرار دادن او در موقعیتهایی که در آن غرابت در رفتارو یا کلام رخ دهد،ضروری است.

۷- غافلگیری در گره گشایی
یک گره گشایی غافلگیر کننده و تکان دهنده،قوی ترین گزینه برای بخش پایانی داستان طنزشماست.تعجب،موتور خنده است و در داستان طنز این تعجب در غافلگیری نهایی به اوج خود می رسد. آخرین جمله داستان طنز، باید به ذهن مخاطب ضربه بزند و او را غافلگیر کند.

۸- بازی با قواعد و قوانین
در داستان طنز،آموزشهای کلاسیک داستان نویسی رنگ می بازند.چرا که طنز،عرصۀ ممکن ساختن ناممکن هاست.در طنز،شما مجازید که قالبهای ممنوع در داستان نویسی را به کار بگیرید و مخاطب را با خود در لذت این ورود به حریمهای ممنوعه شریک سازید!می توانید کار را یکسره در قالب زبان خشک و غیر منعطف و غیر داستانی اداری بنویسید،از غلط نویسی عمدی استفاده کنید ،زبان گزارشی به اثر بدهید و جا به جا،حکم های کلٌی صادر کنید.به سبک و سیاق انشاهای دورۀ دبستان،توصیفات شدید و غلیظ به کار ببرید.می توانید اثر را در قالب مقاله های مستند و مستقیم بنویسید .می توانید وقایع جزئی و کلی مربوط به خودتان را بی هیچ تخیل و تکنیک روایی به قلم بکشید،کارهایی که در کلاسهای داستان نویسی ،پیوسته شما را از آن برحذر می دارند.آن وقت از این همه غلط نویسی تعمدی غرق در لذت شوید و مخاطب را هم در این لذت شریک کنید!البته از فرمان های طنزنویسی هم غافل نشوید.چرا که برای گذر از تجربه های دیگران و آزمودن افقهای تازه، لازم است که ابتدا بر شگردهای آزموده شده که حاصل قرنها و قرنها تجربه بزرگان طنز ادبیات فارسی است مسلط شوید. در نهایت خدا را چه دیده اید،شاید با آفرینش اثرتان،شگردی بر این شگردها افزودید!بهرام صادقی می گوید:”هنرمند باید چیزی از خود به دنیا اضافه کند،ولو این که یک مثقال باشد.”!

با مشهورترین رمان های طنز ایرانی آشنا شوید

از میان معروف ترین کتب طنز کتاب “لطایف الطوایف” اثر فخرالدین علی صفی و “موش و گربه” و “کشکول” شیخ بهایی، “چرند و پرند” علی اکبر دهخدا و آثار عبید زاکانی، از نمونه‌های خوب طنز فارسی هستند و در قالب داستان کوتاه و رمان  می‌توان رمان “حاجی آقا” صادق هدایت و کتاب‌های جمال‌زاده نظیر “یکی بود یکی نبود” و “قصه‌ی ما به سر رسید” را معرفی کرد<. هم چنین حکایت های شیرین ملانصر الدین نیز در ادبیات طنز فارسی زبانان شهرت بسیار دارد.