معرفی داستان: دانلود داستان کوتاه آر پی جی _ و قلب‌هایی که جانانه باخته می‌شوند. عشقی نو پا که سر می‌گیرد و دو لیلی و مجنون قسم می‌خوردند تا آخرین نفس کنار هم باشند. در این زمان وصال، خواسته‌ی لیلی ماجرا سرنوشت‌شان را در منطقه‌ی جنگ راه می‌برد و این راهی است که عشق‌شان محک زده می‌شود... .   دانلود داستان کوتاه آر پی جی   قسمتی از داستان: در دلش با خود زمزمه می‌کرد: - شانس یعنی شهادت؛ یعنی عاشقانه برای معشوق جان دادن و حال قصه‌ای رویایی از عشقی پا برجا و محکم. از یک شانس که محل رخدادش بسیار عجیب است. اما، چرا او؟ حاج آقا گفت: - عروس خانوم! آیا بنده وکیلم؟ - با اجازه‌ی بزرگ‌ترها، بله! در همان هنگام آژیر خطر به صدا درآمد. صدایی از بلند‌گوهای مسجد به ...

  • داستان کوتاه آر پی جی
  • HOORI
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 21
  • عاشقانه / درام
  • بازدید: 1587
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه شیفتگی ابدی _ این داستان از عاشقانه‌های دو فردِ شیفته برایتان می‌گوید. عاشقانه‌هایی که عشق را زیباتر جلوه می‌دهند. در این‌جا ما با عشق باران و آرتین در حس و حال عاشقانه‌ای مملو از طنز، فرو می‌رویم و با روی واقعی عشق آشنا می‌شویم. عشقی که زندگی‌شان را نورانی کرد و با گرمای خود از بنِ‌جان به زندگی این دو جان بخشید و زندگی پر از اتفاقات خنده‌دار و عاشقانه را برای‌شان رقم زد!   دانلود داستان کوتاه شیفتگی ابدی   قسمتی از داستان: دستی به پیشانی‌ام می‌کشم و قطرات درشت عرق را پاک می‌کنم. نگاهی گذرا، به خانه‌ی مرتب شده می‌اندازم و لبخندی می‌زنم؛ واقعا به گردگیریِ شدیدی نیاز داشت! نگاهم را به فرش‌های تمیز و پشتی‌های قرمز رنگ، که بالش‌های ...

  • داستان کوتاه شیفتگی ابدی
  • ستاره لطفی
  • شادی روحبخش
  • تعداد صفحات : 57
  • عاشقانه / طنز
  • بازدید: 2618
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه زندگی من _ داستان کوتاه زندگی من روایتگر عشق پنهان سمیه به امیرعلی‌ست. اویی که می‌خواهد برای رسیدن به عشقش پیشقدم بشود، یک تهمت! یک دروغ فاصله‌یشان را زیاد می‌کند و سمیه می‌فهمد هرکسی که دست دوستی بلند می‌کند، دوست نیست.   دانلود داستان کوتاه زندگی من   قسمتی از داستان: بعد از این‌که به مامانم کمک کردم؛ میرم سمت اتاقم، حالم اصلا خوب نبود؛ برای همین نمازم رو که خوندم ،رفتم روی تخت و به امید این‌که فردا روز بهتری باشه، به خواب رفتم. با احساس سر درد بدی، چشم‌هام رو باز کردم؛ ساعت پنج صبح بود؛ نمازم رو خوندم و به سمت آشپزخونه ‌رفتم تا صبحونه رو درست کنم. کم‌کم صدای اعضای خانواده بلند می‌شه. پشت سفره می‌نشینم و ...

