خلاصه رمان : دانلود رمان عشق یه پسر هندی داستان در مورد دختری هست که با وجود مخالفت های خانواده به هند سفر میکند و در انجا با پسر هندی اشنا می شود که این دو به هم علاقه مند می شود ولی در سر راه عشق انها دردسر هایی رخ می دهد ایا این دو به هم خواهند رسید یهو ایستاد و به سمتم برگشت. که من چون سرعتم زیاد بود نتونستم ترمز کنم و با کله رفتم توی  آخی دلت برام تنگ شده بود که به سمت بغلم دویدی؟ خیلی بی مزه ای. لبخند زد و چیزی نگفت. توروخدا بگو چرا این جوری می کنی؟ چرا اومدی این جا؟ چی می خوای از جونم؟ دستی به موهای پر پشتش کشید و آروم گفت: فقط ...

  • نام رمان:عشق یه پسر هندی
  • نویسنده:حمیرا خالدی
  • طراح:بهار قربانی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:177
  • موضوع:اجتماعی،عاشقانه،طنز
  • بازدید: 11432
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان بگذار پناهت باشم (رمان ازدواج اجباری) دختری به اسم الینا که متولد لندن هستش توی یک موسسه تدریس موسیقی میکنه و پسر عمش نامزدشه. بعد از مدتی پدرش ورشکست میشه و مجبور میشن خونه شون و بفرشون و با پس اندازی که دارند به ایران برمیگردند و برای مدتی خونه ی دوست باباش مستقل میشن که این دوست باباش یه پسر داره به اسم ارسام.دوروز بعد از اینکه اونجا مستقر میشن پدر ارسام براشون خونه پیدا میکنه ولی شرط میکنه که اگه بابای الیناع بخواد باهاش سرمایه گزاری کنه حتما باید ارسام و الینا به عقد هم دربیان و مجبور میشن با هم ازدواج کنن.. وقتی که شانه هایم درزیر بارحادثه میخواست بشکند یک لحظه ازخیال پریشان من ...

  • دانلود رمان بگذار پناهت باشم
  • f.s
  • بهار قربانی
  • تعداد صفحات : 100
  • عاشقانه, اجتماعی , ازدواج اجباری
  • بازدید: 19516
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان همخونه شیطون من من درباره ی دختره شیطونی به اسم نفسه که در اصفهان زندگی میکنه حالادختر داستان ما توی تهران دانشگاه قبول میشه. (دختره از اون خرخوناس) ولی باباش با خوابگاه و خونه جداگرفتن مخالفه. حالا شریکه باباش یه پسر داره که دیوونس(وابچه ی مردم کجاش مریضه؟) دیوونه هم نیست تیکه عصبی داره. حالا سره یه مسئله ای ازدواج اجباری بین این دوتا پیش میاد کاش بودی تا دلم تنهانبود تا اسیر غصه ی فردانبود رمان همخونه شیطون من کاش بودی تافقط باورکنی بی تو هرگز زندگی زیبا نبود مامان:دختربگیر بشین دیگه سرم گیج رفت. نفس:مامان چرا درک نمیکنی استرس دارم. مامان:میدونم دخترم اما... رمان همخونه شیطون من همون موقع زنگ دربه صدا دراومد. نفس:وای مامان بابا اینا اومدن مامان:باشه دخی الان سکته میکنی آروم باش دانیال ...

  • همخونه شیطون من
  • دینا محدث
  • Hani.Nt
  • تعداد صفحات : 180
  • عاشقانه/اجتماعی /ازدواج اجباری
  • بازدید: 41970
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان ترس از مه من قول میدم که فراموشت کنم اما قول نمی دم زیر قولم نزنم. سرگردانم سرگردان! همانند بچه آهوی بی دفاع که در جنگلی مه آلود، در پی مادر اش است و شکارچیان در فکر صید کردنش. دو پای کوچک دارم و قلبی بزرگ که می تپد برای تو و کل معادلات زمین و زمان رو ویران می‌کند. آنقدر بزرگ هست که هنوز هم، عشقت را درون صندقچه ای از جنس لطافت در اتاقکی کاهگلی، همراه خاطرات، پنهان کردم، که مبادا طعمه راهزنان شود. به عشقی که از اولین نگاه، به چشم هایت پیدا کردم قسم... به ذره ذره خونی که ریختم  رونفهمیدم، به دلی که ازآن عزیزترین کس زندگیم بود قسم، پشیمانم. خودخواه بودم که برای نجات ...

