خواننده کیارش فرهمند یه روز که داشت همراه دوستش نوید به ویلاش تو شمال میرفت با دختری مواجه میشه که روی زمین افتاده بود اونو میبره پیش خودش و بعد که میفهمه دختره حافظشو از دست داده اونو به عنوان پرستار پسر ش قبول میکنه و اتفاقات زیادی پیش میات که ….. نوید:خب تحویل پلیس میدیمش اونا خودشون خانوادشو پیدا می کنن. سری تکون دادم و باهم رفتیم تو اتاق. دختره : حالا چیکار کنم؟ نوید : تحویل پلیس می دیمت اونا خانوادتو پیدا می کنن. دختره : میشه منو تحویل پلیس ندین. با پوزخند گفتم : چیه نکنه خلافکاری؟ دختره با عجز نگام کرد. ماشین رو پارک کردیم و پیاده شدیم.داشتیم می رفتیم سمت ویلا که دیدم دختری کنار صخره افتاده بود و از سرش خون میومد.به ...