  • داستان کوتاه زندگی من
  • پریسا زارعی
  • آرزو توکلی
  • تعداد صفحات : 44
  • عاشقانه / درام
  • بازدید: 1650
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: داستان کوتاه اعترافات یک سرنوشت _  همیشه به ما می‌گویند: همه از بدو تولد سرنوشت مشخصی دارند. چگونه زندگی کردن، چگونه بودن، چگونه مردن و هزاران چگونه‌ی دیگر که همه از پیش برایمان رقم خورده است؛ اما در این داستان، یک سرنوشت اعتراف خواهد کرد که این‌گونه نیست!   داستان کوتاه اعترافات یک سرنوشت   قسمتی از داستان: همین خاطره باعث شد مرور چند خاطره‌ی شاد دیگر هم بینمان رد و بدل شود. اما دیگر کار از کار گذشته بود. دیگر واقعا احساس می‌کردم وقت رفتن است. تصمیمم را گرفته بودم؟ آیا وقت آن بود که خانواده‌ی خودخواهم، دوستان بی‌معرفتم و معشوقه‌ی نامردم و حتی مهربان‌ترین آدم دنیا، صدیقه خانم را ترک کنم؟ داستان کوتاه اعترافات یک سرنوشت آیا هنوز هم این زندگی می‌توانست خوب ...

  • داستان کوتاه اعترافات یک سرنوشت
  • امیر ادبی
  • بهار قربانی
  • تعداد صفحات : 30
  • اجتماعی
  • بازدید: 1933
ادامه و دانلود

معرفی:  دانلود داستان کوتاه دژاوو کابوس‌ها _ نویسنده‌ای که سرنوشت شخصیتش گریبان‌گیر خودش می‌شود. به یکباره در عالم ذهن تو در تویش گم می‌شود و در این خلسه‌ی تلخ، ترس‌هایش او را اسیر می‌کنند. آخر در این گیر و دار کابوس‌های حقیقی با کسی آشنا می‌شود که کشتنش راه نجات اوست.   دانلود داستان کوتاه دژاوو کابوس‌ها   قسمتی از داستان: يك‌ دفعه وحشت تمام وجودم را فرا گرفت؛ هيچ ضربان قلبی را در وجودم احساس نمی‌شد، در هوا بر سمت در روانه شدم سپس دستم را بر دستگيره در گذاشتم؛ باور نكردنی بود! دستانم از هر شیء رد می‌شد، مانند يك روح! شايد من مرده باشم و شايد... كمی فكر كردم تا دليل منطقی برای اين اتفاق پيدا كرده، ولی هيچ چيز منطقی نتوانستم برای اين ...

  • داستان کوتاه دژاوو کابوس‌ها
  • EREBUS
  • شادی روحبخش
  • تعداد صفحات : 31
  • تخیلی / تراژدی
  • بازدید: 1322
ادامه و دانلود

معرفی‌نامه: دانلود فن فیکشن اسارات باران _ پسری دلیر و شجاع از رئیسان قبیله‌ای آفریقایی، که خود را صاحب جنگل‌های بزرگ آفریقا می‌داند اما همانکه شبی به قبیله‌ی آن‌ها حمله شود، او می‌ماند با چه کنم‌هایش. نجات جان مردمان قبیله‌اش مشکلی لاعلاج خواهد شد اما او با وجود مشکلات خانواده‌اش بیکار نمی‌شیند.   دانلود فن فیکشن اسارات باران   قسمتی از داستان: تمام زنان و مردان اسیر شدند و کودکان از گریه‌ی زیاد بی‌جان شدند. زنان باردار، در جا کشته شدند. تمامی کلبه‌ها آتش گرفت. درختان خاکستر شدند. آن‌قدر همه چیز طبیعی و واضح بود که توماس برای لحظه‌ای تصور کرد در واقعیت، این اتفاق افتاده است اما وقتی از خواب بیدار شد، فهمید تمام آن اتفاقات، تنها کابوسی شوم بوده است. با کشیدن نفسی عمیق، سعی کرد نفس نفس ...