  • رمان ترس از مه
  • یاسمن فرح زاد
  • h•a•n•a
  • تعداد صفحات : 645
  • تخیلی،طنز، عاشقانه
  • بازدید: 18873
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : رمان عاشقانه در ازای مرگ پدرم بعد از مرگ پدرش زندگیش دستخوش تغییراتی میشه….یه پدر جدید وارد زندگیش میشه پدری که اومده تا جبران کنه تا ادای دین کنه این پدر اون رو وارد زندگی جدیدی میکنه دختر چادری ما با اعتقادات مذهبیش تو این زندگی جدید،دل از مردی میبره که به اندازه ی ستاره های هفت آسمون خدا دوست دختر داره برای آن شانه های ستبر که در کودکی انها را بلندترین ارتفاع دنیا میپنداشتم  چه بی رحمانه دست سرنوشت دست نوازش پدرم را از من ربود....  دستان پدرم تنها دارایی من بود...  به چه ازایی او را از من گرفتید خوشبختی ؟ نه بی پدرم خوشبختی معنا ندارد  خوشبختی یعنی قلب پدرت بتپد  خوشبختی یعنی پشتوانه ای داشته باشی از کوه های البرز ...

  • نام رمان:در ازای مرگ پدرم
  • نویسنده:نازنین آقایی و فاطمه زایری
  • طراح:بهار قربانی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:347
  • موضوع:عاشقانه. کلکلی , طنز ,
  • بازدید: 12168
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان دزدی عاشقانه داستان این رمان درباره ختری که به خاطر پدرش میره دزدی و گیر یه پسر بداخلاق میفته و مجبورش میکنه تو خونش کار کنه و نگاهمو دوختم به بابا به در تکیه داد  داشت سر میخورددستش که رفت طرف قل*ب*ش قلب منم ریخت...سریع دویدم طرفش تو راه چند بار سکندری خوردم تا رسیدم بابام سرخورد وافتاد رو زمین بابا بابا چی شد  فقط شنیدم که گفت بدبخت شدم وبیهوش شد  درحالی که گریه میکردم گفتم مامان مامان بیا گریه میکردم ومامانمو صدا میکردم مامانم از آشپزخونه اومد بیرون وگفت  چی شد..تاچشمش به بابا خورد ادامه ی حرفشو نگفت ودوید طرف بابا  علی علی پاشو گریه میکرد وبابارو صدا میزد برگشت طرفمو گفت دلارام چرا وایسادی زنگ بزن آمبولانس دویدم طرفه ...

  • نام رمان: دزدی عاشقانه
  • نویسنده:مبینا
  • طراح:فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:350
  • موضوع:عاشقانه ،کل کلی
  • بازدید: 20476
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان میگم تو بشنوی _ ساینا دختریه که عادت کرده، مادر یا پدرش هیچ‌وقت تو زندگیش نباشن. جای خالی مادر، پدری که به فکرش نیستن و فکر می‌کنن همه محبت‌ها تو پول خلاصه میشه رو می‌خواد با یکی پر کنه؛ اما نمی‌دونه اونی رو که انتخاب کرده، برای انتقام وارد زندگیش شده می‌خواد اذیتش کنه؛ اما این وسط ساینا یه ناجی داره که دوسش داره. - مامان، مگه من در روز تو رو چقدر می‌بینم که یادم بمونه قیافه و شکل و شمایل قبل و بعدت چطوری بوده که راجبت نظر بدم، ها؟! حالا مامان اومدی از من راجب چیت نظر می‌خوای؟ من جز لبخند، ازت هیچی ندیدم تا الان! اصلاً می‌دونی من کی دانشگاه دارم؟! کی میام؟ ...

