خلاصه رمان: دانلود رمان بازی مرگبار عشق عاشقانه و طنز می باشد که شخصی به عنوان بادیگارد وارد قصری میشود ولی عاشق می شود خالا اقا پسر قسه یه نظامی هست واز ذوق زیاد بود..ببخشید..باید تخلیه انرژی میکردم...راتین لبخندی زد و بعد نیم نگاهی به من از سالن خارج شد... سارا پاورچین اومد سمتم..آروم گفت: کرد..وقتی رفتیم تو پیست ر..ق..ص گفتم یه عشوه ای بیام بهش اشاره کردم خفه شه... اهمی کردمو گفتم: -حرفات تموم نشد ساراجـــون؟ با تعجب گفت: -معلومه که نه..داشتم میگفتم..می خواس.. دوباره خواست ادامه بده که پرهام سرشو از پشت میز اورد بالاکه باعث شد سارا جیغ بزنه و یه قدم بره عقب..با چشمای گرد شده زل زده بود به پرهام. ..پرهام با بدجنسی یه تای ابروشو داد بالا و گفت: - خندم گرفته بود..سارا لبشو ...

  • نام رمان: بازی مرگبار عشق
  • نویسنده:زهرا علیپور
  • طراح:بهار قربانی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:100
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 6224
ادامه و دانلود

خلاصه رمان:  رمان عاشقانه و تجربه حس زیبای عشق که چگونه می توان با هر تفاوتی زمانی که پای عشق در میابن باشد کنار یکدیگر زندگی کرد  و سلیقه های یکدیگرد احترام گذاشت  خب پس خودتون گفتین که مرخصی لازم نیست چون امشب عروسیه خواهرتون بوده و منم امروز هم بهیار بودم هم پرستار هم پزشک هم ... آقای دکتر چیکار کنم خب فردام حسابه دیگه فردام عروسیه .داشتم منفجر میشدم ولی به روی خودم نیاوردم  خانم مجد شما فردا شیفت صبح هستین . یعنی اصلا شیفت شب ندارین  خب خب که خب . ميگم یعنی فردا شب پاتختیه نه فردا صبح  دیگه دم گریم بود . تقریبا همه رفته بودن اونام که مونده بودن داشتن ما رو نگاه میکردن . دیگه بیشتر موندن اونجا ...

  • نام رمان: دقیقه های آخر
  • نویسنده:نیلوفر م
  • طراح:نگار1373
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:107
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 4110
ادامه و دانلود

خلاصه رمان: دانلود رمان آرامش طلوع روایت پسری هست که عاشق دوست خواهرش میشه ولی اتفاقاتی می افته و ترمه که همون دختره که دوست داره ازدواج می کنه و رادمان از عشق دختره راهی جایی خارج از شهر میشه ﺩﯾﮕﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﯿﺎﻡ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻢ ﺑﻌﺪﺍﺯ ﺻﺤﺒﺖ ﺑﺎ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﻋﻠﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﻡ ﺣﻮﺍﺳﺶ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﮔﻪ ﻧﺘﻮﻧﺴﺖ ﺩﺳﺖ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﮐﻨﻪ ﺗﻮﯼ ﻣﺴﯿﺮ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﻣﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﺁﺩﺭﺱ ﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ...  ﻓﻮﺭﺍ ﺩﻭﺵ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﻣﻮﻫﺎﻣﻮ ﺣﺎﻟﺖ ﺧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﻝ ﻣﻮ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺖ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﭼﺮﺧﯿﺪ ﮐﻪ ﯾﻪ ﮐﺎﻭﺭ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﺯﺵ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻭﺍﺳﻢ ﮐﺖ ﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻣﺸﮑﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﭘﯿﺮﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﻭ ﮐﺮﺍﻭﺍﺕ ﻣﺸﮑﯽ ...

