خلاصه رمان : دانلود رمان خودم و خودت با خنده پشت میز میشینم و ناهار تو جمع دوستانه و صمیمانه ی خونواده خورده میشه تشکر میکنم و به سمت اتاقم میرم.خبب خبب بخوام توضیحی درمورد خودم بدم میتونم بگم که...ما یه خانواده ی چهار نفره هستیم بابام امیر جهانی و مامانم رضوانه جهانی (دخترعمو پسرعمو هستن)که بچه ی اولشون مهرانِ با ۲۲ سال سن و بعدش من با ۲۰ سال سن.بابا شرکت صادرات و وارداتی داره و مهران توی مدیریت اونجا کار میکنه مامانم وکالت خونده و الان وکیله؛من با رفیقای خوبم تو مدرسه از شیشم دبستان باهم بودیم تا الان که رشته هامونو یکی زدیم و تو رشته ی موردعلاقمون یعنی عکاسی قبول شدیم. سری به گوشیم میزنم و نت رو ...

  • رمان خودم و خودت
  • محدثه نامنی
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 700
  • عاشقانه
  • بازدید: 7150
ادامه و دانلود

مقدمه: مجموعه دلنوشته های دنیای توی چشمانت _ چشمانت دنیای من است نه معذرت می‌خواهم تو هنوز دنیای من نشدی، تو رویای منی مانده‌ام در حسرت بدست آوردنت حال اگر بدستت آورم آن وقت است که به تو خواهم گفت دنیایم، چشمان تو اولین شروع من و آخرین پایان من‌اند.​   مجموعه دلنوشته های دنیای توی چشمانت   قسمتی از دلنوشته: چشم‌ها، اولین نقطه‌ی دید هستند اولین شروع برای عاشق شدن می‌توان حس واقعی فرد را درونش ببینیم حقیقت را می‌توانیم از پشت آینه‌ی چشمانش ببینیم می‌توانیم حقیقت را از پشت چشمانش پاک و زلال ببینیم تنها با یک نگاه حسش را درک کنیم و بفهمیم که چه کسی پشت آن چهره پنهان شده است ​ *** زندگی هم گاهی سخت می‌شود غیرقابل تحمل می‌شود نمی‌توانی تحملش کنی و چشمانت را خیس می‌کنی ولی نمی‌دانی دنیایی ...

  • مجموعه دلنوشته های دنیای توی چشمانت
  • بهاره.ص
  • فاخته
  • تعداد صفحات : 21
  • عاشقانه
  • بازدید: 2433
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان بهار نارنج من داستانی، پر از فراز نشیب قصه ای که هر دویار فرار از گذشته دارنند…گذشته‌ای که سال ها آنها را از هم دور کرده بود اما آینده چیز دیگری برای، آنها رقم زده بود؛ آینده ای که دوباره آن دو را باهم روبه رو می کند!گوی آنقدر عشقشان پاک بود که دل های زیادی راهم به گره زد. حاضری دومیدانی دیگه بریم ببینی کی برنده میشه؟ کمی فکر کردم ولی بعد از چندثانیه لبخند شیطانی گوشه لبم نشست و بخاطر اینکه روی این بچه پرو رو کم کنم گفتم:قبوله! حالا امیر داشت با تمام سرعت میدوید؛ و منم تمام فکر توجهم به امیر بود غافل از اینکه زیر پام استخر بزرگی قرار داشت و... یک دفعه صدای فریاد امیر ...

  • بهار نارنج من
  • غزل عباسی
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 700
  • عاشقانه،کلکی
  • بازدید: 33656
ادامه و دانلود

معرفی رمان: دانلود رمان منو دریاب _ رمان درباره‌ی دختری ۱۷ ساله به نام طناز است. دختر قصه‌ی ما هم مثل همه‌ی دخترای دیگه، عاشق میشه. اما تو سنی که همه بهش میگن: تو خیلی سنت کمه و اصلا نمیدونی عشق چیه، چه برسه به اینکه بخوای عاشق بشی! اما طناز عاشقه و حتی شاید، عشقش از همه‌ی عشق‌های این شهر واقعی تره! اما این عشق یه تفاوت بزرگ با بقیه عشق‌ها داره و اون هم اینه که طناز عاشق پسری میشه که ۱۶ سال از خودش بزرگتره!   رمان منو دریاب   قسمتی از رمان: آخرین برگه رو هم امضا کردم و بعد از اینکه لبخند مسخره‌ای به صورت داریوش پاشیدم، گفتم: _اگه اوامرتون تموم شد، من برم؟ نیمچه لبخندی زد و در حالی که دستش رو به ...