  • نام رمان : میگم تو بشنوی
  • نویسنده : restina.sb کاربر انجمن یک رمان
  • ویراستاران : ..•Mαηiα•.. و Ε.b.ɨ
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات : 153
  • ژانر :عاشقانه/طنز
  • بازدید: 11501
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان طنز شرطی که بودنت را به همراه آورد داستان این رمان زندگیِ دختریِ به اسم پانیا بزرگمهر، یه دیوونه لجباز که طی یه تصادف خانوادش رو از دست میده و در روز چهلم وصیت پدرش خونده می‌شه. توی اون وصیت شرطی هست که زندگیِ دختر قصه رو تغییر میده؛ این تغییر باعث می‌‌شه پویان راد، مردِ سراسر غرورِ داستان وارد زندگی پانیای قصه‌ی ما بشه. خب گوشم با شماست. نفس عمیقی کشید و گفت: - ببین اسمش رو هر چی می‌خوای بذار فضولی و... اما من اتفاقی صبح که داشتی با خانم نعمتی (بهار) صحبت می‌کردی حرفات رو شنیدم و تا اون‌جا که فهمیدم تو به شوهر نیاز داری. خب من به یه سری دلایل قبول می‌کنم که ...

  • نام رمان :شرطی که بودنت را به همراه آورد
  • نویسنده : Naviya کاربر انجمن یک رمان
  • ویراستاران: Parnya و Zahra_m
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات : 162
  • ژانر: عاشقانه، طنز
  • بازدید: 10583
ادامه و دانلود

دانلود رمان خانم مدیر عامل پسری که به همراه اکیپی از همکارانش از خارج بر میگرده و قراره برای تعیین سمت جدید در شرکت با همکارانش به رقابت بپردازه فکر کردی همه اینا نمایشه؟! نه جونم .. . تمامش واقعیته حقیقت محضه حالا بهت ثابت میکنم کی راست میگه! حالا مشخص میشه که کی بهتره؟این رقابته یا جنگ؟ این غروره یا چاپلوسی؟دانلود رمان خانم مدیر عامل بهتره بدونی که من میبرم تو هنوز تیتیش مامانی و لوسی! -چیکار میکنی؟ ... هنوز درگیر اونی مزدک؟ مزدک : بابا دارم این لامصبو میتکونمش ... ناسلامتی سوغات عمه خوشگله ست. -اَه ... توأم با اون عمه ت! مزدک : خفه بمیر ... عمه به این نایسی ... مدونا جلوش لنگ میندازه. زدم زیر خنده و گفتم : -آره ... ...

  • نام رمان:خانمِ مدیر عامل
  • نویسنده:س.سپهر
  • طراح:فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:217
  • موضوع:عاشقانه، طنز، کل کلی
  • بازدید: 10646
ادامه و دانلود

دانلود رمان اشراف‌ زاده‌های شیطون در خاندان تهرانی رسمه که بچه‌ها از سن 18 سالگی، باید مستقل زندگی کنن…تنها صدایی که سکوت رو می‌شکست، صدای فریاد معلم راهنما، آقای شاملو بود. آقای شاملو، عصبی در اتاق راه می‌رفت و بچه‌ها رو توبیخ می‌کرد. شش نفری که انگار از همه جا فارغ‌، به زور ایستاده و به حرف‌های تکراری آقای شاملو گوش می‌کردن. دست خودشون نبود که وقتی فامیلی معلم راهنماشون رو می‌شنیدن، زیر خنده می‌زدن؛ چون شباهتی عجیبی به "احمد شاملو" شاعر معاصر فارسی داشت.دانلود رمان اشراف‌ زاده‌های شیطون  شاملو به سمت بچه‌ها که ریز می‌خندیدن، رو کرد و گفت: -ساکت! واقعاً فکر کردین شما شش نفر با این بچه‌بازی‌هاتون می‌تونید مستقل زندگی کنید؟ چند دفعه باید بهتون بگم که وقتی می‌خواید ...

  • نام رمان:اشراف‌زاده‌های شیطون
  • نویسنده:meli770
  • طراح:فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:84
  • موضوع:طنز، اجتماعی، عاشقانه
  • بازدید: 12037
ادامه و دانلود

رمان طنز چرا ؟

دانلود رمان طنز بدون سانسور عاشقانه شامل آن دسته موضوعاتی‌ست که نمکین و طناز در قالب لفافه و بیانی خنده‌دار مطرح می‌شوند. این ژانر اتفاقات اجتماعی را آن‌چنان جلوه می‌دهد که کل‌کل‌ها و کلمات توهین آمیز در آن به چشم نمی‌خورد.

