خلاصه رمان: دانلود رمان بازی مرگبار عشق عاشقانه و طنز می باشد که شخصی به عنوان بادیگارد وارد قصری میشود ولی عاشق می شود خالا اقا پسر قسه یه نظامی هست واز ذوق زیاد بود..ببخشید..باید تخلیه انرژی میکردم...راتین لبخندی زد و بعد نیم نگاهی به من از سالن خارج شد... سارا پاورچین اومد سمتم..آروم گفت: کرد..وقتی رفتیم تو پیست ر..ق..ص گفتم یه عشوه ای بیام بهش اشاره کردم خفه شه... اهمی کردمو گفتم: -حرفات تموم نشد ساراجـــون؟ با تعجب گفت: -معلومه که نه..داشتم میگفتم..می خواس.. دوباره خواست ادامه بده که پرهام سرشو از پشت میز اورد بالاکه باعث شد سارا جیغ بزنه و یه قدم بره عقب..با چشمای گرد شده زل زده بود به پرهام. ..پرهام با بدجنسی یه تای ابروشو داد بالا و گفت: - خندم گرفته بود..سارا لبشو ...