  • نام رمان:ﻃﻠﻮﻉ ﺁﺭﺍﻣﺶ
  • نویسنده:ﺣﺪﯾﺚ ﻧﺎﻣﺪﺍﺭﯼ
  • طراح:h•a•n•a
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:350
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 3597
ادامه و دانلود

خلاصه: سبک این رمان عاشقانه و پلیسی می باشد که دختری مغرور و عاشق پیشنهاد میکنم این رمان را از دست ندید تو میگی چیکار کنم ؟؟بزرگ شدم دیه نمیشه گدایی کرد سیا اخماش رفت تو هم و گفت : غروب بیا کارت دارم الانم برو سرکارت. پوفی کردم مرغ سیا یه پا داشت وقتی می‌گفت نه هیج احدی راضیش نمی‌تونست بکنه. کیا پوزخندی زد و دلخور روشو ازم برگردوند  -ده تو هم انقده ناز نیار یه خریتی کردم یه چی گفتم شرمنده رفیق. کیا هیچی نگفت و رد شد. دست گلا رو از ماهگل گرفتم و رفتم  دع اخه کی از یه دختر ۱۷ساله گل میخره ؟؟ کاپشن سبزمو که یه چند قرنی از عمرش می‌گذشت تنم کردم . ازاونجایی که روسری نداشتم کلاه سیاهی سرم ...

  • نام رمان:دوباره یه الی
  • نویسنده:نجمه کامل
  • طراح:h•a•n•a
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:419
  • موضوع:پلیسی،معمایی،عاشقانه
  • بازدید: 6937
ادامه و دانلود

خلاصه رمان:  دانلود رمان تقدیر خورشید در مورد سرگذشت دختری هست که از اون پنهان شده و زمانی که قصد ازدواج داشته به یک باره متوجه هویت اصلی خودش میشه رمانی عاشقانه و دلنشین بیست و پنج ساله و فارق التحصیل رشته ی کودکیاری بودم، البته بر خلاف خواهران عزیزم من در رشته ی مورد علاقه ی خودم مشغول به کار شدم نه رشته ای که پدرم برام در نظرگرفته بود! درسته که از جانب دیگران و به خصوص خواهر کوچکم که دانشجوی رشته ی معماری بود مورد تمسخر قرار می گرفتم اما به هر حال رشته ی مورد علاقه م بود و تقریباٌ هر سال در منزل خانواده ای به شغل پرستاری مشغول می شدم، منظورم اینه که پس از مدتی ...

  • نام رمان: تقدیر خورشید
  • نویسنده:زهرا مفیدی
  • طراح:بهار قربانی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:330
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 7078
ادامه و دانلود

خلاصه رمان: دانلود رمان حجله در خون حجله در خون یاد اور زمان ارباب های قدیم می باشد که چگونه بر هر چیزی با زور تسلط پیدا کرده و سو استفاده از پول و مقام خود می کردند رمانی با ازدواج اجباری آب پاچی کرده بودن. یه موزیک سنتی ام از همون دم ظهر اومد وشروع به نواختن کرد. بهشون ( عاشیق) می گفتن به زبون محلی. مهمونا یکی یکی سر رسیدن و تو حیاط دیگای غذا بر پا بود. آنا ها هم مشغول تدارک دیدن بودن. منو به یکی از آرایشگاههای محل بردن ویاشار پیش یکی از اقوامشون که آرایشگر بود رفت. کارش که تموم شد اومد دنبال من. چه ماه دامادی شده بودش با اون قد وقامت کشیده وصورت صاف وچشمای عسلی وموهای پر پشتی که ...

  • نام رمان:هجله در خون
  • نویسنده:آزاده بختیاری
  • طراح:braveays
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:150
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 18131
ادامه و دانلود

خلاصه رمان:  رمان لیلی ترینم یک رمان عاشقانه و اجتماعی بسیار زیبا که اگر قصد مطالعه یک رمان عاشقانه و اجتماعی را دارید این رمان را از دست ندهید دختری که 7 سال درگیر یک عشق بوده نسرین یهو بلند گفت:یلدا اون عماد نیست؟به سرعت از جام بلند شدم و برگشتم سمتی که اشاره کرد.که صدای شلیک خنده ی هر سه هوا رفت و من فهمیدم سر به سرم گذاشتن. د آخه یلدای خر عماد الان سربازیه چه جوری یهو میاد اینجا! با حرص برگشتم و چشم غره ای به نسرین رفتم که ریز خندید و گفت: -حقته. -بی شعور، من همینجور دلتنگشم اونوقت تو این جوری می گی، نمی گی از ذوق پس میوفتم. فریال با خنده دستم رو کشوند و نشوندم روی صندلی. -بشین ...

