معرفی داستان: دانلود داستان کوتاه آجودانیه _ کلافِ زندگیِ کارن، درهم پیچیده. او سالهاست درون یک زندانِ پوشالی گیر افتاده و هیچ نمیفهمد دور و اطرافش چه گذشته. در همان حینی که از همه چیز غافل و بیخبر است، زنی تصمیم میگیرد با او معامله کند؛ معاملهای که کارن را از همهچیز آگاه خواهد ساخت. دانلود داستان کوتاه آجودانیه قسمتی از داستان: تنگِ تنگِ تنگ! تاریک و نمور و کثیف! این ویژگیهای سلولیه که چهارسال توش زندگی کردم. تنهای تنها! هر روز که میگذره از روز قبل تنهاتر میشم. به پنجرهی بستهی روی در سلولم خیره بودم؛ در باز شد: - بیا بیرون بازجوی پروندت کارت داره. قاسمی بود! اسمش رو نمیدونستم. هیچوقت بهم نگفت. دانلود داستان کوتاه منم بهش میگفتم قاسمی. آخه توی همهی فیلمها اسم سربازه قاسمیه! به سختی ...