  • منو دریاب
  • فاطمه حاتم آبادی
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 966
  • عاشقانه
  • بازدید: 9939
ادامه و دانلود

معرفی رمان: دانلود رمان اصیل و خونخوار جلد دوم _ همیشه در تنگنای یک خاموشی مطلق، روشنایی عمیقی هم وجود دارد؛ اما گاهی داشتنِ این روشنایی زیبا، تاوان هم دارد. همان‌طور که یک چیز خوب، بدی هم دارد! جنگ تمام شده است؛ ولی هم‌چنان دشمنان باقی مانده‌اند. خون‌ها ریخته شده‌اند؛ ولی هنوز هم خون‌ها برای ریخته‌شدن فراوانند. و زندگی برای یک روح مرده، باز هم می‌تواند معنای زندگی داشته باشد! و اما این‌ بار و در این داستان، شیطان دیگر کیست؟! شیطان اهریمن و هیولای خونخوار، کیست؟   رمان اصیل و خونخوار جلد دوم   لینک دانلود جلد اول رمان رمان اصیل و خونخوار جلد اول   قسمتی از رمان: یک روز خسته‌کننده و سخت دیگه! وارد خونه شدم و در رو محکم بستم. کتونی‌های مشکی‌رنگم رو از پاهام درآوردم و بدون ...

  • اصیل و خونخوار جلد دوم
  • کیمیا وارثی
  • فائزه اکبری
  • تعداد صفحات : 296
  • عاشقانه / فانتزی
  • بازدید: 10070
ادامه و دانلود

مقدمه: دلنوشته جانی که با پاییز رفت _ مگر می‌شود درخت باشی و یادت برود سایه‌ی سر بودن را؟ مگر می‌شود فراموش کنی درس بزرگ استقامت را، ایستادگی را، خم به ابرو نیاوردن را؟ می‌دانی... گاهی باید درخت بود تا تاب آورد شلاق‌های الیم زمستان را. شاید هم تاب و تحمل تظاهر است؛ درخت این حجم از احجاف عظیم را به جان می‌خرد چون پای رفتن ندارد... .   دلنوشته جانی که با پاییز رفت   قسمتی از دلنوشته: انزوای کوه ستبر، بی‌صدا، بغل گرفته است آسمان شهر را و گویی سپهر از باب‌ غم اوست که جامه‌‌ی یک‌دست تیره به تن کرده. اما درخت، یاقوت‌های دل‌ربایش را به رخ فلک می‌کشید و کوه، به تماشا نشسته بود تا درخت، در مقابلش درس پس دهد؛ و چنین بود که ...

  • دلنوشته جانی که با پاییز رفت
  • ریحانه ریحانی
  • آرین
  • تعداد صفحات : 15
  • عاشقانه
  • بازدید: 1718
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان آخرین برگ پاییز _ قصه نیلوست؛ نیلو دختری که از کودکی دچار یک عشق اشتباه می‌شود. عاشق پسر لاغر و نحیف هووی مادرش؛ هوویی که نه تنها چشم دیدن او و مادرش را ندارد بلکه از کودکی تمام مغز پسرش سامی را علیه نیلو و مادرش شستشو داده بود. نیلو دیوانه‌وار عاشق بود و سامی هر روز پرکینه‌تر! عاقبت یک شب سامی با تلنگری که به قلبش می‌خورد بیدار می‌شود و قصه دلدادگی آنها شروع می‌شود اما با بد شدن حال مادر سامی این عشق در نطفه کشته می‌شود. نیلو عشق را در خود کنترل می‌کند و تصمیم می‌گیرد آرام باشد اما التهاب و تب تند سامی تازه شروع می‌شود.   رمان آخرین برگ پاییز   قسمتی از رمان: قدم می‌زنم و برای بار ...