طنز شاید بهترین انتخاب هنرمند برای انتقاد نسبت به وضعیت سیاسی و فرهنگی جامعه‌اش و آرزوی دنیایی جدید باشد. پوششی لطیف که نیش تند کنایه و حتی عصبانیت هنرمند را می‌پوشاند تا هم تلنگری به جامعه باشد و آگاهی رسانی کند، هم نگاه حساس او را نشان دهد. عنصر خیال که به خوبی با طنز همراه می‌شود، به هنرمند کمک می‌کند با ترسیم جهانی انتزاعی، تا حد ممکن از گزند سانسور در هر جامعه‌ی جهانی در امان بماند. نویسندگان گاهی به سراغ طنزی سیاه می‌روند تا کلنجارهای درونی‌شان و ترس‌ها و آشوب‌های ذهنی‌شان را در روایت‌های داستانی به جریان بیندازند. مسئله‌ی واضح این است که نویسندگان ژانر طنز، اغلب به زبان مشخصی می‌رسند که مخصوص خود آن‌هاست و بر فضای تمام آثارشان حاکم است. همین ویژگی، این ژانر را به انتخابی دوست داشتنی و سرگرم کننده تبدیل می‌کند.

برای نوشتن رمان طنز باید بی رحم باشید و واقعیت رو توی صورت فرد بکوبید(!) و بهش سر کوفت بزنید.اگه داستانی خوندید و خندیدید به این معنی نیست که طنزه قویه.
طنز نویسی یعنی نوشتن یه اتفاق خنده دار و این اتفاق ممکنه شما رو نخندونه.حتی ممکنه شما رو ناراحت کنه و تلخ بخندید.بعضی از جوک هایی که توی فضای مجازی منتشر میشه واقعیت جامعه یا خصوصیات یه فردی رو در قالب طنز بیان کرده و باعث میشه شما بخندید.

“خنده ی حاصل از طنز,خنده ی شادمانی نیست;خنده ای است تلخ و دردناک که شخص یا مطلب مورد انتقاد را سرزنش می کند و به او سرکوفت می زند.”

نویسندگان از شیوه های مختلفی برای ساخت طنز استفاده می کنند که اساس همه ی آن ها ((بر هم زدن عادت ها))ست.
1.بزرگ نمایی و اغراق در توصیف چهره و حالات و خصایص انسانی مثل توصیف مصطفی در داستان کباب غاز
2.کش دار کردن موضوع یا ماجرا,با حاشیه پردازی و روده درازی مطلب اصلی را به عمد به فراموشی می سپارند.
3.جا به جا کردن حوادث و وقایع
4.نقیضه پردازی یا تقلید از آثار ادبی
5.وجود غلط های املایی در نوشته ی طنز که آگانه به کار می روند,قدرت طنز نوشته را بالا می برند.

رمان طنز چیست؟

گونه ای از ادبیات است که مسائل اجتماعی را با زبانی شیرین و در عین حال در قالب نقد بیان می‌کند. در ادبیات طنز گونه معایب، مفاسد و کمبودهای افراد و جامعه به گونه ای اغراق آمیز به تصویر کشیده می شود تا زشتی نقص بیشتر به چشم آید و در جهت رفع آن کوشش شود.

انواع طنز از نظر مضامین عبارتند از: طنز فردی، طنز خصوصی، طنز فلسفی، طنز اجتماعی، طنز سیاسی و طنز خانوادگی.

خواندن رمان طنز کمک می کند تا ساعاتی به دور از اتفاقات روزمره اطرافمان شاد باشیم و با قسمت های بامزه رمان بخندیم. هنر طنزپردازی در واقع از سخت ترین هنر ها به حساب می آید و نویسنده این گونه آثار باید مهارت زیادی برای خنداندن مخاطب داشته باشد.

طنز، همواره مضامینِ خود را از لابه‌لای حوادث اجتماعی می‌یابد و در پی آن، نگاهی هم به مسایل سیاسی دارد. در این ارتباط، طنز در نقشِ یک آینه عمل می‌کند و بر آن است که عیب‌های افراد را در مقابل دیده‌گان‌شان قرار دهد؛ آن‌چنان که آینه عمل می‌کند و نقایص ظاهری انسان را نشان می‌دهد.

