خلاصه: رمان جنایی بازم یه روز جمعه ی دیگه...وای که چقدر دلم براش تنگ شده.وارد گوگل شدم و آدرس مورد نظرمو وارد کردم.چت روم مورد علاقم....رفتم تو کلبه همیشگی و منتظرش شدم.تو این فاصله خودمو خدمتتون معرفی میکنم.اسم من واهیلا به معنی بی تاب،بی قرار با ریشه گلیکیهستش البته خودم دوسش ندارم.آخه هرکس اسممو میشنوه با تعجب نگاه میکنه خب حقم دارن آخه من خودم تاحالا کسیو ندیدم اسمش مثل من باشه وقتیم از مامان می پرسم چرا اسممو گذاشتین واهیلا میگه دنبال اسم گیلکی میگشتیم این بهترینش بود....بگذریم16 سالمه و اهل رشتم...با اینکه جاده هاش خرابه بعضیاشونم بی اعصابن ولی مردمش خون گرمن و آب و هواشم عالیه. من تک فرزندم.اما فکر نمیکنم که لوس یا خل دیوونه باشم:)...مثل همیشه ناخودآگاه ...