  • آخرین برگ پاییز
  • سمیرا چرمی
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 114
  • عاشقانه
  • بازدید: 8902
ادامه و دانلود

معرفی داستان: داستان کوتاه خوک وحشی _ داستان درمورد یک پسری هست که در یک خانواده معمولی زندگی می‌کنه ولی کلا خیلی بی‌خیال هست و به فکر زندگی و آینده‌اش نیست.  دست بزن داره و در نهایت بخاطر کاری که میکنه کلانتری گیرش می‌اندازه و کارش به دادگاه کشیده میشه....     داستان کوتاه خوک وحشی   قسمتی از رمان: شیوا: چند بار باید به تو زبان نفهم بگم دستت به وسیله‌های من نزن تو احمق و کودن چرا حرف توی اون کله پوکت فرو نمی‌ره واقعاً حرف نمی‌فهمی، یا خودت رو به نفهمی زدی، بابا تو چرا سکوت کردی و به این پسره عقل کلت چیزی نمی‌گی. پدر: اون دکتر وقتی نصیحت حالیش نیست من چی کنم، چند بار بهش گفتم دست توی کیف دیگران نکن، زشته ...

  • داستان کوتاه خوک وحشی
  • پرستو مهاجر
  • آرزو توکلی
  • تعداد صفحات : 20
  • اجتماعی
  • بازدید: 1240
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان گدایی در چهارراه های تهران _ در وانفسای این تقدیر رویا و هم کیشان او محکوم هستند تا سوختن آرزوهایشان را به چشم ببینند و دم نزنند. جزای معصومیت و بی‌پناهی آنها پابوسی افرادیست که بویی از انسانیت نبرده‌اند؛ اما یک تلنگر رویای داستان را از بند ترس‌ها و تردیدهایش آزاد می‌کند و مقابل ظلم اطرافیانش به پا می‌خیزد... حال باید دید قیام این دخترک بی‌پناه او را تا کجا خواهد کشاند.   رمان گدایی در چهارراه های تهران   قسمتی از رمان: هوا کاملا ابری است! دانه های ریز و درشت برف روی ژاکت کهنه‌اش می‌نشیند زمین از رنگ تیره به سفید درآمده! کسی جز آنها در خیابان نیست خب! چه کسی در این هوای سرد و سوزناک بیرون می‌آید؟ اگر کسی هم ...

  • گدایی در چهارراه های تهران
  • غزل فلاح‌زاده
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 102
  • عاشقانه
  • بازدید: 4390
ادامه و دانلود

معرفی رمان: نیهان دختری ۱۷ساله، به خاطر اینکه ناپدریش می‌خواد اونو بفروشه، مجبور می‌شه از خونه فرار کنه… و در طی اتفاقاتی با حسام پسری تنها که خانواده‌اش رو از دست داده و عشقی یکطرفه به خواهرخوانده‌اش هستی دارد؛ آشنا می شود.آشنایی حسام و نیهان سرآغاز ماجراهایی می‌شود که …   رمان خواهرخوانده   قسمتی از رمان: پاییز از راه رسیده بود و هوا سرد و شیشه‌های ماشین عرق کرده بود. حسام پشت فرمان ماشین، به انتظار سبز شدن چراغ راهنما نشسته و چشم به دختر بچه‌هایی داشت که بین ماشین‌ها در گردش بودند. یکی فال می‌فروخت و یکی گُل، دیگری اسپند دود می‌کرد و گاهی شیشه‌ی ماشینی را با لُنگ پاک می‌کرد. دختر بچه‌ای هفت، هشت ساله که از شدت سرما گونه‌ها و بینی‌اش سرخ شده ...

  • خواهرخوانده
  • صدیقه سادات محمدی
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 510
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 9837
ادامه و دانلود