خلاصه رمان: دانلود رمان روزهای پاییزی _ داستان عشقی همراه با رقیب، یلدا دختری که بین عشقِ آراد و هیراد گیر کرده است؛ ولی این عشق فقط یک برنده دارد. عشقی تنگاتنگ، جدال تا پای جان، مرگ و در آخر خوشبختی. چه کسی صاحب عشق و سهم چه کسی دانه‌های سرد خاک می‌شود؟   دانلود رمان روزهای پاییزی   قسمتی از رمان روزهای پاییزی: رمان عاشقانه روزهای پاییزی -مامان مطمئنی بابابزرگ مرخص میشه از بیمارستان؟ مامان یه لبخند کمرنگ بهم زد و گفت: معلومه که مرخص میشه عزیزم.... تو هم با خیال راحت برو دانشگاه و امتحان تو بده، فکر این چیزها هم نباش. یه لبخند گرم به مامانم زدم و کیفم و گرفتم تا با ماشین مامانم برم دانشگاه. ماشین و روشن کردم و راه افتادم. ...

  • روزهای پاییزی
  • هستی ابراهیم‌نیا
  • مائده شمس
  • تعداد صفحات : 84
  • عاشقانه
  • بازدید: 7475
ادامه و دانلود

معرفی رمان: دانلود رمان اجتماعی  وداع با تنهایی _ دختری پر از درد روزگار، محکوم به زندگی‌ای شده که او را در منجلاب قرار داده! زندگی با پدری بی‌رحم و بی‌عاطفه او را بیشتر در فقر فرو برده و او در پس رهایی است رهایی از چنگال دیوی که او را محاصره کرده. در پی این اتفاقات به جشن تولدی دعوت می‌شود و این شروع ماجراست و آشنایی با افرادی که حتی فکرش را هم نمی‌کرده، راهی برای نجات هست؟!   دانلود رمان وداع با تنهایی     قسمتی از رمان: دانلود رمان صورتم از درد جمع شد، تمام تنم به لرزه افتاد و آب دهنم خشک شد! بعد هلم داد و اینقدر با پاهاش کوبید بهم که دیگه نا نداشتم بلند شم. حالم از خودم، از زندگی‌ای ...

  • وداع با تنهایی
  • پریسا دارابی
  • مائده شمس
  • تعداد صفحات : 519
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 11685
ادامه و دانلود

 خلاصه: رمان اقا و خانم صوفی روایتگر داستان زیبا می باشد که دختر و پسری از روی اجبار مجبور به ازدواج با هم میشن و در این زندگی اتفاق های جالبی رخ میده که توصیه میکنم مطالعه کنید  کاملا مشخصه که پسره نمی خواد ازدواج کنه، یعنی فعلا قصدشو نداره. ولی مشخصه خیلی برای رفتن اصرار داره، پس..ملیکا و نازی همزمان گفتن: پس؟ پس می تونیم یه ازدواج سوری راه بندازیم وهرکی بره دنبال کار خودش. دخترها چند ثانیه بعد از شنیدن این حرف مات و مبهوت موندن، و یهو زدن زیر خنده و با تمام توان می خندیدن.با خشم گفتم: چتونه مثل خر می خندین؟ ملیکا اشکش رو پاک کرد و گفت: توی رمان ها می گردی ها. نازی هم سرش رو با خنده ...

  • اقا و خانم صوفی
  • حدیث افشارمهر
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 650
  • عاشقانه ،طنز ،همخونه ای
  • بازدید: 27279
ادامه و دانلود

رمان سقفی برای من و تو روایت گر  دختری و پسری هست که اول از همه با هم دشمن هستن و از هر فرصتی برای اذیت کردن هم استفاده میکنن و کم کم به هم وابسته میشن ولی خوب هم دیگه را نابود میکنن عشق یعنی ارامش...یعنی روز های بدون دلتنگی...یعنی پایان انتظار! برخلاف عقیدهٔ خیلی از آدم ها عشق فهمیدنی نیست!عشق راباید حس کرد! دانلود رمان طنز با تک تک سلول های پیکر خود...با ذره ذرهٔ وجودِ عاشقِ خود باید حس کرد.... وقتی حسش کردی نباید عقب بکشی....نباید جا بزنی...نباید فرار کنی...باید پای بدوخوبه عشقت بایستی...محکم بایستی! برای رسیدن به عشقت باید از همه چیزو همه کس بگذری...از غرورِ چندین ساله ات...از بغض های کهنه و قدیمی ات که در گلو مانده ...