  • فن فیکشن اسارات باران
  • نسترن بانو
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 75
  • تخیلی / تراژدی / تاریخی
  • بازدید: 2541
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه چهل روز تا گرگ و میش _ داستان از عشق می‌گوید. از عشق گرگ و میشی که سر راه هم قرار می‌گیرند و گرگ برای فریب میش پیش قدم می‌شود. احساسات میش را درگیر می‌کند، اما نمی‌داند که دلش به دام خوبی‌های این یار می‌بازد و ورق برمی‌گردد.     دانلود داستان کوتاه چهل روز تا گرگ و میش   قسمتی از داستان: اول گرگی بود در لباس میش. گولم زد! گفت که میشی تنهاست. قبول کردم که پیشش بمانم. اما بعد که ماندگار شدم، لباس میش را در آورد و خوده واقعیش را به من نشان داد. اولین اشک را آن موقع ریختم؛ از آغاز اسارتم، اما لبخند زدم. به خودم گفتم: - این نشانه‌ی عشق اوست. و پیشش ماندم، شاید که درون او به جای گرگ میشی نهفته باشد. *** گرگ: با هم‌نوعان خود نمی‌ساختم پس ...

  • داستان کوتاه چهل روز تا گرگ و میش
  • M.Fakher
  • هادی ملاحی
  • تعداد صفحات : 37
  • عاشقانه / فانتزی
  • بازدید: 1582
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه زندگی دیوانه‌ها _  هر کس را به یک دلیل خاص در تیمارستان بستری می‌کنند. همه‌ی افراد تیمارستان براون (بهترین تیمارستان نیویورک)، گویی با هم قهر‌اند ولی به دلایلی گروه پنج نفره‌ای به وجود می‌آید که تا آخر عمرشان هوای یکدیگر را دارند.   دانلود داستان کوتاه زندگی دیوانه‌ها   قسمتی از داستان: هر دو سکوت می‌کنند. پس از مدتی، پنی سر صحبت را باز می‌کند و حسی به او می‌گوید رابرت می‌تواند سنگ صبور خوبی برای او باشد. -تا پنج سالگی با رز -مادرم- زندگی می‌کردم. تا اینکه سرطان خون باعث مرگش شد. من تنهای تنها شدم، ولی بعد از یک سال مردی 23ساله من‌ رو به فرزندخوندگی قبول کرد. همیشه چهره جذابش، باعث می‌شد به سمتش کشیده بشم. خودم‌و براش لوس می‌کردم ...

  • زندگی دیوانه‌ها
  • Faezeh_As
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 42
  • عاشقانه
  • بازدید: 1869
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه بانوی شبنم و کوه _  هر حادثه‌ای در خود رازهای بی‌شماری دارد که گاه در طول زمان فاش می‌شود و... حوادثی نیز هستند که تنها راوی آن خداوند است و تا پایان برای ما پنهان می‌ماند. اسرار ازل را نه تو دانی و نه من وین حرف معما نه تو خوانی و نه من هست از پس پرده گفت‌وگوی من و تو چون پرده در افتد نه تو مانی و نه من     دانلود داستان کوتاه بانوی شبنم و کوه   قسمتی از داستان: بانو، چشمان قهوه‌ای خود را به بالا دوخت. زير نور كشنده‌ی خورشيد، پيكر بلندبالاى سيد بر روى اسب سپيد، امواج گرما و فضا را مى‌شكافت و نزدیک مى‌شد. موهاى بلند و مواجش در دست نوازشگر باد گرم، گرد چهره مهربان مى‌نشست ...

  • بانوی شبنم و کوه
  • دخترعلی
  • ریحانه فنایی
  • تعداد صفحات : 18
  • اجتماعی
  • بازدید: 1721
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه سال‌های آزادی _ تنها تفاهمی که با هم داشتیم حافظیه‌رفتن بود. همان مکانی که عشقی جرقه خورد و شعله‌اش سراسر زندگی‌مان را به آتش کشید. سال‌ها طول کشید تا من و او، ما شدیم؛ اما چه سود که ما شدنمان، پایان ماجرا بود... .​   دانلود داستان کوتاه سال‌های آزادی   فسمتی از داستان:   گرگ‌ومیش صبح بود و من در امتداد همان جاده‌ی سرسبز و مملو از گل‌های رز قدم می‌زدم. کمی نگذشت که همان چهره‌ی آشنا، باز آرام و بدون هیچ حرفی از کنارم رد شد. این‌بار ناگهان صدایش زدم؛ اما همین که برگشت نفسم تنگ شد و ناگهان همه‌جا رو به تاریکی رفت. با سرفه‌های پی‌درپی از جایم پریدم. باز هم همان خواب همیشگی. هرچند که دیگر به آن عادت ...

