خلاصه رمان : دانلود رمان بازگشت ارباب جوان رمان درباره دختري به اسم ماهرخه که توي روستا با خانواده عموش زندگي ميکنه سالها پيش خانوادشو از دست داده و عموي ماهرخ اربابه روستاهم هست وتو اتاق زير شيرووني نشسته بودمو خاطراتو مرور ميکردم زماني که بابا زنده بودو هيچ غم و غصه اي نداشتم ....تنها نبودم پدرم که بود کل تنهاييامو پر ميکرد..پدرم که بود هيچ کس نميتونست ازارم بده ..ولي حالا کل دنيا انگار بامن دشمنن ...حالا ديگه بايد رير اين کوله بار غم و غصه هام طاقت بيار حالا که عمورو از دست دادم حالا ديگه تنهاي تنها شدم ديگه کسي نميتونه در برابر ازاراي زن عمو منو نجات بده ....همين ديروز بود که عمو سکته کرد ...اون مثل پدرم ...