خلاصه: رمان  داستانی که روایت نشد. روایتی برخواسته از حیله‌های یک شخصیت؛ شخصیت بی‌نامی که به خوانده نشدن محکوم شد. او از سیاه‌چاله‌ی ذهن نویسنده‌اش برمی‌خیزد و خود داستانش را روایت می‌کند. داستانی که نباید نوشته میشد! داستانی که نباید خوانده شود!​ تمام کوچه پس‌کوچه‌های ذهنم درد می‌کند؛ زلزله‌ی فکرها، خانه‌ی آرزوهایم را ویران کرده. ابرهای برخواسته از سردرگمی، دائم می‌بارند و آتشِ حسرت‌هایم، زبانه می‌کشد. درمیانِ طوفان غم می‌ایستم و به او خیره می‌شوم. جایی کنارِ تخته‌ی روحم ایستاده و خودنویسِ مشکی رنگ را با صدای بدی بر آن می‌کشد. تمام جسمَم از صدای خش برداشتنِ روحم، پر شده است. تنها راهِ نجات، خواسته‌ی اوست و من در سیاه‌چاله‌ی ذهنم سقوط می‌کنم. *** معلق درمیانِ سیاهی به دنبالش می‌روم. دست‌هایش را در جیب شلوارش فرو برده؛ همان شلوارِ مشکی ...

  • خودنِویس
  • mehrabi83
  • MaeDew
  • تعداد صفحات : 70
  • فانتزی، اجتماعی
  • بازدید: 3014
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : عسل دختری مهربان، امااز جنس انسان های شجاع و کم سن و سال؛دختری که با ورود به دنیای تاریک مرد مرموز و خطرناک، سرنوشت خود را به سیاهی و تاریکی می کشاند. و اما… در بین این تاریکی ها قلبی که بی پروا برای مرد سیاه پوش می تپد.همین ماجرا باعث می شود، مجبور به پیمودن راهی شود که خطرناک است. هم اینک مرد سیاه پوش، کسی که از دل تاریکی ها بیرون آمده است، با انتخاب عسل دنیای خود را به سمت روشنی سوق می دهد و اما آیا این انتخاب دنیایش را چگونه تغییر می دهد؟ تقریبا پنج دقیقه ای اون طرف بود که بعد سمت ما اومد . بدون اینکه به من توجهی کنه، به پشت سریم که ...

  • نبرد عشق عسلی
  • نجمه صدیقی
  • BLACK.STAR
  • تعداد صفحات : 330
  • معمایی ،عاشقانه
  • بازدید: 10197
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان داستان درباره عروسی به نام نادیاست که در شب عروسی خود به قتل می‌رسد و بعد از پنج روز عروسی دیگر به کام مرگ می‌رود.لباس عروس را بر تن کردم تا پا به دنیایی رنگارنگ بگذارم. گاهی سفید، گاهی سیاه، گاهی به رنگ عشق، گاهی به رنگ خون! به دامن سفیدش چنگ انداخت و چند قدم عقب رفت. بعد از چند قدم تن سردش به دیوار خورد، چشمان خیسش را به جلو دوخت، از چیزی که پیش رویش بود واهمه داشت. زبان تکان داد تا چیزی بگوید اما خنجر خونین امانش نداد و بی‌رحمانه گلویش را خط انداخت، لباس سفیدش هم رنگ خون شد، بر زمین نشست و تکیه به دیوار داد. دلش می‌خواست آخرین جمله را ...

  • داستان کوتاه عروس نیمه شب
  • black.star
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 53
  • جنایی ، درام، تخیلی
  • بازدید: 3821
ادامه و دانلود

معرفی رمان دزد و پلیس بازی عاشقانه: دانلود رمان گاه باید سرِ دیوانگی برداشت میان روزمرگی‌های طاقت فرسا و کمی نفس راحت کشید از دست دغدغه‌ها. حال، قانون استراحت مطلق حکم می‌کند برای مجرمی که مدت‌هاست پناه است و خط کشیده بر روی احساس. میان تفاوت‌هایی انکار نشدنی، اینبار عشق چیره می‌شود بر تمام باورها و می‌شکفد در قلب‌هایی که عجیب پسش می‌زنند.   دانلود رمان دزد و پلیس بازی عاشقانه   قسمتی از رمان: دانلود رمان پلیسی  روم رو ازش گرفتم و به سمت در خروجی رفتم. همین‌جور قدم‌های متوسط می‌ذاشتم که صداش رو شنیدم: - ایست. بدون معطلی شروع کردم به دویدن. به پشتم نگاه نمی‌کردم؛ به در خروجی عمارت رسیدم. هر کاری کردم در باز نشد. لعنت! درو قفل کرده بودن. به سمت بهمن چرخیدم. ...

  • دزد و پلیس بازی عاشقانه
  • ستاره سیاه
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 379
  • عاشقانه / جنایی / طنز
  • بازدید: 24135
ادامه و دانلود

خلاصه:  داستان این رمان از یک انتحاب اشتباه شروع میشه که دختر داستان ما فکر میکنه هر عشقی عشق واقعی هست ولی متوجه میشه که اشتباه و شخص دیگه ای وارد زندگیش میشه که اول کار ایلین با اون زیاد خوب نیست و با هم درگیر میشن سر هر موضوعی سه تایی نگاهی بهم انداختن چیه تا حالا همو ندیدین یا می خواین زیر شرط بزنین؟ - مسعود اما ما پیرژامه تنمون نیست - مونیکا با پرویی گفت : خوب لخت برو آقا هممون از این حرف مونیکا زیر خنده زدیم محیا میگم بچه ها اینا با این تیپ و قیافه این موتورا بخوان با لباس زیر تا خونه برن چی فیلمی میشن چقدر ملت بخندن - دانلود رمان عاشقانه  آیلین بانوی من به ما ربطی ...