طنز اصولی و بنیادین، می‌تواند افراد پاکدامن را حفظ کند، اما نمی‌تواند آن‌چنان که توقع می‌رود، افراد بدطینت را هدایت کند؛ چرا که جریان‌های منفی، متأسفانه در سطح جامعه به‌سرعت شیوع پیدا می‌کنند و کمتر دیده شده است که یک جریان مثبت بتواند بر ذهن و فکر افراد منفی جامعه غلبه کند. در این میان، باید به لحن طنزپرداز توجه شود؛ چرا که لحن راوی می‌تواند فرد مخاطب را قانع، یا در او ایجاد شک و شبهه کند.

تحلیل‌گران وادی طنز و کنایه، بر این باورند که یک طنز اصولی، باید به مسایلی چون بیان حقیقت، کشمکش‌ها و تضادها بپردازد؛ و در این راستا، پس از ریشه‌یابی معضلات، راه‌حل مناسب و منطقی ارایه دهد. گاه دیده می‌شود اغلب مردم، میان طنز و هجو، تفاوتی قایل نیستند و همه را یکسان می‌پندارند. در صورتی که میان طنز و هجو، تفاوت عمده وجود دارد. طنز اصولاً بازتاب عمومی دارد و طنزپرداز، در این وادی، مسایل و رویدادهای عمومی و همه‌جانبه را در نظر می‌گیرد. در صورتی که هجو، تنها به یک فرد خاص می‌پردازد و بر آن است که آن فرد مذکور را هدف قرار دهد.

طنزنویسی را نمی شود گرفتار قاعده و قانون کرد.چون در سایۀ شکستن قاعده هاست که شکل می گیرد و آفریده می شود.ولی در هر حال،یک داستان طنز،ویژگی هایی دارد که با شناختن آنها،می توان دریافت که یک داستان طنز چگونه خلق می شود و چطور می شود آن را نوشت:

۱- بیرحمی، لازمۀ طنزنویسی
طنزنویسی، بیش و پیش از آن که “تکنیک”را پشتوانۀ خود داشته باشد، برخاسته ازنوعی”نگاه”است. طنزنویس، این قدرت را دارد که از موضعی فراتر،با فاصله،نقادانه و بیرحم به سوژه نگاه کند.این نگاه،بیش از آن که حاصل تمرین و ممارست باشد، یک توانایی ذاتی در برخی افراد است.بنابراین طنزنویسی چیزی نیست که بتوان آن را آموخت،بلکه می توان آن را پرورش داد .اگر نمی توانید فاصلۀ انتقادی با سوژه بگیرید و مدام احساساتی می شوید،سراغ طنزنویسی نروید!

۲- تکلیفتان را با طنز مشخص کنید
طنز نسبی است.بستگی به درک و تلقی افراد دارد.هر چه عمیق تر باشد و در لایه های اثر بیشتر پنهان باشد و کمتر به چشم بیاید،نسبیت آن بیشتر است.اثری را که ممکن است از نظر شما طنز تلقی شود ،ممکن است دیگری بخواند و بگوید:”خب!این طنزش کجاست؟!”این امر،در مورد بخشهای دیگر ادبیات داستانی صادق نیست.یک اثر در ژانر پلیسی یا معمایی یا وحشت،قوی یا ضعیف،یا متعلق به آن ژانر است یا نیست.ولی در مورد طنز،قضیه فرق می کند.ممکن است یک اثر از دید شما طنز باشد و از دید دیگری،نه.بستگی به تعریف و برداشت مخاطب از طنز دارد.

۳-ایده اولیه، حس تضاد
یک اثر طنز هم مثل هر اثر داستانی دیگری با یک ایدۀ اولیه همراه است، تصویری هر چند گنگ از یک ناپایداری که در ذهن حک شده است.این ایده، درداستان طنز همیشه با حس تضاد پیوند می خورد. هر اثر طنز،یک کشف است:کشف یک تضاد در محیط درون یا پیرامون هنرمند که به زبان می آید و قالب داسنان به خود می گیرد.شما در داستان طنز،باید ابتداتضادی را حس کنید تا آن را در قالب روایت بازگو کنید وکار را پیش ببرید.این تضاد می تواند در ذهن و فکر شما رخ دهدوحاصل یک حس درونی باشد،و یا ممکن است متاثر از محیط پیرامونی تان باشد.هر اثر طنز،از درک این تضاد آفریده می شود.سپس بر اساس آن،پیشبرد داستان،شخصیت سازی ،نتیجه گیری و…رخ می دهد.البته هر تضادی ممکن است به آفرینش طنز منجر نشود ولی وقتی با این حس در قالب و با زبانی نو “بازی ” کنید،به طنز می رسید.

