خلاصه رمان : دانلود رمان ازدواج صوری داستان درباره ی دختری به نام سوگل که با از دست دادن پدر وخواهرش توی یک تصادف مجبور به  ازدواج با پسری به نام باراد میشه که علاوه بر تغییر زندگی باراد زندگی خودشم تغییر می کند… نـــــــــه! من نمیخوام! صدای جیغم کل محل برداشت. دویدم سمت اتاقم. مادرم پشت سرم اومد.  دخترم قربونت برم! دیگه نذاشتم ادامه بده با تمام توانم در کوبیدم. تا اونجایی که می تونستم زار زدم. – لعنت به همتون! لعنت.. مامانم اومد پشت در. – دخترم به خدا اگه مجبور نبودم این کارو نمی کردم. صحبت یه میلیون دو میلیون نیست که! بیست میلیون. تمام زندیگمم بفروشم صدتومنم نمیشه! – به من چه؟ من ازدواج نمی کنم! – عزیزم. فدات بشم می دونی که اگه ...

  • ازدواج صوری
  • پرستو ن
  • طراح:
  • تعداد صفحات : ت400
  • عاشقانه/کل کلی
  • بازدید: 41212
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان تازیانه ی باران _ آرام تک دختر محبوب خانواده‌ی کیانی حالا پس از سال‌ها منتظر بازگشت نامزد محبوبش است. اما دست تقدیر همه چیز را واژگون می‌کند! به جای آن مازیار خام و عاشق سابق، این‌بار مردی جوان‌ و پخته رو به روی آرام ظاهر می‌شود. همه چیز را دست‌خوش تغییرات قرار می‌گیرد و آرام ساده‌لوحانه دوست دارد همه چیز را مثل سابق ببیند. اما هیچ چیز قرار نیست طبق میل پیش رود. چرخ گردون روزگاه اتفاقاتی بی‌بدیل و باورنکردنی در جلوی راه او قرار می‌دهد که گاه تحملش را به زوال می‌کشد اما این بین احساساتی پرماجرا او را درگیر می‌کند.   رمان تازیانه ی باران   قسمتی از رمان: ﺗﻮ زندگی ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻗﺎﺑﻞ ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ! ﺍﯾﻨﻮ ﺗﻮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ...

  • تازیانه ی باران
  • سلما دادگر
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 887
  • عاشقانه
  • بازدید: 6064
ادامه و دانلود

مقدمه: مجموعه دلنوشته های قاتل احساساتم _ فکر می‌کنم به تو؛ دوباره و دوباره... گویی رسیده‌ام به پوچی، تمامِ احساساتم از بنِ جان قطع شده‌اند؛ تنها با طرد شدنم از سویِ تو! من نه احساسی دارم و نه چیزی را حس می‌کنم! گیر کرده‌ام میانِ پارادوکسی عظیم...! اکنون، دقیقاً در همین لحظه تو، قاتلِ تمام احساسات منی! و من با وجود قتلت؛ چه مضحک‌وارانه می‌پرسمت... .​   مجموعه دلنوشته های قاتل احساساتم   قسمتی از دلنوشته: قلبم پر بود از احساس، احساساتی که پایه‌ی رابطمه‌مان بودند! با وجودت، با هر نگاهت، قلبم لبالب از عشق می‌شد... اما حال تهی از هر حسی هستم! تو رفتی و احساس‌های من کشته شدند؛ تو قاتل احساساتم هستی! در ژرف شب، دقیق زمانی که جان می‌دادم برایت از بن جان، تو رفتی و با رفتنت قاتل احساس‌های عاشقانه‌ی ناکامم شدی!​ *** تو ...

  • مجموعه دلنوشته های قاتل احساساتم
  • کارگروهی
  • مائده شمس
  • تعداد صفحات : 32
  • عاشقانه
  • بازدید: 758
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان پری افسونگر _ پریان دختری است که چند وقتی است که بی‌اراده خود را در جنگلی می‌بیند که موجودات عجیبی درونش است. در این بین هم متوجه‌ی وجود خواهرش می‌شود که از او متنفر است و می‌خواهد او را بکشد. پریان به هر طریقی می‌خواهد که خواهرش را نجات دهد، حتی اگر مجبور باشد به آن سفر فوق خطرناک برود! در این بین حقایقی است که او نمی‌داند... .   رمان پری افسونگر   قسمتی از رمان: باز تو همون جنگل بودم، کنار همون درختی که رنگ خاص و عجیبی داشت. عجیب دوستش داشتم. از همون باری که ناخودآگاه خودم و اینجا پیدا کردم تا همین امروز همیشه اینجا کنار این درخت ظاهر میشم. من بهش میگم درخت پیر چون یه حسی بهم می‌گفت که عمر این ...