  • رمان سقفی برای منو تو
  • شیرین کیومرثی
  • REIHANE_F
  • تعداد صفحات : 230
  • عاشقانه ،طنز ، اجتماعی
  • بازدید: 22443
ادامه و دانلود

خلاصه رمان: عشق، مداری‌ست که زندگی به دور آن می‌چرخد.امان از عشق به یغما رفته! ولی مگر عشق دست می‌کشد؟ هرگز! عشق خفته در قلب دو دلداده بار دیگر رخ می‌نماید و زندگانی را دست‌خوش دگرگونی می‌سازد! باز هم صدای گریه، فضای سرد راهرو را پر کرده بود. با تعجب نگاهی به در واحد روبه‌رویی انداخت؛ به شدت کنجکاو بود تا از راز همسایه‌ی گریان روبه‌رویی سر دربیاورد اما هنوز موفق به دیدن او نشده بود. نزدیک به یک ماه از آمدن به این خانه می‌گذشت و رعنا هر شب وقتی خسته به خانه برمی‌گشت، صدای گریه‌ای پر سوز و گداز را می‌شنید؛ گویی ملودی هر شب این خانه، صدای هق‌هق گریه بود! در چوب‌گردویی را باز کرد و پا ...

  • مساعی برای بازگشت یک شوریدگی
  • Rahel
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 40
  • عاشقانه
  • بازدید: 1779
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : عسل دختر شادو شیطون که به خاطر مشکلاتی که توی زندگیش دامن گیرش میشه مجبور میشه که با پسرعموش و رفیق پسرعموش همخونه بشه با پسرایی که اوناهم از شیطنت و دانلود رمان  بچه بازی از عسل کم نمیارن بین اینهمه شیطنت درگیر تا اینکه یه روز….هنگامی که بر بلندای قله عشق و صداقت بر پایه کوهساران لطافت ایستاده بودیم هردو دست در دست هم سوگند وفاداری یاد کردیم که ناگهان… رعدوبرق جدایی به دستانمان اثابت کرد و در دریای جدایی غرق شدیم که ناگهان… چرخه عشق ما سه نفر شکل گرفت و….. ارباب اولش چشماش گرد شد اما بعدش اونم عینه من راست شدو دست به سینه مقابلم ایستاد بعد با لحنی که انگار داره مسخره ام میکنه:/ ...

  • تاوان عشق مشترک
  • کیانا بهمن زاد
  • بلک استار
  • تعداد صفحات : 250
  • عاشقانه, اجتماعی
  • بازدید: 30566
ادامه و دانلود

قلم من، زبان دل شماست! می‌نویسم از حرف‌هایی که در دلتان، انباشته شده‌اند و قدرت روی کاغذ آمدن را ندارند. قلم من، دست آن‌ها را می‌گیرد و روی سطرهای کاغذ، می‌نشاند.این‌جا، هیچ‌کس شبیه تو نیست! هیچ دلداده‌ای چون تو، دلبسته نیست هیچ نگاهی به زیبایی نگاه تو، گیرا نیست هیچ خنده‌ای چون خنده‌ی تو، گرمی بخشِ وجودم نیست هیچ نگرانی چون تو، مضطرب احوال من نیست این‌جا، هیچ‌کس شبیه تو در خاطرات من، ماندگار نیست آن‌جا، هیچ‌کس شبیه من نیست هیچ عاشقی چون من، دیوانه‌ی تو نیست هیچ دلبری چون من، دلبرِ دلت نیست هیچ چشمی چون چشمِ من، آواره‌ی خنده‌هایت نیست آن‌جا، هیچ‌کس چون من در قلبت، صاحبِ خانه نیست این‌جا سرنوشت هست؛ آن‌جا قسمت این‌جا جدایی هست؛ آن‌جا دوری این‌جا غم هست؛ آن‌جا فراق این‌جا عاشق هست؛ آن‌جا معشوق! *** هوای ...

