خلاصه رمان محله مرگ: رها یه دختر کنجکاوه که این کنجکاوی کار دستش می‌ده و طولی نمی‌کشه که با پسری به اسم آراز آشنا میشه و بهش علاقه‌مند میشه. اتفاقاتی برای رها می‌افته که بارها بارها کارش به بیمارستان می‌کشه ولی جون سالم به در می‌بره و بالاخره... .   دانلود رمان محله مرگ       قسمتی از دانلود رمان محله مرگ: سارا که رفت بیرون از اتاق چشامو باز کردم از جام بلند شدم. یه آب به دست و صورتم زدم و یه مانتوی صورتی کمرنگ پوشیدم با یه شلوار لی آبی. یه مقنعه مشکی هم سرم کردم. تو ۵ دقیقه بهتر از این نمی‌شد. کوله پشتی‌مو برداشتم و با سرعت از اتاق خارج شدم . از پله‌ها که پایین رفتم، دیدم سارا اخماش تو همه و ...

  • محله مرگ
  • میم_84
  • آرین
  • عاشقانه / تخیلی
  • بازدید: 16464
ادامه و دانلود

معرفی رمان تاوان: این‌بار دست تقدیر عقب می‌کشد، ایوان بی‌رحمانه می‌تازد و قصاص می‌کند دردهایی را که کشیده است. می‌تازد و در پی تاخت و تازش کیفرِ جنونش بر سر دیگران نازل می‌شود. و زمین می‌چرخد و زمان می‌گذرد و میان این روزگار سهمگین، یک رنگ لبخند، از تمام بدخویی‌های ایوان گذر می‌کند. این‌بار دور، دور شادی‌ست، دور لبخند است، حتی اگر لبخندی جنون آمیز باشد و این‌بار... دور، دورِ بازی مهر است، دورِ تاختن فریحا*!   دانلود رمان تاوان     قسمتی از دانلود رمان تاوان: قطع کرد و راه افتاد سمت اتاق داشتم به تلفن مشکوکش فکر می‌کردم که یه جسم سیاه از جلوم رد شد. آب دهنمو قورت دادم. لعنتی! آروم پشتش راه افتادم: کجا میری؟ داشت می‌رفت سمت اتاق، یه لحظه برگشت و سمتم پارس ...

  • تاوان
  • Az_novelists
  • مائده شمس
  • تعداد صفحات : 400
  • جنایی / عاشقانه
  • بازدید: 21514
ادامه و دانلود

خلاصه رمان: دانلود رمان عاشقانه در مورد دختری هست که پدرش به قتل میرسه و مجبور میشه جهت انتقام با پسری که پلیسه همکاری کنه هر چند اطلاع نداره پسره پلیسه و موضوعات زیبایی رقم میخوره در داستان دوست داشتن جنگ است،اگر دو تن یکدیگر را در آغوش کشند،جهان دگرگون می‌شود،اندیشه‌ها گوشت می‌گیرند،جهان واقعی و محسوس می‌شود، نان بویش را بازمی‌یابد، آب آب است، قرار نیست کار تورو راه بندازن ما خیلی قبل تر از تو دنبال سبحانی بودیم بالاخره منم باید کمکشون کنم، چون یه ریشه ی این کار هم مربوط بمن میشه بالاخره منم از سبحانی کینه دارم بعدشم تو بمن دستور دادی مدرک جمع کنم نه اونا سرشو تکون داد و گفت افرین خوشم اومد دیگه حرفی بینمون رد و بدل ...