  • نام رمان: لیلی ترینم
  • نویسنده:راضیه درویش زاده
  • طراح:بهار قربانی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:694
  • موضوع:عاشقانه، اجتماعی
  • بازدید: 7005
ادامه و دانلود

خلاصه رمان:  رمان عاشقانه ی که دختر رمان ما عاشق یک پسر میشه و سعی میکنه به هر طریقی بهش برسه ولی زندگی همیشه باب میل نیست و سختی هایی پیش رو داره  با دیدن رهام(داداش رها)نفسی از سر آسودگی می کشیم و دوباره هر دو با هم جواب میدیم:ممنون خوبیم رها گفت:رهام تو اینجا چیکار می کنی؟ رهام:جایه سلامته خانوم خانوما؟ رها:آقای محترم مزاحم منو دوست دخترم نشید راهتون رو بکشید برید. ؛لبخندی رو لبام جا خشک کرده بود که.. رها اومد طرفم و دستم و گرفت و خطاب به روهام گفت:پسره ی چشم سفید به عشقه من نظر داره. لبخند ریزی زدم که رهام گفت: _ دلتونو خوش نکنید من خودم صد تا دوست دختر دارم. رها دستش و گذاشت رو شونه ی رهام و گفت:آخ ...

  • نام رمان: نهال زندگی من
  • نویسنده:شمیسا محمدی نیا ، مطهره نوعی
  • طراح:braveays
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:160
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 7370
ادامه و دانلود

خلاصه رمان:  رمان عاشقانه که دختری سعی کرده ضعیف بودن خود را با مطالعه و پیشرفت جبران کند و با مشکلات زندگی رو در رو شده در این رمان هم عشق تجربه می شود هم رمانی پر از اختلافات خنده دار و یک ازدواج صوری ...خب شوخی دیگه بسه داداش گلم بگو من باید چیکار کنم؟ مثل یه خواهر خوب باید بری به مامان اینا بگی بریم خاستگاری ... _خاستگاریه؟ _پرستووو خانوووم.... دهانم از تعجب باز ماند _پرستووو؟دختر.....عموفرخ؟ _اوهوم فریادی از شادی کشیدم چرا که من عاشق پرستو بودم. تقریبا از بین همه دختران فامیل تنها با او صمیمی بودم تا بقیه، سینا با خنده سعی در آرام کردنم داشت. _هیس....دختر تو که آبرومو بردی ساکت دیگه ! _باشه باشه ببخشید میرم به اول به پرستو زنگ بزنم ...

  • نام رمان:تو را باور دارم
  • نویسنده:زهرا زارع
  • طراح:نگار1373
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:250
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 4799
ادامه و دانلود

خلاصه رمان:  سبک این رمان اجتماعی و عاشقانه می باشد که مطالعه این رمان زیبا خالی  از لطف نیست  زندگی هر آدمی از اغازی ترین لحظه، شیرین یا تلخ نبوده است!نمی گویم سرنوشت اما، شاید این تصمیم های ما است، که دوران پادشاهیمان را، خوب یا بد تمام می کند! می دانی؟! به تازگی تصمیمی تازه و ویران کننده ای گرفته ام! عشق... نمی دانم زین پس، چگونه زندگی را ادامه می دهم اما... این تصمیمی است که دلم را برده است! عواقبی دارد می دانم اما...مرا از آن باز ندار! راهم طولانی و دلم نا آرام است...می دانم ولی، من این راه را تا آخر می روم! دست و پنجه نرم می کنم با بی تابی های شبانه ام. شاید عشق شاید هم دوست داشتن. نمی دانم،شاید ...

  • نام رمان:فاصله عشق و دوست داشتن
  • نویسنده:فاطمه احمدی
  • طراح:نگار1373
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:128
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 5801
ادامه و دانلود