معرفی رمان: خلاصه: آن اتفاق، همان اتفاقی که نباید می‌افتاد و افتاد، همانی که باعث مرگ یکی‌شان شد، ظاهراً حادثه‌ای بیش نبود؛ اما چه کسی دید؟ چه کسی زوزه‌های چشمان پلید را شنید؟ که پوزخندهای مرموز پشت این حادثه را دید؟ باور بر این بود که دیگر تمام شده، دیگر نزاعی نخواهد بود؛ ولی آن اتفاق شروع دوره جدید بازی بود، بازی‌ که مرحله‌به‌مرحله‌اش با نفرت بنا شد و منجر به مرگ او و برافراشته شدن پرچم فراق بر روی قله عشق شد!   رمان بخت سوخته   قسمتی از رمان: در‌حالی‌که یک چشمش به جاده و یک چشمش روی بکتاش بود، با سرعت رانندگی می‌کرد. دستش روی شانه‌اش بود و قطرات خون همچو جویبار از لا‌به‌لای انگشتانش به سمت ساعدش پیشروی می‌کردند و آستین لباس سفیدش ...

  • بخت سوخته
  • آلباتروس
  • غزل زندی
  • تعداد صفحات : 767
  • جنایی / عاشقانه
  • بازدید: 1139
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان چاه تنهایی - در پی ازدواج بابک و پگاه، راز زندگی سوگند و بهنام، با خواندن دست نوشته‌های سوگند توسط پسرش بر مَلا می‌شود. آن زمان که پرده اسرار کنار می‌رود و دو دلداده جدا افتاده از هم، بعد از سال‌ها جدایی دوباره بهم می‌رسند؛ فاجعه جدایی دیگری در بطن بابک شروع به جوانه زدن می‌کند و او پدرش را زمانی می‌یابد که حس نفرت از بهنام در وجودش موج می‌زند. اما در این میان بهنام حرف‌های ناگفته فراوانی دارد... .   رمان چاه تنهایی   قسمتی از رمان: به ردپاهایم روی برف‌ها خیره می‌شوم. دست‌کش سیاه چرمی‌ام را از دستم بیرون می‌کشم و برفِ نشسته روی یکی از نیمکت‌های چوبی نزدیک عمارت را به اندازه جایی برای نشستنم، پاک می‌کنم و همان‌ ...

  • چاه تنهایی
  • مریم علیخانی
  • PARISA_R
  • تعداد صفحات : 906
  • عاشقانه / تراژدی
  • بازدید: 1164
ادامه و دانلود

خلاصه: رمان دورترین نزدیک درباره ساکنین یک خونه است. پدری که سعی داره برای پسرش بهترین آینده رو رقم بزنه، دختری که نمی‌تونه روی قولی که داده بمونه و در آخر پسری که با وجود تلاش‌هاش برای رسیدن به عشقی کودکانه زندگیش رو می‌بازه.با سر اشاره‌ای به ضبط صوتی که روی میز شیشه‌ای بینشان قرار داشت کرد.  اجازه هست، روشنش کنم؟  مشکلی نیست. خم شد، دکمه‌ی قرمز را فشار داد و دوباره صاف نشست. با دستی که به شکل واضح می‌لرزید خودکار را از روی پوشه‌ی جلوی رویش برداشت و با استرسی که سعی در پنهان کردنش را داشت، در دلش بسم الهی گفت و مصاحبه را شروع کرد. آقای سپهری، ازتون ممنونم که من رو برای این مصاحبه انتخاب کردید. نفسی گرفت و نیمی از ...