  • پریزده های شهر
  • نیلوفر دلیریان
  • BLACK.STAR
  • تعداد صفحات : 520
  • عاشقانه، پلیسی
  • بازدید: 11173
ادامه و دانلود

خلاصه: رمان  داستانی که روایت نشد. روایتی برخواسته از حیله‌های یک شخصیت؛ شخصیت بی‌نامی که به خوانده نشدن محکوم شد. او از سیاه‌چاله‌ی ذهن نویسنده‌اش برمی‌خیزد و خود داستانش را روایت می‌کند. داستانی که نباید نوشته میشد! داستانی که نباید خوانده شود!​ تمام کوچه پس‌کوچه‌های ذهنم درد می‌کند؛ زلزله‌ی فکرها، خانه‌ی آرزوهایم را ویران کرده. ابرهای برخواسته از سردرگمی، دائم می‌بارند و آتشِ حسرت‌هایم، زبانه می‌کشد. درمیانِ طوفان غم می‌ایستم و به او خیره می‌شوم. جایی کنارِ تخته‌ی روحم ایستاده و خودنویسِ مشکی رنگ را با صدای بدی بر آن می‌کشد. تمام جسمَم از صدای خش برداشتنِ روحم، پر شده است. تنها راهِ نجات، خواسته‌ی اوست و من در سیاه‌چاله‌ی ذهنم سقوط می‌کنم. *** معلق درمیانِ سیاهی به دنبالش می‌روم. دست‌هایش را در جیب شلوارش فرو برده؛ همان شلوارِ مشکی ...

  • خودنِویس
  • mehrabi83
  • MaeDew
  • تعداد صفحات : 70
  • فانتزی، اجتماعی
  • بازدید: 2380
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : عسل دختری مهربان، امااز جنس انسان های شجاع و کم سن و سال؛دختری که با ورود به دنیای تاریک مرد مرموز و خطرناک، سرنوشت خود را به سیاهی و تاریکی می کشاند. و اما… در بین این تاریکی ها قلبی که بی پروا برای مرد سیاه پوش می تپد.همین ماجرا باعث می شود، مجبور به پیمودن راهی شود که خطرناک است. هم اینک مرد سیاه پوش، کسی که از دل تاریکی ها بیرون آمده است، با انتخاب عسل دنیای خود را به سمت روشنی سوق می دهد و اما آیا این انتخاب دنیایش را چگونه تغییر می دهد؟ تقریبا پنج دقیقه ای اون طرف بود که بعد سمت ما اومد . بدون اینکه به من توجهی کنه، به پشت سریم که ...

  • نبرد عشق عسلی
  • نجمه صدیقی
  • BLACK.STAR
  • تعداد صفحات : 330
  • معمایی ،عاشقانه
  • بازدید: 9268
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان داستان درباره عروسی به نام نادیاست که در شب عروسی خود به قتل می‌رسد و بعد از پنج روز عروسی دیگر به کام مرگ می‌رود.لباس عروس را بر تن کردم تا پا به دنیایی رنگارنگ بگذارم. گاهی سفید، گاهی سیاه، گاهی به رنگ عشق، گاهی به رنگ خون! به دامن سفیدش چنگ انداخت و چند قدم عقب رفت. بعد از چند قدم تن سردش به دیوار خورد، چشمان خیسش را به جلو دوخت، از چیزی که پیش رویش بود واهمه داشت. زبان تکان داد تا چیزی بگوید اما خنجر خونین امانش نداد و بی‌رحمانه گلویش را خط انداخت، لباس سفیدش هم رنگ خون شد، بر زمین نشست و تکیه به دیوار داد. دلش می‌خواست آخرین جمله را ...

  • داستان کوتاه عروس نیمه شب
  • black.star
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 53
  • جنایی ، درام، تخیلی
  • بازدید: 3099
ادامه و دانلود