  • ایلین بانوی من
  • فریده بانو
  • بهار قربانی
  • تعداد صفحات : 322
  • عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 35371
ادامه و دانلود

خلاصه رمان :  دانلود رمان عاشقانه کی فکرش را میکرد در مورد این دختر و پسره که رو به روی هم قرار میگیرن ! دختر و پسری که با روش خودشون با مشکلاتشون مبارزه میکنن، این داستان قراره عشق و احساسو محک بزنه. قراره دختر قصه رو عوض کنه، قراره پسر قصه رو مرد کنه خداییش ما اصلا چه فکری کردیم که اون خونه به اون بزرگی رو ول کردیم اومدیم تو این قوطی کبریت من هنوز نمیدونم همیشه از آپارتمان بدم میومده به دودلیل یکیش این که باید آروم بری آروم بیای و جیکم نزنی ،دوم به خاطر آسانسورش بود که باید سه ساعت وایسی تا بیاد  وای مثل این که بالاخره آسانسور اومد شیطونه داشت میگفت بزنه به مخم 8 ...

  • کی فکرش رو می کرد
  • دختر باران و pitishka
  • فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : 416
  • عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 14320
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان عاشقانه زمانه یه دختره با گذشته پر پیچ و خم. بنابه دلایلی بعد از چندین سال با برادر خوندش به تهران میاد و در اون جا با کسی آشنا می‌شه که تمام گذشته و حال و آیندش وصل شده به اون شخص... با چشم های گرد شده به پسر بچه نیم متری که درو باز کرده بود، نگاه کردم. عجب دیوونه خونه ایه این‌جا! با نیش باز وارد شد و گفت: سالاری تو که باز مثل اون حیوون نجیب کار می‌کنی! سالاری لبخند پر حرصی زد و در حالی که عینکش رو بالا می‌داد گفت: سلام آقا مهرزاد! پسر به مردی که با کوهی از پرونده از کنارش رد شد لبخندی زد و گفت: سلام لیمو امانی! مرد ...

  • زمان بی‌زمانه
  • راحانا ( حنانه.س )
  • BLACK.STAR
  • تعداد صفحات : 270
  • عاشقانه
  • بازدید: 8094
ادامه و دانلود

خلاصه رمان: دانلود رمان روزهای پاییزی _ داستان عشقی همراه با رقیب، یلدا دختری که بین عشقِ آراد و هیراد گیر کرده است؛ ولی این عشق فقط یک برنده دارد. عشقی تنگاتنگ، جدال تا پای جان، مرگ و در آخر خوشبختی. چه کسی صاحب عشق و سهم چه کسی دانه‌های سرد خاک می‌شود؟   دانلود رمان روزهای پاییزی   قسمتی از رمان روزهای پاییزی: رمان عاشقانه روزهای پاییزی -مامان مطمئنی بابابزرگ مرخص میشه از بیمارستان؟ مامان یه لبخند کمرنگ بهم زد و گفت: معلومه که مرخص میشه عزیزم.... تو هم با خیال راحت برو دانشگاه و امتحان تو بده، فکر این چیزها هم نباش. یه لبخند گرم به مامانم زدم و کیفم و گرفتم تا با ماشین مامانم برم دانشگاه. ماشین و روشن کردم و راه افتادم. ...

  • روزهای پاییزی
  • هستی ابراهیم‌نیا
  • مائده شمس
  • تعداد صفحات : 84
  • عاشقانه
  • بازدید: 8633
ادامه و دانلود

معرفی رمان: دانلود رمان اجتماعی  وداع با تنهایی _ دختری پر از درد روزگار، محکوم به زندگی‌ای شده که او را در منجلاب قرار داده! زندگی با پدری بی‌رحم و بی‌عاطفه او را بیشتر در فقر فرو برده و او در پس رهایی است رهایی از چنگال دیوی که او را محاصره کرده. در پی این اتفاقات به جشن تولدی دعوت می‌شود و این شروع ماجراست و آشنایی با افرادی که حتی فکرش را هم نمی‌کرده، راهی برای نجات هست؟!   دانلود رمان وداع با تنهایی     قسمتی از رمان: دانلود رمان صورتم از درد جمع شد، تمام تنم به لرزه افتاد و آب دهنم خشک شد! بعد هلم داد و اینقدر با پاهاش کوبید بهم که دیگه نا نداشتم بلند شم. حالم از خودم، از زندگی‌ای ...

  • وداع با تنهایی
  • پریسا دارابی
  • مائده شمس
  • تعداد صفحات : 519
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 14289
ادامه و دانلود

 خلاصه: رمان اقا و خانم صوفی روایتگر داستان زیبا می باشد که دختر و پسری از روی اجبار مجبور به ازدواج با هم میشن و در این زندگی اتفاق های جالبی رخ میده که توصیه میکنم مطالعه کنید  کاملا مشخصه که پسره نمی خواد ازدواج کنه، یعنی فعلا قصدشو نداره. ولی مشخصه خیلی برای رفتن اصرار داره، پس..ملیکا و نازی همزمان گفتن: پس؟ پس می تونیم یه ازدواج سوری راه بندازیم وهرکی بره دنبال کار خودش. دخترها چند ثانیه بعد از شنیدن این حرف مات و مبهوت موندن، و یهو زدن زیر خنده و با تمام توان می خندیدن.با خشم گفتم: چتونه مثل خر می خندین؟ ملیکا اشکش رو پاک کرد و گفت: توی رمان ها می گردی ها. نازی هم سرش رو با خنده ...

  • اقا و خانم صوفی
  • حدیث افشارمهر
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 650
  • عاشقانه ،طنز ،همخونه ای
  • بازدید: 31362
ادامه و دانلود