  • دورترین نزدیک
  • فرزان
  • بلک . استار
  • تعداد صفحات : 550
  • عاشقانه، درام
  • بازدید: 2233
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان سفید برفی سرم رو بالا آوردم و به گذشته ام فکر کردم، به گذشته اي که توش هيچ نقطه ي روشني پيدا نمي شد. سه سالم بود که مامانم مرد. از دست کارهاي بابام سکته کرد.  که هيچي جز عشق و حال براش مهم نبود. بيچاره مامانم چهارده سالش که بود به زور مي شينه پاي سفره ي عقد و يه سال بعد از ازدواجش هم خشايار به دنيا مياد. هفت سال بعد از خشايار هم نوبت منه. وقتي مامان رفت، پدرم گم و گور شد. هيچ وقت نفهميدم چه بلايي سرش اومد. بعد از مرگ مامان، خشايار همه کسم و مثل کوه پشت سرم بود. هم برام رمان عاشقانه مادر بود و هم پدر. وقتي بابا ناپديد شد ، خشايار ...

  • نام رمان:سفید برفی
  • نویسنده:shadab70
  • طراح:حسنا(هکرقلب)
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:280
  • موضوع: عاشقانه
  • بازدید: 15033
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان نابودگر شیطون _ یه دختر و یک سری اتفاقات جدید تو زندگیش با کلی هیجانات و حس و حالهای متفاوت و شیرین و دنیای جنگی اما شیرین زندگی جدیدش و گذشته ای ک ازون بیخبره و کم کم بخشی از آینده اش میشه. دختر بی احساسی که از چندین نوع احساس متفاوت سردرمیاره. قسمتی از رمان عاشقانه : به نام خدا -نمیدانم از کجا شروع کنم ویا از چی بگم ؟از خودم یا از زندگیم ؟یا شاید هم معمایی که در او فرو رفته ام وجوابش برای خودم هم ناپیداست !اینکه من الان اینجام به خاطر چی بوده ؟یا اصلا چطور شد که تصمیم گرفتم  بشم این ؟چطور شد که قبول کردم هر کاری انجام بدم و تاپای از دست دادن ...

  • نام رمان : نابودگر شیطون
  • نویسنده : اسما ب
  • طراح : braveays
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات : 302
  • ژانر : عاشقانه
  • بازدید: 6912
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان یاس دختری با نام یاس وابسته ی پسری به نام امیر میشه که از همسرش جداشده ویک بچه داره.پدر یاس مخالف وامیرم پشیمون میشه.توهمین جریانات ارشام به خواستگاری یاس میاد وباهم ازدواج میکنن .امااز شانس بد یاس امیر شوهر دختر خاله ارشام که باعث میشه مقدمه:خبر خوب این است که روزی کسی می یاید.درمیان روزهای خاکستری تان دست هایتان را خواهد گرفت! گرم تروهزار بار عاشقانه تر کسی که شبیه به افتاب بعد از یک روز برفی به تن روزهای سردتان میچسبید کسی میاید از جنس محبت که مرهم تمام زخمهایتان میشود…….. وتمام ترس وکابوس هایتان را در اغوش ارامش  رمان جدید حل خواهد کرد….. کسی خواهد امد برای ساختن دوباره ی شما…. که من ان شخص را معجره ای از طرف ...

  • نام رمان:یاس
  • نویسنده:نیایش ارا
  • طراح:حسنا(هکرقلب)
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:
  • موضوع: عاشقانه
  • بازدید: 18311
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان برام یه قصه بگو _ نغمه با وجود بیست‌وپنج سال سن، شکست‌های متعددی را در زندگی‌اش تجربه کرده است. از عشق گرفته تا ازدواج... از زندگی مشترک تا مادر بودن و حالا که تصمیم دارد دست از تلاش بردارد؛ روزگار از نو تاس‌ می‌ریزد تا برایش قصه‌ی تازه‌ای بگوید. تاس‌های روزگار قل می‌خورند و به جوانی می‌رسند که بلد است غروب‌های زندگی را کنار نغمه تاب بیاورد و حضور عجیب و غیرمنتظره‌اش داستان زندگی نغمه را شیرین می‌کند.   رمان برام یه قصه بگو     قسمتی از رمان: به قصد صحبت با آقاجان تا پشت در اتاقش آمده بودم. قصد در زدن داشتم اما صدای نریمان مانع شد. نمی‌خواستم گوش بایستم ولی با صدای نریمان چه می‌کردم؟ دستم را بالا بردم که در ...