معرفی رمان دزد و پلیس بازی عاشقانه: دانلود رمان گاه باید سرِ دیوانگی برداشت میان روزمرگی‌های طاقت فرسا و کمی نفس راحت کشید از دست دغدغه‌ها. حال، قانون استراحت مطلق حکم می‌کند برای مجرمی که مدت‌هاست پناه است و خط کشیده بر روی احساس. میان تفاوت‌هایی انکار نشدنی، اینبار عشق چیره می‌شود بر تمام باورها و می‌شکفد در قلب‌هایی که عجیب پسش می‌زنند.   دانلود رمان دزد و پلیس بازی عاشقانه   قسمتی از رمان: دانلود رمان پلیسی  روم رو ازش گرفتم و به سمت در خروجی رفتم. همین‌جور قدم‌های متوسط می‌ذاشتم که صداش رو شنیدم: - ایست. بدون معطلی شروع کردم به دویدن. به پشتم نگاه نمی‌کردم؛ به در خروجی عمارت رسیدم. هر کاری کردم در باز نشد. لعنت! درو قفل کرده بودن. به سمت بهمن چرخیدم. ...

  • دزد و پلیس بازی عاشقانه
  • ستاره سیاه
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 379
  • عاشقانه / جنایی / طنز
  • بازدید: 22063
ادامه و دانلود

خلاصه:  داستان این رمان از یک انتحاب اشتباه شروع میشه که دختر داستان ما فکر میکنه هر عشقی عشق واقعی هست ولی متوجه میشه که اشتباه و شخص دیگه ای وارد زندگیش میشه که اول کار ایلین با اون زیاد خوب نیست و با هم درگیر میشن سر هر موضوعی سه تایی نگاهی بهم انداختن چیه تا حالا همو ندیدین یا می خواین زیر شرط بزنین؟ - مسعود اما ما پیرژامه تنمون نیست - مونیکا با پرویی گفت : خوب لخت برو آقا هممون از این حرف مونیکا زیر خنده زدیم محیا میگم بچه ها اینا با این تیپ و قیافه این موتورا بخوان با لباس زیر تا خونه برن چی فیلمی میشن چقدر ملت بخندن - دانلود رمان عاشقانه  آیلین بانوی من به ما ربطی ...

  • ایلین بانوی من
  • فریده بانو
  • بهار قربانی
  • تعداد صفحات : 322
  • عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 30868
ادامه و دانلود

خلاصه رمان :  دانلود رمان عاشقانه کی فکرش را میکرد در مورد این دختر و پسره که رو به روی هم قرار میگیرن ! دختر و پسری که با روش خودشون با مشکلاتشون مبارزه میکنن، این داستان قراره عشق و احساسو محک بزنه. قراره دختر قصه رو عوض کنه، قراره پسر قصه رو مرد کنه خداییش ما اصلا چه فکری کردیم که اون خونه به اون بزرگی رو ول کردیم اومدیم تو این قوطی کبریت من هنوز نمیدونم همیشه از آپارتمان بدم میومده به دودلیل یکیش این که باید آروم بری آروم بیای و جیکم نزنی ،دوم به خاطر آسانسورش بود که باید سه ساعت وایسی تا بیاد  وای مثل این که بالاخره آسانسور اومد شیطونه داشت میگفت بزنه به مخم 8 ...

  • کی فکرش رو می کرد
  • دختر باران و pitishka
  • فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : 416
  • عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 13190
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان عاشقانه زمانه یه دختره با گذشته پر پیچ و خم. بنابه دلایلی بعد از چندین سال با برادر خوندش به تهران میاد و در اون جا با کسی آشنا می‌شه که تمام گذشته و حال و آیندش وصل شده به اون شخص... با چشم های گرد شده به پسر بچه نیم متری که درو باز کرده بود، نگاه کردم. عجب دیوونه خونه ایه این‌جا! با نیش باز وارد شد و گفت: سالاری تو که باز مثل اون حیوون نجیب کار می‌کنی! سالاری لبخند پر حرصی زد و در حالی که عینکش رو بالا می‌داد گفت: سلام آقا مهرزاد! پسر به مردی که با کوهی از پرونده از کنارش رد شد لبخندی زد و گفت: سلام لیمو امانی! مرد ...

  • زمان بی‌زمانه
  • راحانا ( حنانه.س )
  • BLACK.STAR
  • تعداد صفحات : 270
  • عاشقانه
  • بازدید: 7375
ادامه و دانلود