۴-انتخاب قالب، مهمترین گام
یافتن قالب و ظرف مناسب برای ایدۀ اولیه،مهمترین بخش طنزنویسی است.طنزنوشتن بیش از هر بخش دیگر ادبیات داستانی بر تعقل استوار است و آگاهانه آفریده می شود.این آگاهی (که در تمامی لحظات خلق اثر حضور دارد) ابتدا در یافتن قالب است که نمود پیدا می کند. ابتدا از خود بپرسید که ایدۀ اولیه ام مناسب برای چه قالب،ظرف یا ژانری است؟کدام بهتر جواب می دهد؟آیا ایدۀ فلسفیم را در ژانر معمایی بریزم بهتر جواب می دهد(چندان که بهرام صادقی در”با کمال تاسف”،”وسواس”و برخی دیگر از داستانهای کوتاه خود آزموده است)یا بهتر است آن را مثلاًدر قالب ژانر تخیلی بازگو کنم(چندان که در بسیاری از داستانک های جیمز تربر می بینیم)؟ ممکن است این تلاش مدتها طول بکشد،تا به این نتیجه برسید که ایدۀ اولیه تان به چه قالبی بیشتر می آید و با آن بیشتر هماهنگ است.

صادق هدایت ایدۀ هجو کلیۀ مظاهر قدرت را در قالب روایت تاریخی “توپ مرواری” برد که بی شک ایدۀ او جز در آن قالب قابل پرداخت نبود.این قالب را پیش از آغاز نگارش کتاب ،حساب شده انتخاب کرده بود و به دوستانش گفته بود که می خواهم یک روایت تاریخی بنویسم،چون حرفهایم را در قالب دیگری نمی توانم بیان کنم .کافی است به یاد قلعۀ حیوانات یا 1984 جورج اورول بیافتید تا به اهمیت انتخاب قالب مناسب برای یک ایده و سوژه و تاثیر آن در ماندگاری اثر داستانی طنزپی ببرید.اورول 1984 را با هدف نقد سیاستهای استالین نوشت ولی قالب و پرداخت چنان قوی بود که اثر از زمان و مکان خاصی فراتر رفت و جاودانه شد.

۵ – طنز کلامی
مخاطب در یک اثر طنز،چیزی را می بیند که سر جایش نیست و این،او را به خنده می اندازد.بخشی از این “سر جایش نبودن”می تواند جدا از سوژه،در زبان اثر متجلی شود.

بازی با کلیشه های زبانی آشنا و بازسازی آنها،استفاده نابجا از ادبیات رسمی یا محاوره ای،غلط نویسی و یا غلط گویی تعمدی،استفاده از تعابیر طنز آمیز برای توصیف صحنه و شگردهای دیگر در واژگان و کلام، در تشدید فضای طنز در اثر موثر است.شما در نگارش اثر طنز،همان طور که در موضوع و سوژه و ماجرا مخاطب را غافلگیر می کنید، در زبان نیز می توانیدهمین غافلگیری را به کار ببرید،تا به تعمیق حس طنز کمک کنید،حتی در طنز می توانید به “واژه سازی “هم روی آورید یا مفاهیم نو را بر کلمات سوار کنیدکه چه بسا در زبان معمول و رایج مردم هم کم کم به کار بروند. کافی است به معروفترین رمان معاصر طنز فارسی(دایی جان ناپلئون)مراجعه کنید تا ببینید زبان روان،شوخ و استفاده دقیق از کلمات و بار کردن مفاهیم جدید بر آنها،تا چه حد در خواندنی کردن کتاب و سپردن آن به حافظۀ جمعی نقش داشته است،تا آنجا که عباراتی مثل:”کار،کار اینگیلیساست” در محاورات روزمرۀ ما،به صورت ضرب المثل درآمده است!البته طنزعبارتی را آگاهانه وحساب شده به کار ببرید وگرنه به لودگی پهلو می زند و مخاطب را پس می زند. یعنی طنز کلامی باید در خدمت ارائۀ ایده و نظر اصلی اثر باشد و نباید در بکار گیری آن زیاد دست و دلبازی به خرج بدهید.

