معرفی رمان: رمان حباب روی آب _ دختری با قلبی شکسته درست یک هفته مونده به عروسیش فرار می‌کن. فرار از دست مردی که قدرت دستشه… . پناه بردن به خانواده‌ای که از قضا عروسی پسر بزرگ نزدیکه... یک اتفاق…یک تشابه… یک اسم و رازی که تو یک شب بارونی فاش می‌شه… .   رمان حباب روی آب     قسمتی از رمان: به چشم‌های کنجکاو راننده از آینه نگاهی کرد و با خودش فکر کرد چه خبری بدتر از اینکه یک هفته مونده به عروسی، عروس به دست شوهرش کشته بشه؟ از این خبری بدتر داریم؟ این پاسخ محکمی برای از بین بردن نگاه پر از سوال توی آینه هست؟ یعنی واقعاً هستند زن‌هایی که انقدر بی‌رحمانه بمیرن؟! و دوباره صحنه‌های صبح از جلوی چشمش مثل یک ...

  • حباب روی آب
  • دختر ماه
  • زهرا.ز
  • تعداد صفحات : 481
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 3532
ادامه و دانلود

معرفی رمان: دلنوشته من و دریای دلم _ تا به حال دلم را دیده‌ای؟ خرده‌های مانده و بند نزده‌اش را چطور؟ تا به حال بر دلم دست کشیده‌ای؟ خاک آن را دیده‌ای؟ زخم بی‌شمار بررویش را چطور؟ آن هم دیده‌ای؟ تا به حال دلم را دیده‌ای؟ خنجر عمیق مانده در آن را هم دیده‌ای؟ بی‌توجهی‌های به آن را چطور؟ دیده‌ای؟ رد پای عشق را هم دیده‌ای؟ آب خشکیدۀ دلم را هم دیده‌ای؟ دریای دل من دریا بود حال شوره‌زاری بیش نیست...   دلنوشته من و دریای دلم   قسمتی از دلنوشته: دل بود و شادی‌هایش... عشق بود و خنده‌هایش... مهر بود و داده‌هایش... روز بود و آرامش‌هایش... اما... دل هست و غم‌هایش... عشق هست و دلنوشته عاشقانه گریه‌هایش... مهر هست و دست رفته‌هایش... شب هست و اضطراب‌هایش... چه تفاوت‌هایی است میان دیروز و ‌امروز... چه تفاوت‌هایی ...

  • دلنوشته من و دریای دلم
  • t.sh
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 44
  • عاشقانه
  • بازدید: 599
ادامه و دانلود

مقدمه: مجموعه دلنوشته‌‌ های ناگفتنی‌ ها _ به کدام طرف بروم که ببینی حال پریشانم را؟ به چه کسی بگویم ناگفتنی‌های دلم را؟! دلم لب‌ریز از حرف‌های ناگفتنی است...! ولی کو گوش شنوا؟!   مجموعه دلنوشته‌‌ های ناگفتنی‌ ها   قسمتی از دلنوشته: به کجا خواهم رفت؟! مگر جایی هم دارم؟! قلبم شکسته‌است از این تنهایی. حرف دلم را به که بگویم؟! مگر کسی را دارم...! چه راحت تنها می‌شوم؛ و حرف‌های دلم جزءِ دسته‌ی ناگفتنی‌ها می‌شود. *** چقدر سخت است؛ وقتی دلت، آغوشی می‌خواهد تا حرف‌هایت را برایش بازگو کنی؛ اما... هیچ‌کس را نداری تا ناگفتنی‌هایت را بشنود... . آنگاه قلبت بازهم برای هزارمین بار، به‌خاطر بی‌کسی می‌شکند! *** گفت: «چرا پکری؟» گفتم: «حال ندارم.» گفت: «می‌خواهی با من حرف بزنی؟» چه می‌گفتم؟! مگر او حال قلب شکسته‌ی مرا می‌فهمید؟! هیچ‌کس غیر از خودم و آن کسی که شکست قلبم را... مرا درک نخواهد کرد! اشکالی ندارد؛ دفن ...

