خلاصه رمان : دانلود رمان ما ماندیم و عشق داستان درباره پسری جوانی به نام عباس است که درگیر مسائل و مشکلات جامعه امروزی شده و تلاش دارد اوضاع زندگی اش را تغییر دهد و در این بین با دختر جوانی به نام بهار آشنا می شود. بهمن با اخم گفت: آرایشگاه برای چی میری؟ بهار که فکر نمیکرد برادرش انقدر از این کار بدش بیاید رنجیده گفت: دوست دارم خب! ـ بیخود دوست داری. نه خوشم میاد خواهرم آرایشگاه باز کنه نه زنم. برای چی؟ لازم نکرده دلیلشو بپرسی. داداش بزرگتم. حق به گردنت دارم. وقتی میگم نه بگو چشم. چشمان بهار پر از اشک شد وگفت: حالا چون حق برادری به گردن من داری باید از چیزی که دوست دارم بگذرم؟ و با بغض به طرف اتاقش رفت و ...