۶- شخصیت پردازی
شخصیتهای آثار طنز،اغراق آمیزند.این اغراق را می توانید از طریق کوچک نمایی یا بزرگ نمایی شخصیت ها انجام دهید.آدمهای آثار طنز،یا کوچک تر از آنند که در دنیای واقعی به نظر می آیند،یا بر عکس،بزرگ تر از اندازه خودشان در عالم واقع هستند.(البته معمولاً سایزی که آثار طنزبرای شخصیتها می سازند مناسب ترشان است،تو گویی طنز نویس نقاب از هیکل ظاهری افراد بر می دارد!)در هر حال اثر طنز هر چند واقع نما باشد یا سرگذشت آدمهای واقعی را به تصویر بکشد در سایۀ همین بزرگ نمایی یا کوچک نمایی، تصویری اغراق شده از آنها را نمایش می دهد.

کنشهای شخصیتهای اثر طنز،مناسب و متناسب با شخصیت های آنها در عالم واقع نیست و دچار بی تناسبی و تضادند.اینجاست که پای شگردهای طنز مثل “حماسۀ مضحک” به میان می آید:هجو شخصیتی که دچار خودبزرگ بینی است در سایۀ آفرینش مضحک فضایی حماسی. برای مثال شخصیت دن کیشوت که با وجود ناتوانی، غرق در خیالات خود است و می خواهد به دورۀ شکوه شوالیه گری بازگردد و در عالم اوهام آسیاب های بادی را دشمن می پندارد .نمونۀ روشن دیگری از حماسۀ مضحک،مثنوی موش و گربۀ عبید زاکانی است و قضیۀ عابد و زاهد شدن گربه که با لحنی حماسی ادا می شود و در نهایت مخاطب می بیند که توبۀ گربه، مضحکه ای بیش برای چپاول موشان نبوده است!

البته این اغراق در شخصیت سازی را باید دقیق انجام دهید. شخصیت باید در عین اغراق آمیز بودن، باور پذیر باشد وگرنه اثربخشی خود را از دست می دهد و سمت و سوی کاریکاتوریستی به خود می گیرد که همذات پنداری مخاطب را برنمی انگیزد.قدرت و قوت شخصیت طنز،در سایۀ حرکت آکروباتیک او روی بند اغراق و واقع نمایی شکل می گیرد.شخصیت اثر داستان طنز ،ما به ازای واقعی ندارد،چون در ساخت آن،مبالغه شده است ولی نمادی اغراق شده از مابه ازای واقعی خود است و از این رو و در عمق خود،شخصیتی واقع نماست و برای مخاطب ،شخصیتی خیالی نیست و چه بسا خود را در آینۀ او ببیند. مثلاً “چرویاکف”شخصیت اول داستان”یک شب خوش”چخوف،یک تیپ کاملاًآشناست،کارمندی دون و ساده،بی هیچ تشخٌص خاصی.او شبی در سالن تئاتر غفلتاًعطسه می کند و از این که می بیند مدیر کل ادارۀ راه،جلوی او نشسته است از این عطسۀ خود شرمنده می شود و چنان ابراز و احساس شرمندگی را تداوم می دهد تا در نهایت دق می کند و می میرد!این اغراق در شخصیت پردازی چنان ماهرانه و واقع نمایانه صورت گرفته است که برای مخاطب پذیرفتنی به نظر می آید و چه بسا خود را در آینۀ اعمال و رفتار چرویاکف می بیند!