  • دلنوشته‌ی زبان دل
  • آتوسا رازانی
  • ش.روحبخش
  • تعداد صفحات : 53
  • تگ: محبوب
  • بازدید: 1724
ادامه و دانلود

خلاصه: رمان آب و آتش روایتگر داستانی است که دختر داستان ما به فکر خودش و اینکه خودش برنامه چیده پسری را وارد زندگیش کنه که باب میل پدرش باشه و با اون به راحتی ازدواج کنه و  بعد از اینکه به مقصدش رسید ازش جدا بشه و بره خارج کشور سمت کسی که دوستش داره ولی دختر داستان اطلاع نداره پسری که انتخاب کرده برای اردواج خودش با نقشه وارد زندگیش شده و قصد انتقام گرفتن از پدر دختر را داره و در این مدت لج بازی های دختره و .... همچین می گه کار! خب، چندتا مشتری برای خریدن آبمیوه یا آیس پک یا شایدم برای خریدن دوتا اسکوپ بستنی منتظرتن؟! یا نه شایدم دوتا کافه با کیک شکلاتی برای ...

  • آب و آتش
  • فاطمه رنجبر
  • ش.روحبخش
  • تعداد صفحات : 505
  • اجتماعی،عاشقانه
  • بازدید: 12546
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان روژان دوباره چراغ های راهنمایی با من لج کرده بودند تا بهشون میرسیدم چراغ قرمز میشد و من با حرص لبم رو میجویدم و به زمین و زمان ناسزا میگفتم .بالاخره بعد از نیم ساعت به دانشگاه رسیدم . ماشین رو بالاتر از دانشگاه کنار خیابون پارک کردم چون مطمئن بودم نه تو پارکینگ و نه جلوی دانشگاه جای پارکی پیدا نخواهم کرد. نگاهی سرسری به خودم تو آینه انداختم و بعد از مطمئن شدن از مرتب بودنم از ماشین پیاده شدم و به سمت دانشگاه رفتم . از ترس این که گیر حراست دانشگاه نیفتم کمی مقنعه ام رو جلو کشیدم و وارد دانشگاه شدم. صدای همهمه دانشجو ها در سالن پیچیده بود .هرچی به کلاسم نزدیکتر میشدم ...

  • روژان
  • زهرا فاطمی (تبسم)
  • بلک استار
  • تعداد صفحات : 305
  • عاشقانه
  • بازدید: 8318
ادامه و دانلود

می‌گویند زندگی ادامه دارد،می‌گویند ناامید نباش،می‌گویند ناشکری نکن؛ اما نمی‌فهمند تنهایی چه دردی دارد... زندگی‌ام را با قلم تنهایی نوشته‌اند سرنوشتم را با جوهرِ تنهایی رنگین کرده‌اند اولین کلمه‌ای که در تقدیرم نوشتند تنهایی بود​ همه‌ی ملت می‌گویند آن دخترک چه می‌فهمد از دنیای بزرگ‌ترها؟ نمی‌دانند که همین دخترک از خیلی‌های این ملت بیشتر می‌فهمد... .​ *** زندگی‌ام پر شده بود از تو تویی که مرا بی‌توجه به حال و هوای ابری‌ام در خیابانی خیس درحالی که باران شلاقانه به پیکرمان ضربه می‌زد تنها گذاشتی و بدونِ سخن، نیم‌نگاهی به منِ مبهوت انداختی و رفتی... . *** دلتنگی زمان و مکان نمی‌شناسد ناگهان به خودت می‌آیی و می‌بینی برای ده‌ها نفر دلتنگ شده‌ای آن‌قدر دلتنگ که بگذاری بروی به جایی که هیچ انسانی آنجا را نشناسد... ​ *** یک‌بار برای همیشه روبه‌رویم بایست و جواب سوالم را بده: «چرا؟» *** اگر ...

  • دلنوشته‌ی زندگی با چاشنی تنهایی
  • PARMIS.H
  • رها
  • تعداد صفحات : 13
  • تگ: منتخب
  • بازدید: 1351
ادامه و دانلود