  • مجموعه دلنوشته‌‌ های ناگفتنی‌ ها
  • نسترن آقازاده
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 20
  • عاشقانه
  • بازدید: 578
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان پشیمان می شوی جلد دوم رمان سرپناهی دیگر _ قصه‌ی ما، قصه زندگی آدم‌های مختلف است که هرکدام پس از گذشت هفت ماه، آشیان و پناهی برای خود پیدا کرده‌اند. دیدارهای تصادفی، آتش انتقام باعث برداشته شدن رازهای خانوادگی می‌شود. پشیمانی از حماقت‌های گذشته، همانند پیچکی بر دور روابط انسان‌ها می‌پیچد و زندگی افراد زیادی را تحت شعاع قرار می‌دهد. گاهی این پیچک چنان تازیانه‌ای می‌زند که باعث نزدیک شدن یا دور شدن آن‌ها می‌شود. و اما عشق... آشیان خیلی از آن‌ها را در می‌زند؛ افرادی لابه‌لای دفتر گذشته پنهان شده‌اند که ناجی زندگی مهره‌های اصلی هستند. حال با این توصیف، زندگی آن‌ها به کدام مسیر می‌رسد؟! انتقام یا عشق؟! جبران گذشته یا تباهی؟!   رمان پشیمان می شوی جلد دوم رمان ...

  • پشیمان می شوی جلد دوم رمان سرپناهی دیگر
  • غزل محمدی
  • زهرا.زد.کا
  • تعداد صفحات : 1249
  • عاشقانه / اجتماعی / تراژدی / معمایی
  • بازدید: 3379
ادامه و دانلود

مقدمه: مجموعه دلنوشته های بال های شکسته _ در کنج دلم... قلبی تک و تنها نشسته و همچو باران، اشک می‌ریزد. ساعت‌ها به جای خالی‌ نیمه‌‌ی گمشده‌اش زل می‌زند... و به دنبال راه فراری از حال این روزهایش می‌گردد چه می‌داند که آن مسافر بی‌وفا... او را برای همیشه با کوله‌‌ بارش، ترک کرده است.​   مجموعه دلنوشته های بال های شکسته   قسمتی از دلنوشته: پرورگارا... ای دوست و غم‏‌خوار همیشگی‌‏‌ام این روزها از باران فراری هستم به دنبال کنجی می‏‌گردم که سقفی داشته باشد ماه‏‌ها پیش وقتی باران می‏‌بارید... با دیدنش، دلنوشته اختصاصی لبخندی کنج لبانم می‏‌نشست ساعت‌ها به خاطرات خوش گذشته فکر می‏‌کردم اما دگر از آن لبخند خبری نیست زیرا خاطراتم را بنده‏‌هایت، نابود کرده‏‌اند و از صفحه‌ی روزگار محو شدند این روزها، باران که می‏‌بارد... قلبم همچو آتشی شعله‏‌ور اعماق وجود را می‏‌سوزاند تنها ...

  • مجموعه دلنوشته های بال های شکسته
  • مهرنوش عطایی
  • مائده شمس
  • تعداد صفحات : 22
  • عاشقانه
  • بازدید: 578
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان آخرین یادواره _ زندگیِ آرامِ جوانی، با چالشِ ناگهانی روبه‌رو شده. تغییری ترسناک در راه است، که شبیه به یک مجازات می‌ماند. اما او تاوان چه چیزی را پس می‌دهد؟ شاید سزای آخرین یادواره. خاطره‌ای که هستی و نیستی‌اش را رقم می‌زند.   رمان آخرین یادواره   قسمتی از رمان: آوای رعد و برق در میان غوغای باران، ترس را به اندام مردانه‌اش هدیه می‌داد. وجودش با کبریتی به‌نام دلهره به آتش کشیده شده. حتی شرشر بارشِ ابرهای سیاه هم نمی‌توانست شعله‌های سرخِ زبانه کشیده در جانش را خاموش کند. گاه دلپیچه و گاه سرگیجه داشت. زخمِ تازه‌ی روی شقیقه‌اش، ناامید از به‌ درد آوردن تنِ او، دست از تقلا برداشته است. خراشِ کوچکِ چند روزه، در مقابل انبوهِ آلامش، شبیه به موری ...

  • آخرین یادواره
  • گندم سرحدی
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 560
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 18263
ادامه و دانلود

مقدمه: دلنوشته دیدی دلم _ گوش کن! می‌شنوی؟ این صدای شکستن است؛ شکستن تو، ای دلم! در میان این شلوغی، در میان این همه دل، تو شکستی...!   دلنوشته دیدی دلم   قسمتی از دلنوشته: شاد بودی! غمی در تو وجود نداشت! پس چه شد؟ چرا این شکلی شدی؟ پس تکه‌هایت کو؟ چرا در گوشه‌ای می‌نشینی و دلنوشته عاشقانه آرام اشک می‌ریزی؟ می‌دانم تنهایی... اما آرام باش، درست می‌شود! دوباره تکه‌های شکسته‌ات را به هم وصل می‌کنم دوباره همان می‌شوی که بودی...! *** شکستی، اما بی‌صدا! تنها شدی، دم نزدی! گوش کن دلم! فقط من مانده‌ام و تو در این شلوغی، در این همهمه، در این دیار... من و توئیم که با هم مانده‌ایم می‌دانم آن روزها را یادت است... روزهایی که عشقش را داشتی روزهایی که تو، برای او می‌تپیدی... . *** دیدی دلم؟! او را دیدی؟ با دیگری بود... . من و تو با او نبودیم او بود؛ اما، ...