  • سال‌های آزادی
  • امیر ادبی و شمیم فرهادی
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 213
  • عاشقانه / درام / تاریخی /اجتماعی
  • بازدید: 2234
ادامه و دانلود

داستان کوتاه چیست ؟

قرن اخیر، قرن غلبه جهانی داستان کوتاه بر دیگر انواع ادبی است. انسان دیگر آن ذوق و فراغت را ندارد که رمانهای بلند چند جلدی بخواند؛ از این رو با مطالعه داستان کوتاه گویی خود را تسکین می دهد.

زندگی را و خود را و در آیینه داستان کوتاه می جوید.

داستان کوتاه را می توان از نظر شخصیتها، نوع بیان داستان و کوتاهی و بلندی آن مورد برسی قرار داد.

در “رمان” اغلب مجموعه زندگی شخصیتی تجسم می یابد و اشخاص یا شخص مهم داستان در طول زمانی که داستان آن را در بر می گیرد پرورده می شود، ولی در داستان کوتاه چنین فرصتی وجود ندارد.

در داستان کوتاه شخصیت قبلاً تکوین یافته است و پیش چشم خواننده ی منتظر، در گیرودار کاری است که به اوج و لحظه حساس و بحرانی خود رسیده یا در جریان کاری است که قبلاً وقوع یافته اما به نتیجه نرسیده است.

نویسنده در داستان کوتاه، برشی می زند به زندگی قهرمان داستان و نقطه ای از آن را که باید به مرحله حساسی برسد انتخاب می کند.

در حالی که در رمان قسمتی یا تمام دوره زندگی قهرمانان در پیش چشم خواننده است و چشم انداز وسیع تر و گسترده تری از زندگی شخصیتها را نشان می دهد.

داستان کوتاه مثل دریچه یا دریچه هایی است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی، برای مدت کوتاهی باز می شود و به خواننده فقط امکان می دهد که از این دریچه ها به اتفاقاتی که در حال وقوع است نگاه کند.

شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می دهد و کمتر گسترش و تحول می یابد.

ادگار آلن پو” نویسنده آمریکایی می گوید:

“داستان کوتاه قطعه ای تخیلی است که حادثه واحدی را، خواه مادی باشد و خواه معنوی، مورد بحث قرار دهد.
این قطعه تخیلی بدیع باید بدرخشد، خواننده را به هیجان بیارود، یا در او اثر گذارد باید از نقطه ظهور تا پایان داستان در خط صاف و همواری حرکت کند.”

“داستان کوتاه” باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. “ادگار آلن پو” در این مورد نیز گفته است:

“داستان کوتاه” روایتی است که بتوان آن را در یک نشست (بین نیم ساعت تا دو ساعت) خواند. همه جزئیات آن باید پیرامون یک موضوع باشد و یک اثر را القاء کند، یک اثر واحد را.

در داستان کوتاه تعداد شخصیتها محدود است. فضای کافی برای تجزیه و تحلیل های مفصل و پرداختن به امور جزئی در تکامل شخصیتها وجود ندارد و معمولاً نمی توان در آن تحول و تکامل دقیق اوضاع و احوال اجتماعی بررسی کرد. حادثه اصلی به نحوی انتخاب می شود که هر چه بیشتر شخصیت قهرمان را تبیین کند و حوادث فرعی باید همه در جهت کمک به این وضع باشند. البته بسیاری از داستاهای کوتاه خوب هم هست که در آن این قوانین رعایت نشده است.

داستان کوتاه ممکن است خیلی کوتاه باشد و مثلا حدود 500 کلمه بیشتر نداشته باشد.