  • پری افسونگر
  • فاطمه نورا باستان
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 296
  • عاشقانه / فانتزی
  • بازدید: 4583
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان حباب روی آب _ دختری با قلبی شکسته درست یک هفته مونده به عروسیش فرار می‌کن. فرار از دست مردی که قدرت دستشه… . پناه بردن به خانواده‌ای که از قضا عروسی پسر بزرگ نزدیکه... یک اتفاق…یک تشابه… یک اسم و رازی که تو یک شب بارونی فاش می‌شه… .   رمان حباب روی آب     قسمتی از رمان: به چشم‌های کنجکاو راننده از آینه نگاهی کرد و با خودش فکر کرد چه خبری بدتر از اینکه یک هفته مونده به عروسی، عروس به دست شوهرش کشته بشه؟ از این خبری بدتر داریم؟ این پاسخ محکمی برای از بین بردن نگاه پر از سوال توی آینه هست؟ یعنی واقعاً هستند زن‌هایی که انقدر بی‌رحمانه بمیرن؟! و دوباره صحنه‌های صبح از جلوی چشمش مثل یک ...

  • حباب روی آب
  • دختر ماه
  • زهرا.ز
  • تعداد صفحات : 481
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 3634
ادامه و دانلود

معرفی رمان: دلنوشته من و دریای دلم _ تا به حال دلم را دیده‌ای؟ خرده‌های مانده و بند نزده‌اش را چطور؟ تا به حال بر دلم دست کشیده‌ای؟ خاک آن را دیده‌ای؟ زخم بی‌شمار بررویش را چطور؟ آن هم دیده‌ای؟ تا به حال دلم را دیده‌ای؟ خنجر عمیق مانده در آن را هم دیده‌ای؟ بی‌توجهی‌های به آن را چطور؟ دیده‌ای؟ رد پای عشق را هم دیده‌ای؟ آب خشکیدۀ دلم را هم دیده‌ای؟ دریای دل من دریا بود حال شوره‌زاری بیش نیست...   دلنوشته من و دریای دلم   قسمتی از دلنوشته: دل بود و شادی‌هایش... عشق بود و خنده‌هایش... مهر بود و داده‌هایش... روز بود و آرامش‌هایش... اما... دل هست و غم‌هایش... عشق هست و دلنوشته عاشقانه گریه‌هایش... مهر هست و دست رفته‌هایش... شب هست و اضطراب‌هایش... چه تفاوت‌هایی است میان دیروز و ‌امروز... چه تفاوت‌هایی ...

  • دلنوشته من و دریای دلم
  • t.sh
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 44
  • عاشقانه
  • بازدید: 633
ادامه و دانلود

مقدمه: مجموعه دلنوشته‌‌ های ناگفتنی‌ ها _ به کدام طرف بروم که ببینی حال پریشانم را؟ به چه کسی بگویم ناگفتنی‌های دلم را؟! دلم لب‌ریز از حرف‌های ناگفتنی است...! ولی کو گوش شنوا؟!   مجموعه دلنوشته‌‌ های ناگفتنی‌ ها   قسمتی از دلنوشته: به کجا خواهم رفت؟! مگر جایی هم دارم؟! قلبم شکسته‌است از این تنهایی. حرف دلم را به که بگویم؟! مگر کسی را دارم...! چه راحت تنها می‌شوم؛ و حرف‌های دلم جزءِ دسته‌ی ناگفتنی‌ها می‌شود. *** چقدر سخت است؛ وقتی دلت، آغوشی می‌خواهد تا حرف‌هایت را برایش بازگو کنی؛ اما... هیچ‌کس را نداری تا ناگفتنی‌هایت را بشنود... . آنگاه قلبت بازهم برای هزارمین بار، به‌خاطر بی‌کسی می‌شکند! *** گفت: «چرا پکری؟» گفتم: «حال ندارم.» گفت: «می‌خواهی با من حرف بزنی؟» چه می‌گفتم؟! مگر او حال قلب شکسته‌ی مرا می‌فهمید؟! هیچ‌کس غیر از خودم و آن کسی که شکست قلبم را... مرا درک نخواهد کرد! اشکالی ندارد؛ دفن ...