  • دلنوشته دیدی دلم
  • aran
  • زهرا.د
  • تعداد صفحات : 30
  • عاشقانه
  • بازدید: 571
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان جدایی رسیدنی _ همه‌چیز از یه تلنگر شروع شد. از یه کودکی، از یه نگاه از سر لج‌ولج‌بازی، دوست داشتن از اینجا شروع شد. دختر کوچولویی که با از دست دادن خانواده‌ش تنها شد و غمش رو پنهان کرد. نخواست کسی اشکش رو ببینه؛ ولی نیاز داشت به یه جادو، به یه تلنگر و به عشق... .   رمان جدایی رسیدنی   قسمتی از رمان: با عجله ماشینو بردم تو پارکینگ منتظر آسانسور بودم که خب از شانس من باز دیر میاد! پس پله‌هارو دوتا یکی میرم باز با عجله خودمو به طبقه چهار رسوندم و با تقی به در وارد آزمایشگاه شدم، خوشبختانه آقای وین هنوز نیومده. - هی الیزا آقای وین نیومده نه؟ باز که تو دیر اومدی! بعدم الیزا نه الیزابت، ثانیاً ...

  • جدایی رسیدنی
  • نرجس
  • زهرا.د
  • تعداد صفحات : 235
  • عاشقانه / اجتماعی / طنز
  • بازدید: 9361
ادامه و دانلود

مقدمه: مجموعه دلنوشته می دانم که می دانی _ بیا و بشماریم فاصله‌ها را، فاصله‌هایی که مرا پیر کردند و تو را راحت. می‌دانم که می‌دانی! پانصد و پانزده روز است که دستانم، دستان قویت را لمس نکرده؛ پانصد و پانزده روز است که در کنج اتاق می‌نشینم و چشمانم خیره به قاب عکسِ کوچکت به خواب می‌روند.​   مجموعه دلنوشته می دانم که می دانی   قسمتی از دلنوشته: می‌دانم که می‌دانی درنبودت چه کشیدم و چه اشک‌ها که نریختم. پانصد و پانزده روز است که در نبودت می‌ریزد و تو نیستی که بگویی لعنت به من که باعث این اشک‌هایت هستم.​ *** می‌دانم که تو می‌دانی هرشب درهمان زمان همیشگی برایت می‌خوانم، از همان شعر‌های همیشگی، شعرهایی که وقتی شروعش می‌کردم با خنده‌هایت به پایان می‌رسید و من دستانم را ...

  • مجموعه دلنوشته می دانم که می دانی
  • یاسمن رضیان
  • فاخته
  • تعداد صفحات : 25
  • عاشقانه
  • بازدید: 543
ادامه و دانلود

fمقدمه: دلنوشته برای قلب شکسته ام _ بیچاره... خودم را نمی‌گویم! با قلبم بودم! آنقدر گریه کرده است که دیگر صدایش در نمی‌آید تا جلوی ورود دیگران را بگیرد! حس می‌کند یک در گردان است که آنقدر می‌چرخد تا بشکند! و بعد از آنکه شکست، تکه‌هایش را با دست های زخمی‌اش جمع می‌کند... کنار هم می‌گذارد و شکل می‌دهد... خودش می‌داند که هزاران بار می‌شکند اما یک بار هم مثل سابق نمی‌شود.. اما می‌دانید چرا سعی می‌کند تکه‌هایش را کنار هم بگذارد؟ چون قلب است و مهربان... می‌ترسد اما اهمیت نمی‌دهد! گریه نمی‌کند چون می‌داند کسی نمی‌شنود و شجاع می‌شود چون امیدوار به این زندگی لعنتی است... چرا شروع به شکل دادن خود نمی‌کند؟ چون منتظر است یکی از افرادی که از درش ...

  • دلنوشته برای قلب شکسته‌ام
  • yegane
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 30
  • عاشقانه
  • بازدید: 620
ادامه و دانلود