  • برام یه قصه بگو
  • مهسا پناهی
  • مهسا پناهی
  • تعداد صفحات : 675
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 20319
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان اسرار فوق محرمانه ‌(جلد سوم حلقه‌ جادویی) _ آزادی، برای من واژه‌ای بود که هم می‌تونستم براش بمیرم هم زندگی کنم، هم جون بدم و هم جون بگیرم. اما فقط وقتی حاضری براش بمیری که نداشته باشیش؛ چون اگر داشته باشیش دیده نمیشه! برای بدست آوردنش خیلی تلاش کردم، ولی وقتی به دستش آوردم، همه چیز آتیش گرفت!   رمان اسرار فوق محرمانه ‌(جلد سوم حلقه‌ جادویی)   قسمتی از رمان: ساعد‌هاش رو حفاظ سرش کرد و نتونستم ضربه‌م رو توی هدفم بکوبم. در عوض با دست دیگه‌م مشتی به پهلوش زدم و فریاد کشیدم: - چطور اون دختر رو به سلنا ترجیح دادی کثافت؟! وقتی از درد پهلوش خم شد، سریع گلوش رو بین انگشت‌هام گرفتم. این دفعه مقاومتی نکرد و صاف ایستاد. دوباره ...

  • اسرار فوق محرمانه ‌(جلد سوم حلقه‌ جادویی)
  • س.زارع‌پور
  • غزل زندی
  • عاشقانه / فانتزی
  • بازدید: 13872
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان این کتاب را به صاحبش برگردانید _ شیدا که هنوز بعد از گذشت سال‌های زیاد کنار ساحل خاطرات گذشته را مرور می‌کند با یک اتفاق قریب‌الوقوع با خانواده‌ای روستایی آشنا می‌شود و در این رفت و آمدها به ماجراهای عاشقانه و بسیار هیجان‌انگیز مادربزرگ خانواده که به تازگی از دنیا رفته پی می‌برد و شباهت این ماجراها با خاطرات گذشته‌ی شیدا باعث مصر شدن او برای پیدا کردن صاحب ناشناس کتابی می‌شود که گویا تا آخرین روز زندگی مادربزرگ نزدش به امانت مانده‌است و این سرآغاز روایت زندگی مادربزرگ و به موازات آن زندگی شیدا می‌شود.   رمان این کتاب را به صاحبش برگردانید   قسمتی از رمان: صدای جیغ زنی که گویا مادر پسربچه‌ای بود که داشت شنا می‌کرد، منو از گذشته ...

  • این کتاب را به صاحبش برگردانید
  • ژاله صفری
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 345
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 11531
ادامه و دانلود

مقدمه: مجموعه دلنوشته‌ سکوت ناهنجار _ سکوت می‌کنم، نه از روی رضایت بلکه می‌ترسم از این که سکوتم شکسته شود. سکوتی که حالا زخم‌های عمیقی بر روی قلبم به جای گذاشته است. و تلنباری از دردها را روی شانه‌هایم رها کرده است.​   مجموعه دلنوشته‌ سکوت ناهنجار   قسمتی از دلنوشته: سکوت حرف‌هایم را خواهم شکست. زمانی که بتوانم، مرهمی روی زخم‌هایم بگذارم، تا از درد آن‌ها کاسته شود. تا آتش‌فشانی نباشم که بر رویت فوران خواهد کرد و تو را نابود خواهد ساخت. *** سکوت گاهی نه به خاطر درد است، نه از روی عشق. گاهی سکوت یعنی، حرف‌هایم را از چشم‌هایم بخوان. همان حرف‌هایی را، که مخاطبش تو هستی. همان حرف‌هایی که به زبان آوردنش برایم سخت است ولی؛ ثابت کردنش برایم آسان‌تر از آن است که فکر کنی! *** سکوت از بدترین دردهای دنیاست؛ می‌دانی ...

  • مجموعه دلنوشته‌ سکوت ناهنجار
  • مریم نجفی
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 23
  • عاشقانه
  • بازدید: 7212
ادامه و دانلود