در آثار طنز،گاه تضاد در شخصیت سازی،در آفرینش شخصیتهای متضاد در آثار متجلی می شود.دم دستی ترین نمود این شگرد،در آثار سینمایی از رهگذر خلق دو شخصیت متضاد از نظر فیزیک بدنی و خصوصیات(لورل و هادردی،چیچو و فرانکو …)دیده می شود و در آثار داستانی،از رهگذر برخورد میان تیپ های متضاد ،طنز در کلام و موقعیت آفریده می شود.نمونه روشن آن،شخصیت دن کیشوت و سانچو پانزا در رمان دن کیشوت است .دن کیشوت آدمی خیالپرداز و دچار اوهام است و سانچوپانزا شخصیتی واقع بین و ساده دل ولی مطیع ارباب .بخش مهمی از طنز این اثر،از رهگذر برخورد میان این دو است که شکل می گیرد و آفریده می شود.

بسیاری از طنزنویسان از رهگذر آفرینش شخصیت غیر قابل پیش بینی در اثرشان به طنز می رسند.معمولاًکنش و واکنش این شخصیت،در جهت عکس پیش بینی مخاطب حرکت می کند و در نتیجه تعجب مخاطب را بر می انگیزد و همین امر موجب خندۀ او می شود.چون کاری می کند که مخاطب انتظارش را ندارد.در هر حال،چه شخصیتتان قابل پیش بینی باشد و چه غیر قابل پیش بینی،قرار دادن او در موقعیتهایی که در آن غرابت در رفتارو یا کلام رخ دهد،ضروری است.

۷- غافلگیری در گره گشایی
یک گره گشایی غافلگیر کننده و تکان دهنده،قوی ترین گزینه برای بخش پایانی داستان طنزشماست.تعجب،موتور خنده است و در داستان طنز این تعجب در غافلگیری نهایی به اوج خود می رسد. آخرین جمله داستان طنز، باید به ذهن مخاطب ضربه بزند و او را غافلگیر کند.

۸- بازی با قواعد و قوانین
در داستان طنز،آموزشهای کلاسیک داستان نویسی رنگ می بازند.چرا که طنز،عرصۀ ممکن ساختن ناممکن هاست.در طنز،شما مجازید که قالبهای ممنوع در داستان نویسی را به کار بگیرید و مخاطب را با خود در لذت این ورود به حریمهای ممنوعه شریک سازید!می توانید کار را یکسره در قالب زبان خشک و غیر منعطف و غیر داستانی اداری بنویسید،از غلط نویسی عمدی استفاده کنید ،زبان گزارشی به اثر بدهید و جا به جا،حکم های کلٌی صادر کنید.به سبک و سیاق انشاهای دورۀ دبستان،توصیفات شدید و غلیظ به کار ببرید.می توانید اثر را در قالب مقاله های مستند و مستقیم بنویسید .می توانید وقایع جزئی و کلی مربوط به خودتان را بی هیچ تخیل و تکنیک روایی به قلم بکشید،کارهایی که در کلاسهای داستان نویسی ،پیوسته شما را از آن برحذر می دارند.آن وقت از این همه غلط نویسی تعمدی غرق در لذت شوید و مخاطب را هم در این لذت شریک کنید!البته از فرمان های طنزنویسی هم غافل نشوید.چرا که برای گذر از تجربه های دیگران و آزمودن افقهای تازه، لازم است که ابتدا بر شگردهای آزموده شده که حاصل قرنها و قرنها تجربه بزرگان طنز ادبیات فارسی است مسلط شوید. در نهایت خدا را چه دیده اید،شاید با آفرینش اثرتان،شگردی بر این شگردها افزودید!بهرام صادقی می گوید:”هنرمند باید چیزی از خود به دنیا اضافه کند،ولو این که یک مثقال باشد.”!

با مشهورترین رمان های طنز ایرانی آشنا شوید

از میان معروف ترین کتب طنز کتاب “لطایف الطوایف” اثر فخرالدین علی صفی و “موش و گربه” و “کشکول” شیخ بهایی، “چرند و پرند” علی اکبر دهخدا و آثار عبید زاکانی، از نمونه‌های خوب طنز فارسی هستند و در قالب داستان کوتاه و رمان  می‌توان رمان “حاجی آقا” صادق هدایت و کتاب‌های جمال‌زاده نظیر “یکی بود یکی نبود” و “قصه‌ی ما به سر رسید” را معرفی کرد<. هم چنین حکایت های شیرین ملانصر الدین نیز در ادبیات طنز فارسی زبانان شهرت بسیار دارد.