  • مجموعه دلنوشته‌‌ های ناگفتنی‌ ها
  • نسترن آقازاده
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 20
  • عاشقانه
  • بازدید: 629
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان پشیمان می شوی جلد دوم رمان سرپناهی دیگر _ قصه‌ی ما، قصه زندگی آدم‌های مختلف است که هرکدام پس از گذشت هفت ماه، آشیان و پناهی برای خود پیدا کرده‌اند. دیدارهای تصادفی، آتش انتقام باعث برداشته شدن رازهای خانوادگی می‌شود. پشیمانی از حماقت‌های گذشته، همانند پیچکی بر دور روابط انسان‌ها می‌پیچد و زندگی افراد زیادی را تحت شعاع قرار می‌دهد. گاهی این پیچک چنان تازیانه‌ای می‌زند که باعث نزدیک شدن یا دور شدن آن‌ها می‌شود. و اما عشق... آشیان خیلی از آن‌ها را در می‌زند؛ افرادی لابه‌لای دفتر گذشته پنهان شده‌اند که ناجی زندگی مهره‌های اصلی هستند. حال با این توصیف، زندگی آن‌ها به کدام مسیر می‌رسد؟! انتقام یا عشق؟! جبران گذشته یا تباهی؟!   رمان پشیمان می شوی جلد دوم رمان ...

  • پشیمان می شوی جلد دوم رمان سرپناهی دیگر
  • غزل محمدی
  • زهرا.زد.کا
  • تعداد صفحات : 1249
  • عاشقانه / اجتماعی / تراژدی / معمایی
  • بازدید: 3550
ادامه و دانلود

مقدمه: مجموعه دلنوشته های بال های شکسته _ در کنج دلم... قلبی تک و تنها نشسته و همچو باران، اشک می‌ریزد. ساعت‌ها به جای خالی‌ نیمه‌‌ی گمشده‌اش زل می‌زند... و به دنبال راه فراری از حال این روزهایش می‌گردد چه می‌داند که آن مسافر بی‌وفا... او را برای همیشه با کوله‌‌ بارش، ترک کرده است.​   مجموعه دلنوشته های بال های شکسته   قسمتی از دلنوشته: پرورگارا... ای دوست و غم‏‌خوار همیشگی‌‏‌ام این روزها از باران فراری هستم به دنبال کنجی می‏‌گردم که سقفی داشته باشد ماه‏‌ها پیش وقتی باران می‏‌بارید... با دیدنش، دلنوشته اختصاصی لبخندی کنج لبانم می‏‌نشست ساعت‌ها به خاطرات خوش گذشته فکر می‏‌کردم اما دگر از آن لبخند خبری نیست زیرا خاطراتم را بنده‏‌هایت، نابود کرده‏‌اند و از صفحه‌ی روزگار محو شدند این روزها، باران که می‏‌بارد... قلبم همچو آتشی شعله‏‌ور اعماق وجود را می‏‌سوزاند تنها ...

  • مجموعه دلنوشته های بال های شکسته
  • مهرنوش عطایی
  • مائده شمس
  • تعداد صفحات : 22
  • عاشقانه
  • بازدید: 602
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان آخرین یادواره _ زندگیِ آرامِ جوانی، با چالشِ ناگهانی روبه‌رو شده. تغییری ترسناک در راه است، که شبیه به یک مجازات می‌ماند. اما او تاوان چه چیزی را پس می‌دهد؟ شاید سزای آخرین یادواره. خاطره‌ای که هستی و نیستی‌اش را رقم می‌زند.   رمان آخرین یادواره   قسمتی از رمان: آوای رعد و برق در میان غوغای باران، ترس را به اندام مردانه‌اش هدیه می‌داد. وجودش با کبریتی به‌نام دلهره به آتش کشیده شده. حتی شرشر بارشِ ابرهای سیاه هم نمی‌توانست شعله‌های سرخِ زبانه کشیده در جانش را خاموش کند. گاه دلپیچه و گاه سرگیجه داشت. زخمِ تازه‌ی روی شقیقه‌اش، ناامید از به‌ درد آوردن تنِ او، دست از تقلا برداشته است. خراشِ کوچکِ چند روزه، در مقابل انبوهِ آلامش، شبیه به موری ...

  • آخرین یادواره
  • گندم سرحدی
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 560
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 18802
ادامه و دانلود